دومین رمان شیوا پورنگ با عنوان «شووا» از سوی نشر آموت در حالی منتشر شده است که وی در این اثر به سراغ روایت داستانی عجیب رفته است که حاکی از تولد یک کودک و با شرایطی خارقالعاده است.
شیوا پورنگ در گفتگویی این باره گفت: داستان این رمان در مورد بچهای است با یک ویژگی خارقالعاده که باعث شده هیچ کس جز مادر این کودک قادر به رویت او نباشد و تنها در موقعیتی خاص است که سایر مردم میتوانند او را ببینند.
وی ادامه داد: داستان این رمان به نوعی به من الهام شد. من در واقع دوست داشتم که قصهای درباره ماهیت یک پدر و مادر در برخورد با کودکی که در موقعیتی استثنایی به سر میبرد بنویسم و به نوعی به این مساله بپردازم که در برخورد با چنین موقعیتهایی چگونه باید رفتار کرد.
وی تاکید کرد: در این رمان یک ویژگی استثنایی از یک کودک مورد توجه من قرار گرفته است و فکر میکنم این ویژگی چیزی هم نیست که اصلا قابل درک و فهم برای مخاطب نباشد.
در بخشی از متن معرفی این کتاب آمده است: از روزی که زن به دنیا می آیی... مادری، وقتی کودکی به عروسکت عشق می ورزی، برایش لالایی میخوانی، دوستش داری.
وقتی پیراهنش پاره شود، یا خودش بشکند برایش اشک میریزی.
یک روز هم مادر می شوی، دوست داری هر روز کودکت را ببوسی، نوازشش کنی، در آغوش بفشاری، همه دنیایت کودکت می شود... کودک تو... اما چه می شود اگر دنیایت را نبینند و تنها تو باشی که بخواهی و بتوانی او را ببینی.
بررسی رمان شووآ توسط حمیدرضا اکبری شروه:
شووآ رمان متفاوتی میباشد به جهت ِروایت دانای کل که نویسنده برای نگارش انتخاب نموده است. البته من این رمان را رمانی فمینیستی میدانم، شاید بدان جهت که وقایعی را بیان میکند که سرشار از رنج زنانه است . مهرسیما فرزندی نامریی به دنیا میآورد وسایر جریانات...
قبل از هر بررسی ساختاری این اثر باید بگویم اصل مهم ایجاز را نویسنده رعایت ننموده است، که با حذف پارههای بسیاری از کتاب، اثر به خود گزندی نمیبیند. همینگوی در جایی بیان میدارد: میتوان هر چیزی را که میدانی حذفشدنی است حذف کنی و پارههای محذوف، داستان را پر مایهتر خواهد کرد و خواننده احساس میکند چیزی بیشتر از آن چه درک کرده میداند . از این مطلب که بگذریم در این رمان طولانی ما با مولفههای روایی روبرو میشویم با چندین پرسوناژ که ترکیبیست از فرستنده که خود شامل نویسنده واقعی و مستتر و راوی و همچنین گیرنده که خود شامل مخاطب واقعی و روایتشنو چه درون داستانی و چه برون داستانی میباشد. از این گذشته شووآ از آن دست رمانهای متن نوشتاری می باشد که میتوان آن را اجرا کرد و این اجرا در دنیایی وسیع، روایت میشود که جزئیاتی بالقوه ؛ که عمدتا در روایت ذکر نمیشوند ولی مخاطب قادر است آنها را به منزله پیامد منطقی مشارکت در فرآیند روایتگری در تصور بیاورد .
- صدایش لرزیده بود .سعید گریان دستهای نرگس را پس زده و با دهان ِباز و چهره اشکآلود دستها را گرفته بود سمت پدر.
پدر سنگین نگاهش کرده و گفته بود: مرد گریه نمیکنه.
و پشت کرده بود. دستهای سعید آویزان مانده بود . تصویر پدر که دور میشد در چشمهایش تار شده بود .ص-194
موضوع ِدیگر کارکردهای متنی روایی در این رمان میباشد. همانگونه که همه میدانیم گفتمان روایی، همان انتقال روایی بوده که شامل مجموعه رخدادها و موجوداتی است که در داستان، روایت پیرامون آنهاست.
دستی به موهایش کشید : میرم لبا سهاش رو آماده کنم.
وقتی برگشت پسرکش را دید که با خوشحالی دست و پایش را زیر دوش آب تکان می داد و به پدرش لبخند میزد.
