نازنین نظریان جامی يكشنبه ۲۶ بهمن ۱۳۹۳ - ۱۲:۳۰

«وصف طعام» دیوان اطعمه مولانا ابواسحاق حلاج شیرازی است که با ویرایش محسن آزرم و براساس نسخه تصحیح‌شده میرزاحبیب اصفهانی از طرف نشر چشمه منتشر شده است.

کتاب چنانکه از عنوانش پیداست، شامل اشعاری است همه در وصف و مدح خوراک و پر از نام خوراک جورواجور که طبیعتا گوشه‌ای از سبک زندگی مردم دوران خود و عادات طعامی این مردم را نیز ترسیم می‌کند و همانطور که در توضیح پشت جلد کتاب آمده ابواسحاق در دیوان خود «سفره روزانه مردمان روزگار تیموریان و اطعمه و اشربه آن روزگار را به دست ما رسانده.»

ابواسحاق به گواه اسنادی که از زندگی او به جا مانده شاعر قرن نهم بوده است. در ادامه توضیح پشت جلد کتاب درباره ویژگی و مضمون شعرهای او چنین می‌خوانیم: «این شیرازی خوش‌قریحه که در قرن نهم زندگی می‌کرده به جای آنکه مثل بیشتر شاعران آن روزگار غزلی درباره معشوق و محبوب بسراید زبان به ستایش خوردنی‌ها و نوشیدنی‌هایی گشوده که در سفره توده مردم یافت می‌شده و شعرهایی سروده که نقیضه مشهورترین و بهترین شعرهای حافظ و سعدی و باقی شاعران نامدار است و سراسر درباره غذاهایی است که در سفره آنها که در شمار اشراف نبوده‌اند یافت می‌شده.»

کتاب با مقدمه‌ای مفصل آغاز می‌شود درباره زندگی و زمانه شاعر و ویژگی‌های کتاب او و همچنین درباره میرزاحبیب اصفهانی، مترجم خوش‌ذوق حاجی بابای اصفهانی جیمز موریه، که مصحح دیوان اطعمه بوده است.

در این مقدمه همچنین ارجاعات فراوانی هست به آنچه نجف دریابندری در «کتاب مستطاب آشپزی» درباره اهمیت دیوان اطعمه نوشته است. پس از مقدمه، نقلی از تذکره دولت‌شاه سمرقندی درباره مولانا ابواسحاق شیرازی و اشعار او آمده است و بعد از آن مقدمه میرزاحبیب اصفهانی را بر دیوان اطعمه می‌خوانیم. میرزاحبیب همچنین فهرستی از «اصطلاحات و لغات مشکل دیوان اطعمه فراهم کرده که بعد از اشعار آمده است. در پایان کتاب نیز موخره‌ای آمده از محسن آزرم که ویراستار چاپ کنونی کتاب است. موخره‌ای هماهنگ با حال‌وهوای کتاب و در وصف خوراک و آداب آن.

پس از این موخره نیز «فهرست اطعمه و اشربه و حوایج آنها» آمده است.

این شیرازی خوش‌قریحه که در قرن نهم زندگی می‌کرده به جای آنکه مثل بیشتر شاعران آن روزگار غزلی درباره معشوق و محبوب بسراید زبان به ستایش خوردنی‌ها و نوشیدنی‌هایی گشوده که در سفره توده مردم یافت می‌شده.

اینک نمونه شعری از دیوان اطعمه تا حال‌وهوای کتاب به دست بیاید. این شعر را ابواسحاق در پاسخ این بیت سعدی سروده :

«رفیق مهربان و یارِ هم‌دم/ همه کس دوست می‌دارند و من هم.» اینک پاسخ ابواسحاق: «برنج زرد و مرغ و قند با هم/ همه کس دوست می‌دارند [و] من هم/ ز حلوا زَله می‌بستند زین پیش/ نه این بدعت من آوردم به عالم/ اگر گویی که میل کشککم نیست/ من این دعوی نمی‌دارم مسلم/ وگر گویی که صفرایی‌مزاجم/ مسلم دارمت والله اعلم/ مرا باری ز کنگر زخم خاری‌ست/ که آن را دنبه بریان است مرهم/ مگو با رشته سوز دنبه زنهار/ که ناگه باز گوید پیش شلغم/ غنیمت دان در اول صحن بُغرا/ که بنیادش نه بنیادی‌ست محکم/ در آن دم وصف نان می‌گفت بُسحاق/ که از گندم حذر می‌کرد آدم»

 

همراه با ویراستار وصف طعام

محسن آزرم در نشست رونمایی کتاب «وصف طعام» که چندی پیش برگزار شد، گفت: «وصف طعام» را به واسطه روح‌الله هادی معلم ادبیاتم در دبیرستان فرهنگ که یکی از بهترین معلمان دوران دبیرستانم بود در حد اسم شناختم. بعدها در کتاب «مستطاب آشپزی» نجف دریابندری دیدم که این مترجم در کتابش جا به جا از دیوان اطعمه یاد کرده است.

در دهه 80 این کتاب به تصحیح منصور رستگار فسایی منتشر شد که انتشارات میراث مکتوب آن را به چاپ رساند اما به نوعی برای مطالعه دانشجویان تهیه شده و آکادمیک است. ویرایش من هم در واقع همان «EDIT» انگلیسی است.

وی ادامه داد: خواستم کتابم کتابی باشد که مردم عادی با آن به راحتی ارتباط برقرار کنند. پس از این‌که بخش‌هایی از این کتاب را خواندم با دوستانم در میان گذاشتم. دریافتم یکی از متن‌هایی که منصور رستگار فسایی مبنای کارش قرار داده و از آن استفاده کرده تصحیح میرزا حبیب اصفهانی است. به هر حال کتاب «وصف طعام» را که 30 سال پیش نیز در ایران منتشر شده بود پیدا کردم اما کتابی که تصحیح شده باشد نیافتم.

ویراستار کتاب اضافه کرد: بالاخره نسخه دیجیتال این کتاب را در دانشگاه تورنتو پیدا کردم. این کتاب 133 سال پیش در ایران منتشر شد و میرزا حبیب اصفهانی آن را تصحیح کرده است. در آخر این کتاب فرهنگ اطعمه‌ای وجود دارد که در نسخه کتاب آقای رستگار چاپ نشده؛ هرچند تصحیح او با آن که آکادمیک است، تصحیح خوبی محسوب می‌شود. من می‌خواستم وجهی دیگر از میرزا حبیب را بشناسم. او دیوان دیگری نیز با عنوان «البسه» تصحیح کرده است.

آزرم افزود: با خواندن این کتاب درخواهیم یافت که بسیاری از غذ‌اها از جمله مرغ و برنج زعفرانی جزو غذاهای دربار بود. در عین حال غذای دیگری داریم که از آن به عنوان «بورک» یا «بغرا» یاد می‌کنند.

وی توضیح داد: همین غذای «بورک» وقتی به روسیه می‌رود اسمش می‌شود «پیروک» و دوباره به در فارسی شکل عوض می‌کند و به پیراشکی تبدیل می‌شود. این کتاب مربوط به قرن نهم است و طنز و شیوه بیان دیوان اطعمه در ادبیات فارسی بی‌نظیر است. گفتنی است که این کتاب در اوایل دهه 40 در ایران گم شد و چنان که باید به چشم نیامد و دیده نشد.



شارژ سریع موبایل