صادق کرمیار، نویسنده و فیلمساز ایرانی با آخرین رمانش «درد» که سال گذشته منتشر کرد، بار دیگر توجهها را به خود معطوف کرد.
اما همین رمان به دلیل تعطیلی انتشارات بنیاد ادبیات داستانی، به عنوان ناشر اثر، دیگر چاپ نمی شود و سرنوشتش در هاله ای از ابهام قرار دارد. وقتی درباره آخرین فعالیت های کرمیار از او پرسیدیم، با لحن خاصی به سوالات ما پاسخ داد؛ لحنی که در آن طنز تلخی دیده می شد. لحنی که از اوضاع نابسامان نویسندگی حکایت می کرد. آن هم برای نویسنده ای که آثار زیادی درباره دفاع مقدس نوشته و از نویسندگان نام آشنای ادبیات انقلاب محسوب می شود.
آقای کرمیار امسال کار تازه در نمایشگاه کتاب دارید؟
نه، هیچ کاری ندارم. آدم که هر سال کتاب نمی نویسد. همین دو سال یک بار هم که کتاب منتشر می کنم، به من انتقاد می کنند. به نظرم نویسنده در طول عمرش نهایت دو کتاب دارد بقیه اش فقط وقت خواننده را می گیرد.
سال گذشته رمان «درد» را منتشر کردید که مورد استقبال هم قرار گرفت. این کتاب به چاپ چندم رسیده است؟
«درد» را بنیاد ادبیات داستانی چاپ کرد و این بزرگ ترین اشتباه انتشاراتی من بود. چون انتشارات بنیاد ادبیات داستانی تعطیل شده و معلوم هم نیست که دوباره چاپ شود. با وجودی که این کتاب در چند جایزه هم مانند کتاب سال دفاع مقدس مورد توجه قرار گرفت، ولی به این سرنوشت دچار شد. ولی یک کار دارم می نویسم که اگر امسال تمام شود با انتشارات نیستان همکاری می کنم و می دهم این ناشر چاپ کند. من همه کتاب هایم را می دادم نیستان منتشر می کرد و فقط «درد» را به بنیاد ادبیات داستانی دادم. شاید گول مدیریت خوب آن موقع بنیاد را خوردم که آقای حسنی آنجا بودند.
رمان جدیدتان در چه موضوعی است؟ همچنان دفاع مقدسی است؟
ان شاءالله در بیاید متوجه می شوید. من خیلی موضوع بندی را نمی پسندم. رمان به این شکل را نمی توان موضوع بندی کرد. ممکن است براساس یک مقطع تاریخی باشد که اتفاقا دفاع مقدس هم در آن مقطع رخ داده، اما موضوع بندی به این شکل را نمی فهمم. الان هم خیلی حس و حال کار کردن ندارم و فعلا خانه را فروختیم و داریم پولش را می خوریم تا ببینیم بعدش چه می شود. البته خانه من که نه، من از خودم خانه ای ندارم. خانه همسرم را فروختم.
یعنی این قدر اوضاع نویسندگان بد است؟
نمی دانم، از اوضاع بقیه خبر ندارم. اما اوضاع من که خوب است: نفس می کشم و سلامتی برقرار است و امنیت هم خدا را شکر داریم. همین ها کافی است. پول می خواهیم چه کار؟
بجز نوشتن، کلا این روزها مشغول چه کاری هستید؟
من منزل هستم. از صبح تا شب نشستیم و با بچه والیبال بازی می کنیم. گاهی هم آشپزی می کنیم.
شما برای پروژه فیلم «محمد(ص)» که آقای مجید مجیدی آن را ساخته، با ایشان همکاری داشتید؟ با توجه به رابطه صمیمانه شما و آقای سیدمهدی شجاعی و همین طور رابطه خوب شجاعی و مجیدی این سوال را می پرسم.
من هیچ همکاری ای نداشتم، فقط دعایشان کردیم و کار دیگری انجام نشد. کار را هنوز ندیدم، اما دوست دارم ببینم و لذتش را ببرم. آقای مجیدی از افتخارات سینمای ماست. این کار هم با وجود همه بی مهری ها به نظرم در سینمای ایران و حتی سینمای جهان ماندگار می شود.