« مردم شناسی و انسان شناسی رشتههای علمیاند که از تجربه سیاسی و فکری جهان غرب زاییده شدهاند. دیگری وجه مشترک همه گفتمانهاست. کنجکاوی در قبال فرهنگهای متفاوت و شیوههای رفتاری غرب، امری جاودانی و جهانی است اما مردم شناسی میدانی قرن بیستم، با وجود گوناگونیهای بی شمار ملی نظری و روش شناختی آن، در حرکت تاریخی خاص خود قرار دارد و آن تجدد غربی است که چهار قرن از رنسانس تا ابداع علوم اجتماعی حرفهای را پوشش میدهد.»
علم مردم شناسی و انسان شناسی
مردم شناسی از دورانهای پیشین همواره علمی غربت زده بوده است. تنها کسانی به دنبال این علم میرفتند که کنجکاو هویت دیگری بودند و عموما با تجربههای شخصی خود مطالبی را در این باره ضبط و حفظ میکردند. هنوز این علم تا حدود زیادی همین مشخصات را دارد. در حالی که پژوهشهای متعددی به آن اختصاص یافته است با این حال فعالیت حرفهای نهادینه شده امروزی مستقل از تصویری است که بیش از پیش نشان از اسطوره و حتی اغواگری دارد.
برای کار مردم شناسی باید به یک گردش ژورنالیستی رفت، علاقه به فرهنگهای شفاهی و جمع آوری اسناد کتبی و شفاهی کار هر کسی نیست. تنها شوق به دانستن فرهنگهای دیگر است که میتواند موتور حرکت مردم شناس باشد. یک مردم شناس باید به کاوش در بطن فرهنگهای بیگانه بپردازد، اشیاء گوناگون را در موزههای مختلف رد یابی کند، متون را بررسی کند، اشیاء به ارمغان آورده شده در هر سفری را ببیند، عکسها ویدئوها و فیلمهای مختلف را آرشیو کند تا بتواند دست به تحلیل و تببین بزند.
از زمان نخستین سفرهای ورا اقیانوسی دوره رنسانس، دریانوردان، مبلغان مذهبی، بازرگانان و افراد دیگر اشیاء متداول و یا تشریفاتی با خود همراه میآوردند. اشیایی که خارج از بستر خود به کاربرد ناشناس و ناآشنایی گواهی میداد. قدیمیترینش روپوش پرداری است که به سرخپوستان توپینامبا تعلق دارد و یک کیهان نگار در سال 1556آن را برای فرانسوای اول به فرانسه میآورد. از این دوره کلکسیون های قدیمی و نمایشگاههای پر از ابزارهای عجیب و غریب رونق میگیرد و رو به فزونی میرود تا اینکه چیزی به نام همین موزه امروزی شکل میگیرد.
مردم شناسی قبل از هر چیز تجربه شخصی درباره جامعهای است که در دست مطالعه قرار گرفته است. یعنی یک جور انجام کار میدانی. کمترین کاری که تاریخ انسان شناسی و مردم شناسی حاصل آورده این که مطالعه بومیان سرخ و زرد و سیاه با عینک سفید مورد تردید قرار گرفت و نگاه مشترک به جای نگاه از دور، بیگانه شناسی به جای بیگانه هراسی نشست.
در ابتدا انسان شناسی بیشتر معنای زیست شناسی داشت و به منشا تحول و مشخصات طبیعی انسانهای دور دست اختصاص داشت یعنی یک جور جانور شناسی و وحشی شناسی اما امروزه بحث پیچیدگی مطالعه بر روی زندگی انسان در هر فرهنگ و جامعهای مطرح است.
نویسنده نشان میدهد که در غرب دو دیدگاه کاملا متفاوت به انسان شناسی و مردم شناسی وجود دارد و ضرورت علم انسان شناسی را مطرح میکند که این بخش به خصوص در مورد کشور ما بحثی مهم است.
در مقدمه کتاب ضرورت مطالعه علم انسان شناسی با روشهای غربی را چنین توصیف کرده است: مواد انسان شناختی در کشور ما نه کم اند و نه بی کیفیت ولی واقعیت این است که ابزارها و روشهای پژوهش در این مواد خام را در اختیار نداریم و این جز با بومی سازی مطالعات قومی و گروهی و جمعی میسر نخواهد بود. ما ناگزیریم نظریههای غربی را بخوانیم تا بتوانیم نظریه پردازی کنیم.
درباره کتاب
این کتاب حاصل کار منتقدانه یکی از برجستهترین چهرههای انسان شناسی در کشور فرانسه است که در آن از سستی و ضعف تاریخی رشتههای مردم شناسی و مردمنگاری در غرب پرده بر می دارد. نشان میدهد که در غرب دو دیدگاه کاملا متفاوت به انسان شناسی و مردم شناسی وجود دارد و ضرورت علم انسان شناسی را مطرح میکند که این بخش به خصوص در مورد کشور ما بحثی مهم است.
کتاب به طور ضمنی شامل دو بخش است: بخش اول در فصلهای اول و دوم با یادآوری منطقهای تاریخی و فکریای که به بنیان گذاری و تحول رشتهها نظارت داشتهاند در پی تعریف مسیر فکری آنها بر میآید. بخش دوم معرف یک ویژگی بیشتر گستردهنگر است و زمینههای بزرگ دیروز و امروز را به تصویر میکشد. این بخش گاهی کنایه آمیز و گاهی نظام مندتر است.اینکه چرا مردم شناسی و جامعه شناسی باید در غرب به صورت اغراق آمیزی از هم جدا باشند در عین اینکه بسیار از هم وام گرفته اند، امروزه خود موضوع پژوهش است. تاریخ علوم که سنتی را ایجاد میکند باید مورد بازنگری قرار بگیرد. کسانی که در سالهای 1960-70 رشته انسان شناسی را به مثابه فرزند خلف استعمارگری و یا امپریالیسم مورد سرزنش قرار دادند، این معنا را القا میکردند که شباهت بسیاری میان طرح تمدن ساز غرب و ابزارهای بکاررفته از جمله مردم شناسی برای راحتی کار وجود دارد. در این کتاب طرح چنین موضوعی برای ریشه یابی مشکلات علم انسان شناسی بررسی میشود. همچنین تاریخ تحول مردم شناسی و انسان شناسی که همیشه در غرب جدای از هم در نظر گرفته شدهاند بررسی میشود و آرا و نظارت گوناگون و سیر تاریخ تحول این علم مورد پژوهش قرار میگیرد.
محتوای کتاب
این کتاب علاوه بر درآمد شامل پنج فصل است که عبارتند از: حرفه انسان شناسی، نخستین گام ها ایجاد میدان مردم شناسی، پیوندهای امر اجتماعی، فرهنگ ها ادیان و نمادها مناسک و زبان ها، بازنگری ها یا جهش ها و در پایان نتیجه گیری کتاب که عنوانش از نگاهی دور تا نگاهی مشترک است.
این کتاب برای مطالعه دانشجویان و علاقمندان به تاریخ مردم شناسی و انسان شناسی کتاب مفیدی است و نگاه تازه او به ریشه های این دو علم روشن کننده بسیاری از مسائل در این حوزه فکری است.
درآمدی بر مردم شناسی و انسان شناسی. ژان کوپانس. مترجم: حسین میرزایی. نشر ثالث. چاپ اول. تهران: 1390. 1100 نسخه.212 صفحه. قیمت: 5000تومان.