درباره «گیاهخوار» داستان سوررئال نویسنده کره ای که با ترجمه انگلیسی گل کرد.
وقتی داستان خشن و سوررئال خانم «هن کانگ» تحت عنوان «گیاهخوار» حدود یک دهه پیش در کره جنوبی منتشر شد منتقدان ادبی آن را گیج کننده خواندند. داستان درباره قهرمان زنی است که احساس می کند در حال تبدیل به یک درخت است. مجله «نیویورک تایمز» به بهانه ورود نسخه انگلیسی کتاب به بازار در هفته آینده مطلبی را به این کتاب اختصاص داده است.
خانم «هان» شاعر و رمان نویس بنامی در کره محسوب می شود. وی برنده جایزه های مختلفی شده است و خوانندگان همیشه از او انتظار نگارش کتاب های جذاب را دارند.
خود وی در مصاحبه ای تلفنی به زبان انگلیسی از خانه اش در سئول گفت: «همه در آغاز، کتاب را افراطی و عجیب تلقی کردند. خوانندگان من از خواندن این کتاب متعجب شدند.» عجیب تر از آن استقبالی بود که پس از آن از کتاب شد. «گیاهخوار» در دنیا پرفروش شد. حقوق انتشار کتاب نیز در 20 کشور مختلف به فروش رفت. در سال 2010 نیز نسخه سینمایی آن تولید شد اما نویسنده این کتاب حتی هنوز پس از دو دهه و نگارش رمان ها و اشعار مختلف همچنان برای خوانندگان انگلیسی ناشناخته است.
البته به دلیل تلاش بسیار «دبورا اسمیت»، مترجم 28 ساله انگلیسی که نسخه کره ای «گیاهخوار» را خوانده بود و تصمیم گرفت این کتاب را به انگلیسی ترجمه کند ورق گمنامی این نویسنده برگشت. وی این کتاب را در دوره تحصیل در دوره دکتری در دانشکده مطالعات شرقی و آفریقایی دانشگاه لندن خوانده بود. وی تحت تأثیر داستان غیرمعمول و نثر ساده این کتاب قرار گرفت و تلاش کرد که کتاب را خودش ترجمه کند اما زبان کره ای اش به اندازه ای خوب نبود که بتواند سبک زبانی خانم «هان» را منتقل کند. یک سال بعد تصمیم گرفت دوباره تلاش کند و یک نسخه کوتاه از ترجمه خود را برای یک ناشر انگلیسی فرستاد که بر اساس ده صفحه اول کتاب تصمیم گرفت کتاب را منتشر کند.
خانم «اسمیت» می گوید: «داستان بسیار تصویری و مانند نقاشی بود. من به این دلیل تصمیم به ترجمه این کتاب گرفتم که فکر می کنم این نویسنده بهترین نویسنده کشور کره جنوبی است.» حالا کتاب «گیاهخوار» قرار است هفته آینده سر از بازار کتاب ایالات متحده دربیاورد و در میان خوانندگان آمریکایی دیده شود. کتاب نقدهای بسیاری را در این هفته به خود دیده است که از آن جمله می توان به هفته نامه ناشران، «بوک لیست»، و «کیرکس» اشاره کرد که کتاب را بسیار خوب و نگارش آن را استادانه خواندند، اشاره کرد. بسیاری از ناشران برای خرید امتیاز آن با هم به رقابت پرداختند. داستان نویسان بنامی چون «لارن گراف»، «ایمار مک براید» زبان داستان او را ستوده اند.
اشتیاق به این کتاب همان طور که هر نویسنده ای ممکن است آرزویش را داشته باشد مانند ویروس در دنیا پخش شد. باید منتظر بود و دید که آیا این ویروس در میان خوانندگان نیز پخش خواهد شد یا خیر!
داستان این کتاب درباره «یئونگ های»، زن خانه داری است که خواب های وحشتناکی می بیند و پس از آن ناگهان تصمیم می گیرد دست از خوردن گوشت بردارد و گیاهخوار شود. شوهر بداخلاق وی گیاهخواری او را نشانه کج خلقی و شورش او علیه خود می داند. «یئونگ های» مانند زنی دیوانه خود را تا سر حد مرگ گرسنگی می دهد و انتظار دارد تبدیل به یک درخت شود.
