مجید غلامی جلیسه، مدیر عامل موسسه خانه کتاب در یادداشتی علاوه بر دلایل کاهش سرانه کتابخواندن بین مردم کشورمان، به تغییر ذائقه مردم و شیوههای گوناگون مطالعه اشاره کرده است.
بحث کاهش تیراژ و سیر نزولی آنرا شاید کمی بیش از دو سال قبل بود مطرح کردم. نکته جالب آنکه با نگاهی مقایسهای به تیراژ کتاب در دوره قاجار و نسبت جمعیتی آن دوران و دوران کنونی ثابت نمودم که در حال حاضر تیراژ کتاب بسیار پائینتر از آنچیزی که میتوان تصور کرد.
متوسط تیراژ در سال گذشته در ایران 2041 جلد بوده که البته با احتساب تیراژ کتابهای آموزشی، کمک آموزشی است. و این در حالی است که بنده و بسیاری از دوستان اهل کتاب میدانند که تیراژ کتاب به معنای واقعی کتاب، یعنی کتابهای درخور و ارزشمند بین 100 تا 500 است.
مشکلاتی چون سرمایهگذاری نامناسب و اندک و در بسیاری از مواقع بیبرنامهگی ناشران در حوزه نشر که نتیجه آن تولیدات بیکیفیت هم از لحاظی محتوایی و هم از لحاظ شکلی است، عاملی برای عدم اقبال خوانندگان به آثار آنان میباشد و در نتیجه دفعات چاپ را پایین آورده و تیراژ را نیز کم میکند. در کنار این آغاز نافرجام، پایانی دراماتیک با مشکلاتی چون نداشتن شبکه توزیع مناسب و بازاریابی غیرحرفهای کامل میگردد.
آیا باوجود همه این مشکلات مردم ما اهل مطالعه نیستند و سرانه مطالعه کاهش یافته است؟!
اولا ما آمار دقیقی و درستی از میزان سرانه مطالعه در دست نداریم و هرچه گفته شده و میشود آماری نادرست و غیرکارشناسی است و امیدوارم که هرچه زودتر مرکزی با برنامهای درست و بایسته آماری دقیق از وضعیت مطالعه در کشور در اختیار مسوولین و مردم قرار دهد تا مبنایی برای تصمیمگیریها و برنامهریزیهای کلان کشوری گردد.
ثانیا بنده مترصد آن نیستم که با آسمان و ریسمان بافتن ثابت کنم مردم ما مطالعه میکنند یا نمیکنند بلکه معتقدم در کنار تیراژ و صد البته قیمت بالای کتاب باید عوامل دیگری را نیز از نظر گذراند. همین و بس
تغییر ریل، ذائقه و فرهنگ مطالعه
در کنار همه مشکلاتی که بیان شد، باید ذکر چند نکته را نیز در نظر گرفته که همگی اینها تعریفی واحد را دنبال میکنند و آن اینکه ذائقه مردم تغییر کرده است. و شیوههای برخورد مردم با مقوله مطالعه نیز متفاوت شده است. و ابزار و ادوات مطالعه تغییرات محسوسی داشته و دارد. . اولا ضریب نفوذ اینترنت طی سالهای 1387 الی 1393 رشدی حدودا 4 برابری داشته است [1] یعنی طی شش سال گذشته میزان دسترسی مردم هم به رایانه و هم به اینترنت از رشد قابل توجهی برخوردار بود و از همین حیث است که میبینیم امروزه بسیاری از مردم در خانه، مدرسه، دانشگاه، محل کار، اتوبوس، مترو، فرودگاه و ... با رایانه، تلفنهمراه و یا لب تاپ و تبلت خود سرگرم میباشند. ثانیا ابزار و ادواتی جدید در زندگی مردم پیدا شده که امکانات بالقوهای برای گسترش فرهنگ مطالعه و کتابخوانی به شیوههای نوین در دسترس قرار داده که ما در کنار نگاه به آمار کتابهای چاپی و کاغذی از آنها غافل هستیم و یا آنها را نادیده میگیریم.
وب سایتها
اینترنت از سال 1372 وارد ایران شد اما از سال 1376 بود که عمومی گردید و در اوایل دهه 80 تعداد صفحات فارسی قابل بازیابی در اینترنت بسیار کم بود و اساسا تولید محتوای فارسی بر روی اینترنت تازه به صورت جدی از ابتدای این دهه شروع شد. امروزه شاهد بیش از دو میلیارد صفحه فارسی و وب سایت فارسی در این گستره عظیم هستیم [2] که این امکان را برای کاربران فراهم میکنند که با جستجویی ساده به انبوهی از اطلاعات به زبان فارسی دسترستی پیدا نمائید این در حالی است که در گذشته برای پیدا کردن معنی یک لغت ساده باید به فرهنگ معین، دهخدا و یا ... مراجعه میشد و یا امروزه برای اطلاع از احوال و آثار ابن سینا باید به دائرةالمعارفها و دانشنامهها رجوع میکردیم اما امروزه با جستجوی این نام ضمن آنکه میتوانیم انبوهی از اطلاعات راجع به ابن سینا دست پیدا کنیم میتوانیم به صورت آنلاین مدخل ابن سینا در دائرة المعارف بزرگ اسلامی را بر روی پایگاه این مرکز براحتی مطالعه نمائیم. روزگاری بود که مردم دیوان حافظ و سعدی و مولانا را دست گرفته و میخواندند اما امروز به راحتی میتوان در پایگاههای مختلف به شکلهای مختلف این دیوانها را مرور کرده و در عین حال گوش داده و یا حتی ببینند.
