آزاده کرماجی پنجشنبه ۲۳ مرداد ۱۳۹۳ - ۱۵:۰۰

آن بیست و سه نفر. احمد یوسف‌زاده. انتشارات سوره مهر. چاپ اول. تهران: 1393. 2500 نسخه.408 صفحه. قیمت: 13900تومان.

 

«برخلاف تصورمان ابووقاص خیلی آتشی نشد. گفت:«پس شما می‌خواید قهرمان بازی در بیارید! شما می‌خواید مثل بابی ساندز مشهور بشید! ولی کور خواندید. همین جا از گرسنگی می‌میرید. صداتون از این دیوار هم اون طرف تر نمی‌ره».  این را گفت و از زندان خارج شد. جمع شدیم دور هم. یک گام جلو افتاده بودیم. احساس پیروزمندانه‌ای داشتیم. گذشته از این، تهدید شکنجه با آب جوش هم عملی نشده بود. امیدوار بودیم تا آخر راه پیش برویم. »[1]

 

موضوع داستان

 

آن بیست و سه نفر در واقع خاطرات بیست و سه نوجوانی است که در عملیات بیت المقدس به اسارت نیروهای عراقی درآمدند. احمد یوسف‌زاده، یکی از آن نوجوانان است که پس از آزادی خاطراتش را در این کتاب به تصویر کشیده است.

 

بیست و سه نوجوان پس از دستگیری به کاخ صدام حسین منتقل می‌شوند و با وی دیدار می‌کنند. صدام حسین از دیدن آنها متعجب می‌شود. وی به آنها می‌گوید آزادشان خواهد کرد تا بروند درس بخوانند و دکتر ومهندس بشوند و بعد از آن برایش نامه بنویسند. در آن جلسه صدام حسین به آنها می‌گوید اکنون باید در کلاس درس باشند نه در جبهه و اظهار می‌دارد کودکان دنیا کودکان ما هستند.

 

صدام حسین با این حال نوجوانان را وادار به اعتراف اجباری می‌کند و از آنها می‌خواهد بگویند به اجبار حکومت ایران به جنگ واداشته شده‌اند. نوجوانان دست به اعتصاب غذایی می‌زنند و پس از پنج روز بی غذایی و بی آبی نیروهای عراقی مجبور می‌شوند آنها را نزد سربازهای اسیر ایرانی در اردوگاه رمادی بفرستند. از آنجا نیز به اردوگاه موصل و بین القفسین فرستاده می‌شوند و دوران طولانی اسارت را می‌گذرانند.

 

این خاطرات بیشتر مربوط به بخش نخست اسارت آنان است. در این اثر خاطرات همه این بیست و سه نفر به شکل داستانی و با تعلیق‌های روایی به تصویر کشیده می‌شود. این کتاب حاوی خاطرات و رشادت‌های نوجوانان رزمنده‌ای است که مقاومت را ترجیح می‌دهند و حماسه بزرگی می‌آفرینند.

 

چند کلامی درباره بیست و سه نوجوان رزمنده

 

بیست و سه نوجوان رزمنده در سال 1361 در عملیات بیت المقدس توسط نیروهای عراقی دستگیر می‌شوند. عملیاتی که منجر به آزادسازی خرمشهر می شود. در پی این عملیات خشم صدام حسین بالا می‌گیرد. اکثر این نوجوانان از بچه‌های کرمان هستند و از تیپ ثارلله داوطلب جنگ شده بودند. این نوجوانان پس از اینکه وارد کاخ صدام می‌شوند مورد بازجویی قرار می‌گیرند. صدام حسین آنان را وادار به بیان اعترافات اجباری می‌کند و از آنان می‌خواهد اجباری بودن اعزام نوجوانان به جبهه‌های جنگ در ایران را تایید کنند. کاری که می‌توانست افکار عمومی جهانیان را بر علیه ایران تشدید کند. این اعترافات می توانست همچنین افکار عمومی را در جهت خواسته‌های رژیم بعث عراق تغییر دهد و دنیا را با آنها همسو کند.

