«تاریخ اندیشه سیاسی در چین: از کنفوسیوس تا مائو تسه دونگ» نوشته هرلی گلنسر کریل، متخصص امریکایی تاریخ تمدن و فرهنگ چین چندی پیش توسط مرضیه سلیمانی به فارسی ترجمه و از سوی نشر ماهی منتشر شد. این اثر، نخستین کتابی است در زبان فارسی که سیر تطور فکری چینیان را از دوران باستان تا امروز نشان میدهد.
موضوع این کتاب، تاریخ اندیشه به مفهوم اعم آن است و نه تاریخ فلسفه. تاکنون درباره تاریخ فلسفه چین آثار چندانی در ایران منتشر نشده است و هنوز اثری به عنوان مرجع در این زمینه نداریم. تنها کتابهای پراکندهای منتشر شده، اما هنوز جای خالی پژوهشها احساس میشود.
آن چه سبب پیوستگی این مسایل به یکدیگر میشود، رویکرد تاریخی در بررسی اندیشه چین است. نویسنده در بررسی مکاتب فکری چین، اندیشه طلایهداران هر مکتب را از نظر گذرانده و در این باره، شرایط تاریخی آن دوران را نیز از نظر میگذراند. نویسنده از تفکرات و آرای کنفسیوس آغاز میکند و در انتها به «مائو تسهوتونگ» میرسد.
فلسفه چین بعد از سلسله ی جو (دوره باستان) به چهار دوران تقسیم شد. نخست دوره ی چین- هن است (در حدود قرن سوم ق م) که در آن از نیروی زیست و گیرایی فلسفه ی چینی، خاصه مکتب کنفوسیوس، کاسته شد. به یک معنا این دوره که یگانگی چه در حوزه ی معنوی و چه سیاسی در آن تاکید می شود، یک واکنش ناگزیر به آزادی گسترده ی سال های پایان جو بود که با «یکصد مکتب» مشخص می شد. و در روح این واکنش بود که شی هوانگ دی، امپراتور (سلسله ی) چین در صدد برآمد اندیشه را به فرمان خود درآورد، و از این رو آن فرمان ننگ آلود را، صادر کرد مبنی بر این که همه ی آثار «صد مکتب» را، به جز کتاب های طبی، غیب گویی و کشاورزی، بسوزانند.
مرضیه سلیمانی دانش آموخته ادیان و عرفان تطبیقی است و در کارنامهاش ترجمه آثاری چون «دایرئالمعارف ادیان زنده جهان» و «دین در قرن بیست و یکم» از آثار ماری پت فیشر، «اینک دین: سرنوشت ایمان در عصر مدرن» اثر جان کاپوتو، «افق زندگی و اندیشه ابن سینا» از سهیل محسن افنان، «شیطان در تصوف: تراژدی ابلیس در روانشناسی صوفیانه» نوشته پیتر جی، آون و... نیز دیده میشود.
بخشهایی از گفتگویی که با انجام شده:
خانم سلیمانی لطفاً درباره کتاب «تاریخ اندیشه در چین» برای ما توضیح بدهید و بگویید منظورتان از «اندیشه» دقیقاً چه بخشهایی از فرهنگ این کشور کهنسال است؟
عنوان دقیق و اصلی این کتاب «اندیشه چینی» است. اما من ترجیح دادم وسعت و دقت بیشتری به آن بدهم و عبارت «تاریخ اندیشه در چین از کنفوسیوس تا مائوتسه دونگ» را انتخاب کردم.
در این کتاب، اشارات و توضیحاتی درباره مهمترین جریانهایی که فرهنگ چین را شکل داده و امروزه به عنوان بخش مهمی از میراث معنوی، آیینی، ادبی و حتی هنری چین، موضوع و هدف نویسنده بوده مورد بحث قرار گرفته است. طبیعی است که در یک مجموعه محدود نظیر فصلهای سیزدهگانه این کتاب نمیتوان به تمام جنبههای فرهنگ و تفکر کشور بزرگی مانند چین پرداخت و با موفقیت به تحلیل و توضیح عناصر اصلی این تمدن دست یافت، اما مولفههای مهمی وجود دارد که براساس آنها میتوان یک جریان دو، سه هزار ساله را در تاریخ شرق دور تشخیص داد و براساس عناصر و مولفههایی قابل تشخیص و مرتبط با هم سیر حرکت فرهنگ و تمدن در چین را به صورتی منطقی درک کرد.
