«موسیقی رمضان در ایران» كتابی است درباره موسیقی و سنن ایرانیان و همین طور كاربرد و حتی نحوه اجرای برخی از آن موسیقی ها.
سرزمین كنونی ایران باقیمانده فلات بزرگی است كه از شرق و شمال شرقی به رودخانه سند و سیحون و جیحون و از جنوب به خلیج فارس و دریای عمان و از غرب به حدود مدیترانه و صحرای عربستان و از شمال غربی به كوه های قفقاز و دریای مازندران محدود شده است. (محمد همایون سپهر/ موسیقی رمضان در ایران، هوشنگ جاوید/ مطلع مقدمه دوم)
چه نمایی را آدمی می تواند تصور كند با خواندن عبارات بالا؟ آبادی ای كه از سویی، غرش سِند، سیحون و جیحون را می شنود و از جهتی دَمِشِ صحرای عربستان را، وز طرفی هم یك آرامش پرتلاطم، شاید یك هیبت؛ خلیج فارس را. در یك سَری هم یك دنیا كوه و صدای فوت و یك دریچه خزر را. حالا بیایید تصور كنیم این آبادی یك نوجوانی است كه نشسته در آن میان. چه حالی به او دست می دهد، جز این است كه اگر اهل اندیشه باشد بشود فارابی، سهروردی، اگر اهل معماری باشد بشود شیخ بهایی یا مثلا اگر اهل ذوق باشد، بشود كمال الملك و یا هزاران بزرگ مرد دیگری كه در همه آثاری كه خلق كرده اند یك صیرورت یا نوعی شدگی وجود دارد مانند نوای نی و تار و كمانچه!
اسم چنین آبادی ای ایران است. ایران محصور در میان آب ها و صحرا ها و كوه ها. مردمانی كه به خاطر همین جغرافیا و اقلیم بافت حیرت انگیزی دارند. یكی ندای نی بیشتر دوست دارد و دیگر سودای تار. عده ای عاشق اند بنشینند وسط كویر و یا قبه های یزد و آرشه بكشند بر روی كمانچه ها. اما آنچه كه همه دارند همان علاقه و گرایش به سمت نوای موسیقی است. موسیقی اصیلی كه از دل طبیعت بر می آید و بی كه دست كاری ای در آن شود در آلات بازآوری می شود و به نمود می رسد. صداها دیده می شوند، لمس می شوند و در زندگی همراه مردمان هستند.
مردمان ایران زمین در عین همین ذوق، كه تاریخ ذوقیات و هنر و موسیقی گواه آن است، همواره آیین های خاص خود را داشتند. این آیین ها منبعث از باورها و عقاید این مردمان بوده كه به مانند همان ذوقیات، با پوست و استخوانشان عجین بوده است. یعنی دوگانگی بین نوای اذان با محتوای آن در بین این مردمان وجود نداشته است. هیچ بیگانگی در عزاداری برای ائمه شیعیان(ع) با نوای نی و طبل و طنین صدای مداح وجود نداشته است. از این روی نیز برترین صداها، صداهایی بودند كه نخست حنجرهشان را برای قرائت قرآن و ذكر منقبت موالی شیعه گشوده بودند.
یكی از مهم ترین آیین های مذهبی ایرانیان، آیین روزه داری در ماه رمضان است. ماه رمضان در تاریخ این سرزمین به سی روز عبادت و مناجات شهره است. عبادت و مناجاتی كه یكی از لوازم مهم آن نوای خوش و الحان دل نشین است. نواها و الحانی كه بعد از هجوم زندگی جدید كم كم فراموش می شوند. گویا برای ما نبوده اند. بیگانه شده اند و یا حتی شاید بشود آن الحان و نواها هستند باز هم از چهار گوشه این سرزمین دمیده می شوند، ولی ما، درون ما از آن ها دور شده است. بنابراین یكی از ارزشمندترین چیزها هم اكنون آن است كه یك محققی دست به ثبت و ضبط آن الحان و نواها بزند. گوشه ای بگذارد كه دست نامحرمان به ان نرسد و محفوظ ماند. حوزه هنری خصوصا در مركز موسیقی چنین رویكردی دارد. آن سنت های موسیقیایی را ضبط و ثبت و نگه داری كرده و به ترویج آن می كوشد.
كتاب «موسیقی رمضان در ایران» یكی از این كوشش های پر ارج و بهاست كه به قلم هوشنگ جاوید نوشته شده و محمدرضا درویشی نت نگاری آن را بر عهده داشته است.
هوشنك جاوید با این كتاب این پیشفرض را كه موسیقی با آیین های سنتی هیچ دو گانگی ای ندارد دست به نگارش این كتاب زده است. چنان كه خود در پیش نوشته خود بر این كتاب بدان اشاره كرده است. هوشنگ جاوید نیز در مقدمه اولی كه بر كتاب نوشته است، از اهمیت حفظ این اسناد سخن به میان آورده كه تلقی این است كه حفظ میراث پدر بر فرزند اگر واجب نباشد مستحب موكد است.
این كتاب در پنج بخش سامان داده شده كه بخش نخست آن «آیین سحر» بخش دیگر «آیین نوبت زنی یا نقاره زنی در ایران»، بخشی با عنوان «رودررو»، «اضافات و حواشی و تعلیقات» و در نهایت بخش «شنیده ها» است.
هر بخش به طور كلی با یك درآمد نظری اغاز می شود كه نویسنده بر آن شده است مطالعات كتاب خانه ای خود را كه در پیوند با تاریخ این سرزمین است با زبانی خوش و شیوا به مخاطب منتقل كند. مخاطب در مواجهه با این بخش هم از تاریخ و هم از تعریف موسیقی در تاریخ ایران زمین آگاه می شود. قسمت دیگر هر بخش، اختصاص دارد به تجریه های زیستی و مطالعات میدانی ای كه هوشنگ جاوید داشته است. در نهایت نیز همه این بخش ها با اشعار كاربردی و نحوه های اجرا در هم آمیخته شده كه اثری وزین را خدمت علاقه مندان به موسیقی، فراهم آورده است.