 

نویسنده کتاب که خود یکی از نوجوانان به اسارت کشیده شده است می‌نویسد: دلیل این جنگ روانی این بود که عراقی‌ها در جریان عملیات بیت المقدس شکست سختی خورده بودند و قصد داشتند آن شکست را جبران کنند. صدام حسین پیش از عملیات گفته بود اگر ایران بتواند خرمشهر را آزاد کند من کلید بصره را به ایران تحویل خواهم داد. زمانی که بعثی‌ها خرمشهر را از دست دادند، این پروژه را برای فرار از شکست خود ترتیب دادند و در روزنامه‌های عراقی اکاذیبی را به ما نسبت دادند.

 

این خاطرات بیشتر مربوط به بخش نخست اسارت آنان است. در این اثر خاطرات همه این بیست و سه نفر به شکل داستانی و با تعلیق‌های روایی به تصویر کشیده می‌شود. این کتاب حاوی خاطرات و رشادت‌های نوجوانان رزمنده‌ای است که مقاومت را ترجیح می‌دهند و حماسه بزرگی می‌آفرینند.

 

چگونه نوجوانان با جنگ روانی صدام حسین می‌جنگند

 

نوجوانان برای فرار از این جنگ روانی دست به اعتصاب غذایی می‌زنند و پنج روز کامل آب و غذا نمی‌ خورند. آنها با اعتصاب خود یک بار دیگر صدام حسین را شکست می‌دهند. نوجوانان زندان بغداد را ترک می‌کنند و به اردوگاه‌های دیگر نزد سایر سربازهای اسیر ایرانی فرستاده می‌شوند.

 

در حاشیه دیدار با صدام حسین

 

صدام حسین به همراه دخترش از این بیست و سه نوجوان دیدار می‌کند و با آنها عکس می‌گیرد که همین عکس‌ها دست آویز روزنامه‌های عراقی می‌شود. احمد یوسف‌زاده پس از آزادی برای صدام حسین نامه‌ای می‌نویسد و وی را محکوم می‌کند که بر سر کودکان حلبچه گاز خردل ریخته و امیرشاه پسندی نوجوان پانزده ساله کرمانی را با سخت‌ترین شکنجه‌ها آزار داده است. کاری که با ادعاهایش مبنی بر این که کودکان دنیا کودکان ما هستند در تناقض است. احمد یوسف‌زاده این نامه را در سال 1375 برای صدام حسین می‌نویسد که ضمیمه کتاب است.

 

چگونگی شکل گیری این داستان

 

نویسنده در مقدمه کتابش می‌نویسد: "ماجرای این بیست و سه نفر اتفاقی است که در هیچ جنگی رخ نداده است."

 

احمد یوسف ‌زاده این ماجرا را در سال 1370 یعنی یک سال پس از آزادی‌اش به رشته تحریر در می‌آورد. ماجرا توسط یکی از جوانان نوشته می‌شود و به کتابی کم حجم در می‌آید. پس از آن در سال 1385 داستان این کتاب توسط مهدی جعفری به مستندی سیزده قسمتی در می‌آید که از شبکه چهار پخش می‌شود. وقایع کتاب مربوط به سی سال پیش است و نگارش آن بر اساس دست نوشته‌های نویسنده و همچنین فیلم مستند مهدی جعفری است که حاوی ساعت‌ها مصاحبه با گروه بیست و سه نفری است. در این کتاب فقط به هشت ماه از هشت سال و سه ماه و هفده روز اسارت این نوجوانان است و باقی سال‌های اسارت در رمادی، موصل و بین القفسین هنوز به رشته تحریر در نیامده است. تقسیم بندی کتاب فصل‌های سال را نمایندگی می‌کند. یعنی در چهار فصل بهار، تابستان، پاییز و زمستان روایت می‌شود که همگی مربوط به سال 1361 است. از این بیست و سه نفر 16 نفر اهل کرمان هستند و در حال حاضر تنها یکی از آنها چشم از جهان فرو بسته است.

 

عناوین کتاب

 

این کتاب حاوی یک پیش فصل است که شامل هفت بخش کوتاه به عنوان مقدمه داستان است و چهار فصل بهار، تابستان، پاییز و زمستان. در پایان کتاب نیز نامه احمد یوسف زاده به صدام حسین و تعدای عکس از روزنامه‌ها و گروه بیست و سه نفره ضمیمه شده است.



شارژ سریع موبایل