«مبانی بازیگری» عنوان کتابی نوشته بلا مرلین (bella merlin) بازیگر و مدرس بازیگری در اروپا و امریکا است که به تازگی توسط علی حاجی ملاعلی ترجمه و منتشر شده است. این کتاب نه به عنوان یک کتاب درسی بلکه به هدف آشنایی با ایدهها و تجارب نویسنده و برخی بازیگران برجسته تدوین شده است.
کتاب «مبانی بازیگری» با عنوان اصلی «Acting: The Basics»، در سال 2010 منتشر شد. این کتاب با موضوع روش بازیگری و افرادی که در راستای تکامل آن گام برداشتهاند، مطالبی از منابع منتشر شده گوناگون، دیدگاههایی از تجربیات شخصی نویسنده به عنوان یک بازیگر حرفهای و اطلاعاتی جدید از بازیگران دیگر را در هم میآمیزد.
هدف این کتاب معرفی گروهی از استادان و متفکرانی است که در شکلگیری حرفه بازیگران موثر بودهاند. محتوای کتاب هم مباحث آکادمیک و هم صنعت بازیگری را در برمیگیرد و برای هنرجوی مدرسه تئاتر حرفهای یا هنرجوی بازیگری در دانشگاه و حتی بازیگرِ حرفهایِ کارکشته نیز کاربرد دارند.
کتاب «مبانی بازیگری» در شش فصل کلی تدوین شده است. در فصل اول با عنوان «ماسک یا چهره؟» مختصری درباره تاریخ بازیگری، شواهد و قرائن این را که پیشروها، بسته به این که بازیگر، کارگردان، فیلسوف یا دانشمند بودهاند، چگونه از ابعاد مختلف به اجرا نگاه کردهاند بررسی میشود. سپس قرن به قرن پیش میرود و به برجستهترین افراد از آنها میپردازد.
فصل دوم با عنوان «میتوانم انجامش دهم!» آموزش بازیگری و روش های خاصی را برای پرورش «ابزار» بازیگری بررسی میکند. در این فصل با همکاری برخی مربیان بزرگی که در چند دهه اخیر عمدتا در اروپا وامریکا فعالیت کردهاند، به تنفس، بدن، صدا و تخیل پرداخته می شود.
فصل سوم «شما نقش گرفتید!» نام دارد که در آن آزمون بازیگری، یکی از وضعیتهای پر تنشی که بازیگران با آن مواجه هستند، وضعیتی که تمام استعدادهایشان را باید در فرصتی کوتاه متمرکز کنند، بررسی می شود. در این فصل برخی دشواری های آزمون بازیگری بررسی و روشهایی برای تخفیف فشار ارائه می شوند.
فصل چهارم با عنوان «ساخت شخصیت»با تمرکز بر فرایندهای تمرین، قلب این کتاب را تشکیل میدهد. این فصل از اولین مواجهه بازیگران با متن تا تمرینهای با لباس در تئاتر و تمرین خطی در تلویزیون را در بر میگیرد.
فصل پنجم «شروعی دیگر، نمایشی دیگر» نام دارد که در آن هنر اجرای عموم بازیگر را که همراه است با درگیری چندگانه ذهنی او در اجرا بررسی میکند. این فصل به ویژه به بازیگری مقابل دوربین میپردازد.
در فصل آخر یعنی «دست به دست کردن باتوم»، نظری اجمالی به برخی استادان و پیشگام و اصلی در صد سال اخیر دارد؛ افرادی که تکنیکهای بازیگری غرب را به طور چشمگیری تحت تاثیر قرار دادهاند و به طور قابل ملاحظهای در تنظیم برنامههای درسی تئاتر نقش داشتهاند. در این فصل در مورد هر استاد، به یکی از کتابهای اصلی و مهم او رجوع شده و برخی نکات مهم این کتابها استخراج و درباره آنها هشدارها و توضیحاتی نیز محض یادآوری اضافه شده است.
چاپ اول کتاب «مبانی بازیگری» در 336 صفحه و با شمارگان هزار و 100 نسخه و به بهای 17هزار تومان از سوی انتشارات ققنوس روانه بازار شده است.
تئاتر به روایت جلال ستاری
برای آنها که تئاتر ایران را از آغاز شکلگیری تا اکنون، دنبال کردهاند بدون شک کتابی درباره تئاتر ایران که نویسنده آن خود از دیرباز بهطور مستقیم در جریان بسیاری از فرازوفرودها و اتفاقات تئاتری ایران بوده، کتابی است که به خواندنش میارزد و کتاب «جادوی تئاتر» جلال ستاری که بهتازگی از طرف نشر مرکز منتشر شده، کتابی است اینچنین.
«جادوی تئاتر»، تاریخ تئاتر ایران نیست و نویسنده هم چنانکه خود تاکید میکند قصد تاریخنگاری ندارد. ستاری در بخشی از این کتاب به شیوه تکنگاری، تجربههای خود را از مواجهه با تئاتر، از کودکی و نوجوانی و جوانی تا دوران پختگی شرح میدهد و در خلال این شرح، تصویری هم از جریانهای تئاتری مختلف و رویکردهایی که هرکدام از این جریانها به تئاتر و بهطور کلی خود فرهنگ داشتند ارایه میدهد و در عین حال به آسیبشناسی تئاتر ایران و نقاط قوت و ضعف آن نیز میپردازد.
