« قمریها همه مرده بودند. آقای اخوان هم توی کوچه بود. یک پنکه دستش گرفته بود و داشت میرفت. یک آقایی هم آمد و به مامان فریبرز گفت «زری خونهات خراب شد» مامان بزرگ دوباره گریه کرد. خاله به آقائه گفت شما برادرشان هستید؟ آقائه دوباره داد زد «زری خونهات خراب شد» بابا و آقاجی و آقا رحیمی با آن آقایی که نمیگذاشت ما بیاییم توی کوچه، سر آن قالی را که آقا جی با آقا رحیمی از زیر خاک درآورده بودند و داشتند یک جایی میبردند. خاله دستم را گرفت و گفت «سارا ببین درخت سیب توی حیاطو میبینی؟ همون که دایی تاب تو رو بهش بسته بود!»
یه دقیقه حرف نزن مجموعه داستانی است از سارا جمال آبادی. این کتاب اولین مجموعه داستان منتشر شده این نویسنده جوان است.
داستانهای این مجموعه از زبان یک کودک روایت میشود. کودکی که دنیای اطرافش را گنگ، نامفهوم، پیچیده،گاه بسیار ساده وگاه ترس آور میبیند. راوی دختر بچهای است در حدود دو سه سال تا زمانی که به مدرسه میرود و بزرگتر میشود.
هر داستان بیان کننده نوعی از احساسات اوست که با دنیای بزرگترها کمی در تضاد قرار میگیرد. در این داستانها البته هیچ تلاش نمیشود درباره چیزی قضاوت کند. تنها روایت بیان میشود. نشان داده میشود و قضاوت را به عهده خواننده میگذارد. کودک البته حس خودش را بیپروا و راحت بیان میکند. چیزهایی را که میشنود، ماجراهایی را که میبیند و داستانهایی که برای او رخ میدهد بیان و روایت میکند.
راوی همچون راوی آگاه ماجرایش را بیان نمیکند. بلکه هر چیزی که جذبش میکند، میگوید. آن چیزهایی را مطرح میکند که بیشتر درگیرش میکند و یا به چشمش میآید. یا شاید بتوان گفت چیزهایی که بزرگترها اجازه میدهند با آن برخورد کند. البته تعلیق و خط داستانی که در روایت وی به کار گرفته میشود، کار نویسنده است ولی زبان و نگاه ساده راوی کودک، اجازه نمیدهد خواننده گمان کند، پشت این روایت، ذهن یک بزرگسال نشسته است.
این داستانها از زبان کودک بیان میشود اما برای بزرگسالان نوشته شده است. خواندن این روایتها به مادران و پدران یک بار دیگر گوشزد میکند تا رفتارشان را در قبال فرزندانشان مورد بازنگری قرار بدهند. از موضوعاتی که این کتاب روی آن تمرکز کرده است، ترساندن کودک از چیزی است که ذهن کودک را به شکل بیمار گونه درگیر خود میکند و یا پنهان کاری بزرگترها و دروغهایی که به کودکانشان میگویند تا سرشان را گرم کنند.
راوی مثل دوربین فیلم برداری همه این وقایع را ضبط میکند و ارائه میدهد. به همین دلیل خواندن این داستانها برای بزرگسالان بیشتر از کودکان میتواند جذاب باشد. کودک به مسائل بزرگترها بر میخورد، تلاش میکند آنها را فهم کند، میبیند، میشنود و تفسیر خودش را بیان میکند. مثل تفسیرش از برخورد با پیروان دین مسیح در یک کلیسایی در نزدیکی مدرسهشان یا برخورد با مرگ، برخورد با تلویزیون، برخورد با بمباران و جنگ.
گاه نوع روایت داستان به نظر زمزمههای درونی کودک است. دیالوگها هستند که درون گویی کودک را قطع میکنند.
هر داستان با یک دیالوگ کوتاه آغاز میشود. همچون حکم یا دستوری که به کودک داده میشود. این دیالوگ کلیدی است که راوی را به دنبال خود میکشد.گاه این دیالوگ چندین بار در متن تکرار میشود. دیالوگهای کلیدی که در هر داستان تمام ذهن کودک را اشغال میکند و پرسشهای زیادی را برایش پیش میآورد. مثل جمع شون کن!، بریم تو؟، از این طرف، دایی مرتضا اومده و غیره...
نویسنده خود درباره این کتاب میگوید: «داستانهای این مجموعه مستقل از همدیگر هستند اما خواننده میتواند ارتباطی بین آنها احساس کند.» یکی از این خط و ربطها خود راوی است که در همه داستانها همان دختر بچه را مشاهده میکنیم با درگیریها و داستانهایش. ما در این داستانها از ۳ تا ده سالگی یک دختر بچه را در بیست داستان کوتاه دنبال میکنیم. راوی این داستانها، اتفاقات قبل از مدرسه تا اتفاقاتی در مدرسه و جاهایی دیگر را روایت میکند. داستانها در بازه زمانی دهه شصت تا اوائل دهه هفتاد رخ میدهند و از این نظر به شکلی کم رنگ جامعه و شرایط آن زمان نیز در داستانها دیده و حس میشود.
داستانهای این مجموعه عبارتند از: هواپیما، پوست پیاز، باز دوباره صبح شد، چشماتو ببند، گربه سفیده، مرمرهها، دایی مرتضا اومده، کیف مدرسه من، سیاوش دوست ما نیست، موزه، دوچرخه زرد، گودبای مادر، پاستیل یعنی لاستیک، اوشین، چهار رقمیها، محمد را بردند، همه شون مردن؟، مامان فریبرز، یه ساندویچ!، و بریم تو؟
یه دقیقه حرف نزن!. سارا جمال آبادی. نشر چشمه. چاپ اول. تهران: 1393. 1000 نسخه.121صفحه. قیمت: 7000 تومان.