«آینه های شهر» رمانی از الیف شافاک نویسنده ترک است که تضاد دو فرهنگ اسپانیایی و ترکی را در قرن شانزدهم به تصویر می کشد.
«از وقتی پایم به این شهر رسیده، باران می بارد. زیشان می ترسد درویش از فرط پرسه زنی خسته و مانده شود. اما من هر وقت دلتنگ انوار طلایی خورشید می شوم به خودم یادآوری می کنم چرا به اینجا آمده ام. به شهر آینه ها آمدم چون حکایت دیگری به ابتدای حکایتم الصاق شده که پیش از من به قلم آمده. در شهر آینه ها هستم چون اگر بتوانم یک بار برای همیشه این سد را ویران کنم، آب ها جاری خواهند شد، دیوانه وار جریان خواهند یافت، این را حس می کنم. »
"آینه های شهر" رمانی است که در قرن هفدهم می گذرد و تضاد یک خانواده اسپانیایی در کنار عرفان اسلامی و یهودی را به نمایش می گذارد.
این رمان شامل قطعات کوتاه و بلندی است که بیشتر به خاطراتی از یک زندگی می ماند. خاطراتی که به نظر پراکنده می آید اما در یک بستر مشخص می گذرد. آینه های شهر دیده های راوی از شهری است که در آن زندگی می کند. شهری که به تازگی پا به آن گذاشته و حالا دارد کم کم آن را می شناسد. از آنجایی که نویسنده در شهرهای زیادی زندگی کرده است، بازتاب این شهرها در آینه های شهر افتاده و به نوعی روایت شهرهایی است که نویسنده آنها را دیده ، درک کرده و برداشت خود را از موقعیتها و آدم هایش بیان می کند. داستان آینه های شهر در قرن شانزدهم می گذرد. در روزگاری که می شد روح و روان انسان را به خاطر عقایدش به بازی گرفت. به همین دلیل تضاد این خانواده اسپانیایی در برخورد با مذاهب دیگر رخ می نماید.
نویسنده در این رمان فرهنگ اسپانیا را در مقابل فرهنگ استانبول قرار می دهد. ان هم با پیش کشیدن موضوعات عادی و روزمره و گاه ملال آور اما رمان به سمت جادو نیز گرایش دارد. جادو نه در دنیای موجودات غریب و عجیب و حتی اتفاقات خارق العاده بلکه مربوط به عناصر آشنایی است که نویسنده به آنها خاصیتی جادویی می دهد. مترجم درباره دنیای قصه های الیف شافاک می نویسد: نگاه شافاک بی شباهت به نگاه پروین اعتصامی نیست. اما دنیای جادویی اشیای شافاک از ملال حاکم بر اشعار پروین دور است.
اشیای شافاک پند نمی دهند بلکه بازیگوش هستند و ماجراجو. " سرمه دانی که سال های سال عشق خود را به مهره بلورین چونان سری در سینه پنهان کرده بود، از پی او قصد پرش داشت اما از عهده اش بر نیامد و با آوایی سوزناک نوحه ای سر داد. زبر جدی که هر فرصتی را غنیمت می شمرد تا ثابت کند عشق و شیدایی نزد او بی اعتبار است، درست زمانی که از اندوه سرمه دان لب ورچیده بود، متوجه نگاه های خیره سنگ زیتونی رنگی شد که بر عصایی از چوب درخت گل سرخ نشانده بودند. سرخ شد."
از دیگر نکاتی که می توان درباره این رمان گفت اینکه در این رمان علاوه بر تضادی که از دو فرهنگ مختلف به نمایش می گذارد، در عین حال از همسویی و همراهی دو فرهنگ نیز نشان دارد. در این رمان مسلمان و مسیحی و یهودی بی هیچ اختلافی می توانند در کنار هم به سر ببرند. خاخام یعقوب یا شیخ سلیمان صدف هم خانه است و شیخ با اسحاق . این هم سویی در شهری از شهرهای استانبول می گذرد.
الیف شافاک نویسنده ترکی است که در استراسبورگ فرانسه زاده شده است. اما همیشه همراه مادرش که یک دیپلمات بود در سفر می گذراند و شهرها و کشورهای زیادی را دیده است. راهنمایی را در مادرید یکی از شهرهای آینه های شهر و دبیرستان را در ترکیه و انکارا که استانبول هم یکی دیگر از شهرهای آینه های شهر است که توصیف می شود. او لیسانس روابط بین الملل و فوق مطالعات زنان و دکترای علوم سیاسی دارد. پایان نامه فوق لیسانش درباره اسلام، عرفان و زن است که جایزه انجمن علوم اجتماعی را از آن خود کرد.
ترکیه و هویت های فرهنگی و زن و ادبیات از دیگر پژوهش های اوست. اولین رمانش همین آینه های شهر است و پس از آن رمان "محرم" را نوشت که خوانندگان بسیاری پیدا کرد. "قصر کک" و "برزخ" از دیگر رمان های اوست که قصر کک به لیست بهترین داستان خارجی مستقل سال 2005 قرار گرفت. او در دانشگاه های مختلف امریکا تدریس کرده است. رمان "به دنبال هم" حاصل پروژه مشترکی با مورتهان مورگان، فاروق اولای، جلیل اوکر و پینار کور است که در سال 2004 نوشته شد. او از 2005 ستون ثابتی در روزنامه زمان داشت.
نوشته های او درباره زن، تضاد فرهنگی، و هویت است. سپس "پدر و مادر حرام زاده" را نوشت که درباره روابط ترک ها و ارامنه و نسل کشی ارامنه است که توسط حکومت ارامنه انکار می شود. او متهم به اهانت به هویت ترکی شد و در معرض تهدید و حبس قرار گرفت. درباره او و نوشته هایش گفته اند: او در آثارش سنن داستان گویی شرقی، غربی را با ارائه قصه های بی شماری از زنان، اقلیت ها، مهاجرین، خرده فرهنگ ها، روح جمعی و روح جوانی در هم می آمیزد.
نوشته های او فرهنگ های متفاوت و سنن ادبی را رسم می کنند که بازتاب دهنده علاقه ای عمیق به تاریخ، فلسفه، صوفی گری، فرهنگ شفاهی و سیاست های فرهنگی است. چشمان تیزبینش در توصیف طبقات فرودست جامعه استانبول به همراه طنز تلخ کلامش نمایانگر استعدادی خاص بوده وزندگی در جاهای مختلفی مثل مادرید، عمان، آنکارا، بوستون، میشیگان، آریزونا، لندن واستانبول غنای فرهنگی خاصی به آثارش بخشیده است. او خود را نه مهاجری بین شهرها و کشورها که مهاجری بین زبان ها می داند. حتی معتقد است در کشورش هم با انبانی از واژگان فرهنگ های مختلف بازی می کند. با این همه او وابستگی عمیقی به استانبول دارد که نقش مهمی در آثارش ایفا می کند.
آینه های شهر/ الیف شافاک/ نشر نیلوفر/ مترجم: تهمینه زاردشت/ چاپ اول: 1394/ 1100نسخه/ 378 صفحه/ قیمت: 22500 تومان