سعید پرسید: به نظرت این اولین لبخندشه ؟
مهرسیما خندید: اولین برای تو.ص-179
نویسنده از پس اینگونه متن روایی نیز خوب بر آمده است که در کل رمان مثالهای خوبی میتوان یافت و علاوه برآن ذکر کرد. اما شووآ با آب ظاهر میشود .همگان میدانیم آب مقدس است و اینکه آب از عناصری است كه نزد ایرانیان مقدس و ایزدی بوده است. زیرا در ایران از قدیمترین ایام، همانند جهانبینی كهن سومری، معتقد به نقش آفرینندگی آب در نظام جهان بودهاند. از اینرو، بارها در اوستا به اهمیت و تقدس آن اشاره شده است ـ «آبان یشت» و «تیر یشت» - و «آناهیتا» (به معنی پاك و بی آلایش)، به عنوان ایزد بانوی آب و باروری، ستایش شده است. مورخان یونانی ستایش عنصر آب را به ایرانیان نسبت میدهند و میگویند: ایرانیان درمیان آب بول نمیكنند، آب دهن بدان نمیاندازند و با آن دست نمیشویند، كه البته مقصود آب جاری است كه باید از هرگونه كثافت به دور بماند. در روایات سامی نیز نقش آب در آفرینش بسیارمهم است. (سفر پیدایش).
در روایات اسلامی (از جمله بلعمی) آمده است كه خدای تعالی پس از آفریدن لوح و عرش و كرسی، همه عالم را یكسر از آب آفرید.
اهمیت ِآب در اعتقادات عامه از قدیمترین روزگار تا زمان حاضر نیز مورد توجه بوده است. البته با آن که نویسنده در این رمان جنبه اساطیری آن را مد نظر داشته است چندان در پرداختن به این موضوع موفق نبوده است . من دلایل کافی و ربط افقی و عمودی و یا خطی برای این موضوع پیدا نکردهام، نه اینکه نویسنده از پس پرداخت بر نیامده است ، نویسنده واقعهی داستانی خوبی را نتوانسته از این موضوع به مخاطب ارایه دهد . مطالب را عریان بیان کردن و توضیح دادن ، خواننده حرفهای را خسته میکند. گاهی باید دو پهلو مطلبی را بیان کرد تا خواننده در خوانش به چالش فکری کشیده شود و خود با در گیری ذهنی به موضوع پی ببرد .
شی نگاری باید جنبههای زیباشناختی با خود داشته باشد و اساسا بایستی در ذهن مشاهدهگر برساخته و یا بازساخته شود، این موضوع از منظر رومن اینگاردن بدین گونه مطرح میشود:
شی اگر حتی واقعی در معرض دید نباشد ، امکان حیات مییابد وی بیان میدارد: میتوان بر مبنای اشیاء صرفا خیالی که کاملن ساخته خود ماست و هنوز به مشاهده در نیامده است؛ تجربههای زیبا شناختی ارایه کرد و از این رو شیوا پورنگ در ثبت لحظات زیبا شناختی توانسته تصویر خوبی را روایت کند.
- به فضای حجم دار در لباس که زنده بود و حرکت می کرد نگاه کرد و به هیچی که از زیر کلاه پیدا بود . درد را فراموش کرد . دستش را آهسته برد به سمت فضای خالی بین کلاه و یقه گرد لباس که ظاهرا گردن بچه را پوشانده بود و دستش مماس شد با گردن و صورت بچه ، با حسرت لمس کرد و دست را روی گونه و چشم ها و........
فکرکرد : من خواب میبینم یا بیدارم من چی زاییدهام ؟ این بچهست ؟ به این میگفتند وضعیت ، مورد ، کیس ؟ او روح زاییده است ؟ روح که لمس نمیشود .ص-40
اپیزود ِآخر نوشته های من از لیچ و شورت میباشد که برای متن روایی سه کارکرد تعیین کردهاند:
1- کارکرد ِبینا فردی : ناظر به شیوهای است که تعامل ِمیان گوینده و شنونده را برقرار میکند .
2- کارکرد ِمتنی: ناظر به شیوهای است که اطلاعات را در زبان ساختبندی و منظم میکند.
3- کارکرد ِاندیشگانی: ناظر به شیوهای میباشد که اطلاعاتی درباره جهان داستانی ارایه میدهد .
در مقام ِمقایسه این سه کارکرد با متن داستان شووآ، به این نتیجه میرسیم که رابطهای ارگانیسمی و حرفهای بین متن و جهان ِداستان و روایت دانای کل نویسنده وجود دارد .که من خواننده را به فضایی ملموس میکشاند.
مهرسیما دهان باز کرد که جواب بدهد که بیهیچ کلامی به مادرش خیره شد . از حس خیسی ، پاهایش به لرزه افتاد.
نالید: مامان کیسه آبم. نشست. درد از پهلو شروع و انگار پاهای مهرسیما را فلج کرده بود. –ص-18
رمان ِشووآ در چاپهای بعدی ِخود اگر دوباره باز نویسی شود از آن دست رمانهایی خواهد بود که در ذهنیت تاریخی ادبیات ِداستانی ما به یادگار خواهد ماند.