خانم «مک براید»، نویسنده کتاب «دختر نیمه شکل یافته» می گوید تحت تأثیر موضوع وحشیانه و نثر بزمی این کتاب قرار گرفته است. «تنش بین این دو نفر تأثیر زیادی روی خواننده می گذارد. احساس غرق شدن و سردرگمی ناگهانی!» اگر خانم «هان» در میان خوانندگان آمریکایی محبوب شود اولین نویسنده از کشورش، کره جنوبی است که چنین جایگاهی می یابد. ناشران آمریکایی پس از موفقیت تجاری نویسندگانی چون «النا فرانت» و «هاراکی موراکامی» مایل به ریسک بیشتر در زمینه ترجمه آثار خارجی شده اند و اولین بار است که چنین اتفاقی برای کره جنوبی رخ می دهد. تعداد کمی از نویسندگان برجسته کره ای چون «یانگ ها کیم» و «کیونگ سوک شین» فرصت انتشار انتشار کتاب خود در ایالات متحده را به دست آورده اند.
بعضی روشنفکران، ویراستاران، و مترجمان معتقدند مایه تأسف است که فرهنگ ادبی چندگانه کره جنوبی تا کنون مورد ظلم قرار گرفته است. «اد پارک» که یک نویسده آمریکایی-کره ای و ویراستار انتشارات «پنگوئن» است می گوید: «ترجمه تعداد کمی از آثار ادبیات کره در بازار موجود است».
البته کتاب های بیشتری در راه است. سه سال پیش انتشارات مطبوعاتی «دالکی» که ناشری مستقل است قسمت «کتابخانه ادبیات کره جنوبی» خود را به راه انداخت و برنامه ای را طراحی کرد که هدف آن ترجمه ادبیات کره بود. البته بخشی از سرمایه این کار از طرف مؤسسه ترجمه آثار کره ای تأمین شده بود. «دالکی» تاکنون 19 ترجمه وارد بازار کرده است که شامل آثار قدیمی و معاصر این کشور می شود و شش کتاب دیگر را نیز در سال آینده منتشر خواهد کرد.
خانم «هان» در سال 1970 در «گوآنجو» به دنیا آمد. پدرش «هان سونگ وون» که رمان نویس بود تلاش زیادی می کرد که از راه نوشتن درآمد نیز کسب کند. خانواده وی در دوره کودکی بسیار نقل مکان می کردند. «اگرچه این کار برای یک بچه بسیار دشوار بود اما مشکلی نداشتم چون با کتاب های بسیاری احاطه شده بودم و همه اوقاتم را به خواندن کتاب می گذراندم».
وقتی نه سالش بود و درست چهار ماه قبل از شورش های «گوآنجو» و حمله نیروهای دولتی به معترضان و کشتار ده ها هزار نفر در سال 1980 به «سئول» آمد. اگر چه خود وی مستقیماً شاهد این ماجرا نبود اما این اتفاق به او دیدگاهی از ظرفیت خشونت و در روی دیگر سکه رستگاری و مهربانی بشر داد. علاقه او به این احساسات متناقض وی را به سمت رمان سوق داد و ایده داستان «گیاهخوار» به ذهن او رسید. «داشتم به رفتار انسان ها فکر می کردم: از غرور تا ترس و تعجب و اینکه آیا امکان دارد انسان در این دنیای وحشی بتواند معصومانه زندگی کند و سیر رسیدن یک فرد به این هدف چگونه خواهد بود».
خانم «یان» در دانشگاه «یونسی» ادبیات کره را خوانده است و اولین اشعارش را در سال 1993 منتشر کرد. اولین رمان او تحت عنوان «سال سیاه» یک داستان ماجراجویانه درباره زنی گمشده بود که در سال 1998 منتشر شد. در همان زمان بود که داستان کوتاهی به ذهنش رسید که در آن یک زن تبدیل به گیاه می شود. البته این ایده را از شعر «یی سانگ» شاعر کره ای الهام گرفت که نوشته بود «من معتقدم انسان ها بهتر بود گیاه آفریده می شدند».
همیشه دلش می خواست داستان این زن را به اتمام برساند اما نتوانست و در میانه راه دو رمان نیز نوشت تا سال 2004 که دوباره به آن داستان برگشت. خانم «هان» سه سال زمان گذاشت تا توانست «گیاهخوار» را به پایان برساند. از اتمام این کتاب تاکنون سه داستان دیگر نوشته است اما خود وی می گوید هنوز از نظر ذهنی به داستان «گیاهخوار» وابسته است.
«گیاهخوار» البته پایان مبهمی دارد. خود نویسنده در این باره می گوید: «دلم نمی خواست مرگ «یانگ های» را توصیف کنم. دلم می خواست او را زنده نگه دارم».