کاملاً واضح و مشخص است که باید از تعداد کثیری عناصر و شخصیتها و کتابهای مهم صرفنظر کرد و برای قابل درک ساختن سیر تحول فرهنگ چینی، تنها مهمترینها را برگزید. ما برای هر تحقیق گسترده دیگری ناچاریم دست به چنین گزینشهایی بزنیم و البته این گزینشها برای علاقهمندان و بسیاری از مخاطبان ایرانی چندان غریبه و ناآشنا نیستند. مثلاً کنفوسیوس که نامدارترین متفکر چین باستان است و یکی از مشهورترین چهرههای اندیشه و فرهنگ در سراسر تاریخ بشر محسوب میشود. بجز او، شخصیتهای دیگری مانند هسون دزو که تحلیلگر جنگ و فلسفه رزم بود و پس از هزار سال هنوز کتاب هنر جنگ او بیانگر مهمترین و بنیادیترین آموزشهای تاکتیکی و استراتژیکی در صحنه نبرد است.
علاوه بر این مودزو، منسیوس و شخصیتهای دیگر نیز تا حدودی شناخته شدهاند. زیرا چین کهن و فرهنگ و هنرش جذابیت بسیاری برای همه مردمان با فرهنگ در شرق و غرب جهان داشته است.
درباره نویسنده کتاب کمی توضیح بدهید؟
نویسنده این کتاب چینشناس بسیار معروف امریکایی «هرلی گلنسرکریل» است. او مردی بسیار برجسته و پیشکسوت چینشناسان جدید در امریکاست. کریل فیلسوف و چینشناس فقید امریکایی، یکی ازبزرگترین کنفوسیوس شناسان جهان و استاد ممتاز دانشگاه شیکاگو بود که یک تنه مرکز مطالعات شرق آسیا و رشته چینشناسی را در دانشگاه شیکاگو پایهگذاری کرد.
رابطه چین و امریکا، به دلیل حضور پرتعداد کارگران چینی در امریکا، بخصوص در نیویورک و شیکاگو حائز اهمیت بسیار بوده است. آثار کریل از حیث روش و کیفیت منابع و احساس مسئولیتی که نویسنده برای بیان دقیق و روشن هر مبحثی داشته است در نوع خود کمنظیراست.
مزیت آثار این نویسنده که شما خیلی از او تمجید کردید از چه جهت است؟
بدون آنکه بخواهم حاشیه بروم میخواهم بگویم از اغلب جهات کارهای کریل برای ما مفید است. من همه کارهای او را نداشته و ندیدهام بجز کتاب تاریخ «اندیشه در چین» دو کتاب دیگر به نامهای کنفوسیوس و راهچینی که خانم گیتی وزیری قبلاً ترجمه کردهاند و منتشر شده است. ترجمه فاضلانه و بسیار خوبی هم ارائه کردند و کتاب دیگر درباره دائوئیسم و سرانجام پژوهشهایی در فرهنگ کهن چین که ترجمه نشده است و من نسخهای زیراکسی از آن را از یکی از دوستانم گرفته و مطالعه کردم. الآن با توجه به علاقهای که به علوم باطنی و ذن وبودیسم و حتی رزم کهن شرق دور، در میانه عامه و جوانان پیدا شده، متأسفانه برخی ناشران سوءاستفاده کرده و کتابهای کمارزش و حتی گمراهکنندهای منتشر میکنند.