مقصود آنکه امروزه هزاران هزار برگ کتاب و متن و اطلاع در شبکه اینترنت در دسترس کتابخوانان قرار گرفته که به نوعی آنان را از مطالعه و مراجعه به کتاب مستغنی میکند و برای بسیاری سخت و دشوار است که برای مطالعه برخی از موارد دیگر کتاب در دست بگیرند. زمانی برای بسیاری از دانشجویان و پژوهشگران و علاقمندان داشتن یکدوره فرهنگ لغت دهخدا و یا دائرة المعارف بزرگ اسلامی آرزو بود و تمام داشته و نداشته خود را جمع میکردند تا دورهای از اینها را بخرند اما امروزه بسیاری اگر پول هم داشته باشند میل و رغبتی برای خرید این نوع از آثار ندارند.
نرمافزارها
از ابتدای دهه هشتاد صنعت تولید نرم افزار در ایران رو به رشد نهاد و موسسات و شرکتهای مختلفی اقدام به تولید محتوای الکترونیک در قالب سی دی و بعدها دی وی دی نمودند. امروزه ما نرمافزارهای بسیاری داریم که هزاران جلد کتاب را در خود جای داده و ما را از خرید کتاب مستغنی میکند شما در نظر بگیرید مثلا نرم افزار جامع تفاسیر که تولید شد چه امکان فوق العادهای برای علاقهمندان به این موضوع فراهم شد. دهها جلد کتاب تفسیر در یک نرم افزار و یا معجم فقهی مرحوم گلپایگانی در ابتدای تولید و در حال حاضر چه مشکلات کلانی را حل میکند و یا نرم افزار درج که کتابخانهای جامع از دیوانهای اشعار میباشد. از همان دوران ابتدای ورود نرم افزار معجم فقهی مرحوم گلپایگانی بود که بسیاری دیگر سراغ خرید کتابهای دورهای و پرهزینه مانند بحار الانوار و وسائل الشیعه و ... نرفتند و امروزه نیز همینطور
اپلیکیشنها
تلفنهای همراه هوشمند و تبلت تیر خلاصی بود بر پیکره بیجان کتاب کاغذی که تا چندی دیگر شاید فاتحه آنرا نیز بخواند. در سال 1393 یک چهارم جمعیت کل ایران یعنی 23918455 نفر از طریق گوشی همراه خود به اینترنت متصل میشوند که این آمار بسیار قابل توجه و امیدوار کننده است.[3] همین بستر فوقالعاده است که بسیاری از برنامهنویسان و شرکتهای فعال در این حوزه را برآن داشته تا با تولید اپلیکیشنهای مناسب بازار فوقالعادهای را در دست بگیرند و در این میان اپلیکیشنهای کتاب با سرعتی فوق العاده در حال رشد و توسعه میباشند و ما این امکان را داریم که جدیدترین کتابها را بر روی گوشی همراه خود داشته مطالعه کنیم و یا ذخیره کنیم و یا حتی گوش کنیم.
کتابخانهها
حالا در کنار اینترنت نگاهی به تعداد کتابخانهها نیز خالی از فایده نیست هرچند آمار دقیق و قابل توجهی از کتابخانههای کشور در دسترس نمیباشد.
تعداد کتابخانههای ثبت شده در بانک اطلاعات کتابخانههای ایران 4027 میباشد.[4] و همچنین در حال حاضر تعداد کتابخانههای عمومی ما بیش از 3169 در کل کشور میباشد در این میان در شهر تهران بیش از 80 کتابخانه توسط شهرداری تهران سازماندهی شده است. این در حالی است که باید کتابخانههای دانشگاهی، حوزوی، مدرسهای، مساجد و ... را نیز به این آمارها اضافه نمود. در هر صورت توسعه فضای کتابخانهای و قیمت بالای کتاب و رشد فرهنگ مطالعه و استفاده از کتابخانه را نیز باید عاملی موثر در جهت کم شدن تیراژ کتاب دانست. این در حالی است که مثلا در دهه 50 یا 60 تعداد کتابخانههای کل کشور به هزار هم نمیرسید و در چنین شرایطی دسترسی به کتاب بسیار سختتر از این روزگار بود.
کتاب خوب نداریم؟!
در کنار همه مسائلی که بیان شد ذکر یک نکته نهایی به عنوان تکمله خالی از فایده نیست و آن اینکه آیا ما کتاب خوب کم داشته و داریم و آیا کتابخوانهای ما از سالهای دور کم کتاب میتوانند سراغ گرفته و از کتابخانهها و کتابفروشیها و دست دوم فروشیها تهیه کرده و مطالعه کنند و یا حتی روی اینترنت یافته دانلود کرده و بخوانند. طی این دویست سال که از ورد صنعت چاپ به ایران میگذرد کتابهای فراوانی چاپ و انتشار یافته که دسترسی به آنها برای اهلش اصلا کار سختی نیست. و هرچند کاهش تیراژ یعنی دسترسی کمتر اما قطعا این کاهش بهانهای برای کتابخوانها نخواهد بود بلکه سلب امکانی است برای کتابخوان کردن عدهای که هنوز به جرگه کتابخوانها راه نیافتهاند.