«راستش من از اعتراف کردن خوشم نمییاد. گمونم این اولین بار تو عمرمه که میخوام پیش کسی اعتراف کنم. تو باید امروز یه کمی حوصله به خرج بدی. باید همه چی رو تا آخرش گوش کنی. یه مرد فقط برای یه مرد میتونه همه چی رو تعریف کنه. از آخرین دفعهای که اینجوری با یه رفیقم حرف زدم بیست سال میگذره. حالا دیگه رفیقی باقی نمونده. دیگه نمیشه به راحتی با یکی حرف زد. البته این یه احساسه، یه احساس احمقانه.»
تصویری از واقعیت شاعرانه
"شهادت یا یه کم آرامشی که داریم/ فهرست " مجموعه دو نمایشنامه است. نمایشنامه اول روایت سر راستی را دنبال نمیکند. در این نمایش ابزورد در بخش اول با یک زوج جوان رو به روییم که مشغول بیان خیالات و تصورات خشونت بار خود هستند. در بخش دوم نمایشنامه نیز دو مرد همکار اداری را میبینم که در تراس یک کافه نشستهاند. آنها در حالی که جرات ترک کردن صندلیهایشان را ندارند بیتفاوت و در نهایت محافظه کاری نظاره گر ترکیدن و تکه تکه شدن یک انسان در چند قدمیشان در پیاده رو هستند. این تصویر قتل یک انسان است که در پس رویدادهای معمولی و روزمره مخفی شده است. معنی این تصویر یعنی که ما حاضریم به قیمت حفظ یک کم آرامش و آسایش خود چشم بر خشونتها و بیعدالتیها ببندیم و برای حفظ وضع موجود هر عمل غیر قانونی را قانونی قلمداد کنیم. این بیتفاوتی و فقدان روابط واقعی شخصی، حاکی از میل جامعه به در خود فرو رفتن، کشش مصرفگرایی، لذت جویی، خودخواهی تیپیکال خانوادههای بورژوا است.
نمایشنامه فهرست نیز داستان یک قهرمان را روایت میکند که هیچ کاری از او بر نمیآید. در این نمایشنامه واقعیت از طریق وجدان خودآگاه قهرمان که بی گمان وجدان خود نویسنده است پدیدار میشود. قهرمان این داستان از ابتدا تا انتهای داستان در رختخواب خود خوابیده است. او سن و سال معینی ندارد. گاهی هفت ساله است و گاهی چهل ساله. هر چند همه چیز درباره این قهرمان مبهم است اما او در گذشته در زمان اشغال کشور لهستان توسط آلمانیها یکی از اعضای نهضت مقاومت لهستان بوده است درست مثل نویسنده کتاب. به هر حال او یک قهرمان جنگ است که اکنون خانه نشین شده است. در اتاق او که گویی خیابانی از آن میگذرد آدمها در حال رفت و آمد هستند. افراد میآیند به هم بر میخورند میروند و دوباره بر میگردند. هیچ اهمیتی ندارد چه کسی بیاید و چه رویدادی رخ دهد و در همه این حالتها کاری از قهرمان ساخته نیست. او دیگر نه ارتباطی با جهان دارد نه حرکتی و نه حتی احساسی. فهرست مثل یک خواب و رویا است. خوابی که در آن بسیاری از لحظههای زندگی مورد بازنگری قرار میگیرد.نمایشنامههای روژه ویچ با وجود تمسخر آمیز بودنشان آنچنان خنده دار نیستند. بیهودگی و پوچی دنیا و تمدن نشانگر بیمسئولیتی انسانها است.
روژه ویچ شاعر
تادئوش روژه ویچ یکی از مشهورترین شاعران و نمایشنامه نویسان معاصر لهستان است. او که در دوره جنگ و اشغال کشورش یکی از اعضای نهضت مقاومت علیه نازیها بود، خود یکی از قربانیان نظام فاشیستی است. وی با خلق تکنیکهای جدید نمایشنامه نویسی و پژوهش در نقاشیها و تصاویر و آثار باقی مانده از جنگ، یادآور دشواری و پوچیهای دردناک زندگی مردم لهستان پس از اردوگاه آشوییتز است. تادئوش روژه ویچ پیش از هر چیز شاعر است. نمایشنامههایش نیز به شعر شبیه است. او در اشعارش به بیان دردهای هم نسلانش در تمدن اروپایی پرداخته است. زبان روژه ویچ عیان کننده شیادیها و دروغگوییهای خود زبان از طریق خلق تصاویری پر از کنایه و تمسخر است. او تصویر واقعیت را به تصویری ابزرود بدل میکند. قصد او نوشتن نمایشنامههایی است که تئاتری واقعگرا و شاعرانه به دست بدهد. نمایشنامههای روژه ویچ با وجود تمسخر آمیز بودنشان آنچنان خنده دار نیستند. بیهودگی و پوچی دنیا و تمدن نشانگر بیمسئولیتی انسانها است.
ادبیات لهستان مدیون روژه ویچ
آثار تئاتری او توسط برجستهترین کارگردانها و بزرگانی چون سوینارسکی، یاروتسکی، وایدا و کیشلوفسکی به اجرا در آمدهاند. میتوان تاثیر درام نویسی روژه ویچ را در نمایشنامه نویسی مدرن به روشنی ملاحظه کرد. از دیگر آثار وی میتوان به نمایشنامههای " کشتارگاه" ،" شهادت" ،" پیرزن کرچ"،" عروسی سفید"،" درون شن و ماسه" و " حزب دور از خانه" اشاره کرد.
دیگر آثار نویسنده
این نمایشنامه از مجموعه نمایشنامههای نشر بیدگل است. بیدگل مجموعهای از نمایشنامههای منحصر به فردی که تا به حال ترجمه نشده ارائه میدهد که لزوم ترجمه آنها در جامعه ایران احساس میشود.مترجم این اثر به تازگی تمرین نمایشنامه فهرست را برای اجرای صحنهای آغاز کرده است.
محتوی کتاب
این کتاب حاوی دو نمایشنامه به نامهای شهادت یا یه کم آسایشی که داریم و فهرست است. مقدمهای نیز توسط مترجم کتاب در ابتدای آن ضمیمه شده است.