آیااین نخستین تجربه شما در زمینه چین پژوهی است؟
خیر، من در ترجمه دایرئالمعارف ادیان زنده جهان و چند مقاله درباره نفوذ تصوف در فرهنگ چینی و مطالعه و پژوهش کتاب مهم ساچیکو موراتا به نام «تعالیم حکیمانه لیوچی» درباره جنبههایی از فرهنگ و اعتقادات چینیان به پژوهش پرداخته بودم. کار دیگری هم در دست دارم که بخشی از آن درباره صوفیان و کتابها و اصطلاحات صوفیانه در میان چینیان است اما آنها تنها یک جنبه محدود را در برمیگیرند در حالی که «تاریخ اندیشه در چین» که عنوان اصلی آن «اندیشه چینی از کنفوسیوس تا مائو» است کتابی جامع و بسیار دقیق درباره زایش و پیدایش و تحول و گسترش فرهنگ در سراسر تاریخ این کشور کهنسال است.
چه قدر وقت صرف ترجمه این کتاب کردید؟
کاش این سوال را نمیپرسیدید. مایلم در پاسخ فقط بگویم: شرح این هجران و این خون جگر/ این زمان بگذار تا وقت دگر!! به دور از فروتنیهای کاذب، من برای ترجمه این کتاب رنج بسیار بردم. تکتک معادلهای ترجمه و شیوه برگردان اعلام و اصطلاحات چینی و فارسینگاری آنها را با مراجعه به دهها کتاب معتبر در زبان فاسی برگزیدم و در نهایت نیز دوبار با متن اصلی مقابله کردم. پس ازآن نیز دوست دانشور و بزرگوارم آقای دکتر احمدرضا قائم مقامی مجدداً متن ترجمه را با متن انگلیسی سطر به سطر مقابله کردند.
کدام جنبه از تفکرات و آموزشهای چینی با نمونههای ایرانی مشابهت بیشتری دارد؟
مشابهتها متعددند و اگر بخواهیم ریزبینانه و تیزبینانه به اجزا و عناصر اعتقادات و فرهنگ دو کشور بنگریم ممکن است برخی را رونوشت دیگری بپنداریم. برای اینکه سخنم را روشنتر بیان کنم شما را ارجاع میدهم به کتابی که قبلاً ذکر کردم یعنی «تعلیمات حکیم لیوچی» که به زبان انگلیسی است و نیز کتاب استاد فقید «توشیهیکو ایزوتسو» به نام «صوفیسم و دائوئیسم» و امثال این کتابها. این نوع آثار بیانگر مشابهت باطنی تمام آیینهای شرقی است و از این جهت در سلسله مراتب نظامهای اجتماعی، فلسفه حکمرانی، مناسبات اخلاقی، زیباشناسی، هنر و مسائل دیگر به صورت تطبیقی همگونیهای بسیار دیده میشود.
فکر میکنید اگر لازم باشد اطلاع دقیقتری درباره کتاب تاریخ اندیشه در چین بخواهید ارائه کنید به چه مسائلی اشاره مینمایید؟
توصیه من به علاقهمندان فرهنگ چینی خواندن این کتاب است زیرا با وجود حجم متوسط کتاب با دقتی زایدالوصف و تحسینانگیز فرهنگ چینی را توضیح میدهد و معرفی میکند. مزیتهای این کتاب سبب شده که به چندین زبان دیگر ترجمه شود و حتی چند بار به زبان چینی نیز منتشر شده است.
در جای جای این کتاب، نکات و مواعظ و آموزشهای خردمندانهای هست که محصول تیزبینی و اندیشه و روح صبور حکیمان بزرگ چین است. این نکتهسنجیها، گنجی و هدیهای از آن تمدن برای همه جوامع بشری، خاصه همسایگان آسیایی آنهاست.
فلسفه چین تنها در پرتو اندیشه چینی قابل فهم است و رفتار چینیان بدون درک این دو قابل فهم نخواهد بود. اما اندیشه مفهومی عامتر از فرهنگ و فلسفه است و جستوجوی بیپایانی از خرد و شهود و تجربه و حکمت و آثار و فواید کارهای چینیان را شامل میشود. اگر فقط عناوین فصول کتاب دیده شود، گستره و دشواری این عرصه بیش از پیش برخواننده بصیر و علاقهمند مشخص میشود.