ستاری، کتاب خود را با اشاره به پرسشی که روزنامهنگاران بارها از او پرسیدهاند آغاز میکند. پرسش از «سبب شیفتهگی» او به تئاتر و اینکه چرا جلال ستاری «مدتی است که نوشتهای درباره تئاتر منتشر نکرده» است؟ ستاری پس از شرحی از علاقهاش به موسیقی و نقاشی در سالهای نوجوانی و جوانی بار دیگر بر سر پرسش سبب شیفتهگیاش به تئاتر بازمیگردد و مینویسد: «اینک که در پیرانهسری به چرایی شیفتگیم به تئاتر میاندیشم، باورم ایناست که در نوجوانی و بیگمان امروزه با یقین بیشتر، تئاتر را اجتماعیترین هنر در قیاس با موسیقی و نقاشی و ادبیات، میدانستم و میدانم. در صحنه تئاتر است که آدمها و نیز گویی همه مفاهیم و معانی مجرد، با خود و با شما گفتوگو میکنند و هرشب بهگونهای متفاوت با شبهای پیش و بعد و پس از چندشب، نمایش پایان مییابد ولی چندی بعد رستاخیز میکند، باز بهگونهای نو، زیرا هر کارگردان، هر نمایشنامه را بنا به ذوق و فهم و تفسیر خود به صحنه میبرد و بازمیآفریند.
همانند رهبر ارکستر. درست است که هر خواننده رمان هم با نویسنده بهگونهای خاص مراوده دارد، منتهی در خلوت و از راه کلمات. اما در تئاتر این بدهبستان با آدمهای حی و حاضر در جمع تماشاییان، صورت میگیرد و به همین جهت، زندهتر و بانشاطتر است.»
نویسنده آنگاه به گذشته دور نقب میزند و به نخستین نشانههای علاقهاش به نمایش و به تئاترهایی که در سالن نمایش شهرداری رشت نمایش داده میشده و آنگاه میرسد به تئاتری که عبدالحسین نوشین در ایران بنیان گذاشت.
در بخش دوم کتاب، ستاری به آشنایی عمیقترش با تئاتر در فرنگ اشاره میکند و به آشناییاش با داوود رشیدی در همین دوران. یعنی دورانی که جلال ستاری برای تحصیل در رشته روانشناسی به سوییس رفته است.
در ژنو است که تماشای اجرای نمایشنامه «کین» (kean) از ژان پل سارتر بر نویسنده تاثیری شگرف میگذارد. چنانکه ستاری درباره این تئاتر و تاثیر آن بر خود مینویسد: «این درام (چنانکه کرگدن اوژن یونسکو به کارگردانی ژان لویی بارو...) که البته به ماجرایی روزمره و بیرنگوبو و منحصرا سرگرمکننده از جمله «وقایع اتفاقیه»، محدود نمیشد و ورای قصه، پرده از ستیز و آویز بیامان میان دو واقعیت یکی اجبار و دیگری اختیار برمیداشت و کارگردانی درخشانی که بر افشای همین معنی تاکید داشت و بازی حسپذیر مبتنی بر دریافت پیام اثر که بیگمان حاصل بحث و گفتوگو و تبادلنظر درازنفسی بود، به من حالی کرد که چرا درام از ادبیات، قدرت تاثیر و انگیزش بیشتر دارد و بسان تازیانهای است که بر ذهن و وجدان تماشاگر فرود میآید.»
بعد از تجربه آشنایی عمیقتر با تئاتر در فرنگ نوبت به تئاتر ایران میرسد و جریانهای تئاتری دهه 40. بهویژه دو جریانی که یکی مربوط به وزارت فرهنگ و هنر بود و دیگری مربوط به سازمان رادیو و تلویزیون ملی ایران. حمایت دولتی از تئاتر و رویکرد هنری مبتنی بر سنت و هویت ایرانی در برابر رویکرد مدرنیستی، از جمله بحثهایی است که ستاری در این بخش از کتاب جادوی تئاتر به آنها پرداخته است.
زبان در نمایشهای معاصر ایرانی و همچنین بحث ایدئولوژیزدگی تئاتر و نگرش مبتنی بر رئالیسم سوسیالیستی به آن، بحثهایی است که در بخشهای پنجم و ششم کتاب به آنها پرداخته شده است.
و در بخش هفتم نیز نویسنده به شیوه بهرهگیری تئاتر از اسطوره و افسانه میپردازد. یکی از موضوعات مربوط به تئاتر ایران که ستاری در این کتاب بهعنوان یک معضل به آن پرداخته، سیطره ادبیات و زبان ادیبانه بر تئاتر است. او در مقالهای با عنوان «زبان تئاتر» که در بخش پیوستهای کتاب آمده در اینباره مینویسد: «درام خوب درامی نیست که به نثری پرتکلف و به ظاهر «زیبا» نوشته شده باشد، بلکه درامی است که در آن لفظ بر معنی نچربد و فزون نیاید و رابطه میان آندو، نسبتی متعادل و متوازن باشد.»
جادوی تئاتر، شامل هشت بخش و چند پیوست است. بخش پیوستها، مقالات و نقدهای تئاتری جلال ستاری را در بر میگیرد که از آن میان میتوان به مقاله «زبان تئاتر» که ذکرش رفت و مقاله «عرفان بازی در تئاتر گلخانهای» اشاره کرد.