کتاب «هدایت سوم» شامل هفتاد روایت است که در آن به دوران جوانی سردار اسدی و آشنایی با شهید محراب آیت الله مدنی، مبارزات قبل از انقلاب،
پیروزی انقلاب و جنگ تحمیلی پرداخته است.
سید حمید سجادی منش که مجموعه خاطرات سردار محمدجعفر اسدی، فرمانده لشکر المهدی در دفاع مقدس را گردآوری کرده، گفت: کتاب «هدایت سوم» در قالب خاطره – داستان تالیف شده و سه فصل از زندگی سردار اسدی را روایت میکند؛ از کودکی تا آغاز مبارزات سال 42، از سال 42 تا پیروزی انقلاب اسلامی و از شروع تا پایان جنگ تحمیلی.
در این کتاب خاطرات به هم پیوسته و مرتبط آورده شده است تا برای مخاطب جذاب تر باشد. همچنین در این کتاب برای اولین بار خاطراتی از حاج داوود کریمی، شخصی که در شش ماه اول جنگ تحمیلی مسئولیت ستاد هماهنگی جبهه جنگ را بر عهده داشت بیان شده است.
وی درباره ضرورت انتشار چنین کتابهایی گفت: همان طور که رهبر عزیزمان از کتابهای ادبیات دفاع مقدس و خاطره نویسی حمایت کردند، نوشتن این خاطرات میتواند نتایج ثمربخش و ماندگاری داشته باشد. از این طریق است که میتوانیم آینده میهن اسلامی و اندیشه اسلامی را در جامعه خودمان بسازیم.
سجادی منش با بیان این که محور این خاطرات، جهاد در راه خداست، تاکید کرد: باید آیندگان بدانند هشت سال دفاع مقدس، نقطه عطفی است که در تاریخ این سرزمین وجود داشته و مردم فداکار میهن عزیزمان، حماسههای ماندگاری ایجاد کردهاند.
همچنین سجادی منش درباره عنوان کتاب گفته است: «روایتی زیبا در کتاب است با همین نام که توسط یکی از علما بیان شده است. ایشان معتقدند که خداوند سه گونه انسانها را هدایت میکند که ارزشمندترین آنها هدایت سوم است. سپس اشاره میکنند که رزمندگان حاضر در سنگرهای کمین که در معرض خطر هستند و ایثارگرانه جان بر کف نهادهاند، شامل هدایت سوم خداوند هستند و برگزیدهاند. من البته از این سخن یک معنی پنهان به دست آورده و نام کتاب را انتخاب کردم. به عبارتی این نام ایهام دارد و معتقدم همه رزمندگان اسلام و از جمله آقای اسدی هم شامل این هدایت شدهاند. هدایت سوم همان هدایتی است که تا مقصد دست انسان را میگیرد و به مقصود می رساند.»
او درباره شروع کتاب نیز گفته است: «همه چیز از یک درگیری سخت در خرداد 1342 در مقابل حرم مطهر شاهچراغ آغاز میشود که آقای اسدیِ شانزده ساله، شاهد تظاهراتی خونین و نیز شهادت یکی از مغازهدارهای خیابان احمدی شیراز بوده که از پیش او را میشناخته است. افزون بر این بعدها به دلیل آشنایی با شهید محراب آیتالله مدنی، شخصیت انقلابیاش، تحولی تازه مییابد که حتی منجر به زندانی و شکنجه شدن میشود...»
نویسنده کتاب «سرو سجود» که در سال 79 رتبه سوم بهترین کتاب سال دفاع مقدس را کسب کرد، گفت: تردید نکنید اگر این خاطرات را مکتوب نکنیم، دو اتفاق خواهد افتاد. یکی این که آیندگان ما را محاکمه میکنند که چرا این حقایق را ضبط و ثبت نکردهایم، و از طرف دیگر این که اگر خلاء دانستن نسل جوان را پر نکنیم، فرصت طلبهایی پیدا میشوند که این واقعیتها را عوض کرده و به نفع خودشان تغییر دهند.
خاطراتی که تمام و کمال روایت شده اند
سجادی منش درباره تفاوت کتاب «هدایت سوم» با سایر کتابهایی که در این زمینه منتشر شده است، گفت: کتابهای دفاع مقدس ویژگیهای مشترکی دارند و سخت است که بین آنها تمایز قائل شویم. با این حال چیزی که به نظر من این کتاب را از سایر کتابهای مشابه آن مستثنی میکند روایتهای ناب این کتاب است که علاوه بر این که ما را با خاطرات یک رزمنده آشنا میکند، سبب میشود جنگ را از نگاه یک فرمانده ببینیم. با مرور خاطرات سردار محمدجعفر اسدی علاوه بر آشنایی با خاطرات شخصی و خاطرات شهدا، از ابتدا تا انتهای جنگ ایران و عراق مرور میشود و برای کسی که با جنگ آشنا نیست، عملیات به عملیات آن روزها تداعی میشود.
وی همچنین ادامه داد: نکته دوم این است که سردار اسدی از سالهای نخست جنگ که سختترین دوران بوده، خاطراتی دارد که در کمتر کتابی آمده است.
این نویسنده متعهد همچنین درباره روایتها و خاطرات سردار اسدی گفت: با خواندن کتاب هدایت سوم که انتشارات سوره مهر حوزه هنری آن را چاپ کرده، متوجه میشوید که هیچ ملاحظهای در کار نبوده و روایتها به طور دقیق با فراز و فرودهایشان بیان شدهاند. به عنوان مثال در داستانی به نام «نه این نه آن» اشاره میشود که باید در بیان خاطراتمان از دفاع مقدس نه افراط کنیم و نه تفریط؛ نه رزمندگان را افرادی نشان دهیم که هرگز خطایی از آنها سر نزده است و نه این که آنها را افرادی لات و لاابالی جلوه دهیم.
سجادی منش درباره امکان اقتباس از این کتاب هم گفت: با توجه به این که سردار اسدی از دوران نوجوانی، در همه حوزهها و عرصههای دفاع از ارزشهای دینی حضور داشته و روایتهایی صادقانه، ناب و صمیمی دارد، این کتاب دست مایه خوبی برای فیلم نامه است و بستر این که سریال یا فیلم سینمایی از این کتاب ساخته شود فراهم است.
در خاطرهای از این کتاب درباره دیدار تعدادی از فرماندهان سپاه با امام(ره) می خوانیم:
«شهید حسن باقری اجازه خواست با دوربینی که خودش آورده بود، دو سه عکس یادگاری بگیرد. امام گفت: «چه ایرادی داره پسرم؟» یکی از محافظها که اشاره کرد فلش دوربین برای چشم امام خوب نیست، حسن لامپ اتاق را روشن کرد تا عکسها خراب نشود. زود سهچهار عکس پشت سر هم گرفت و نشست روی زمین. سکوت بر اتاق حاکم شد. آقای رضایی آماده ارائه گزارش بود که امام از روی صندلی بلند شد. همه همراه او بلند شدند و با تعجب به هم نگاه کردند. امام از کنار فرماندهان رد شد و رفت طرف کلید برق و چراغ را خاموش کرد. در آن وقت روز نیازی به لامپ نبود... .»
سید حمید سجادی منش که تاکنون 6 کتاب در حوزه دفاع مقدس تالیف کرده است، درباره فعالیتهای آیندهاش هم گفت: در حال حاضر مشغول نوشتن زندگینامه داستانی شهدای روحانی کشور هستم.
او با اشاره به این که دو سال است این کار را شروع کرده، گفت: چهار عنوان کتاب از این مجموعه آماده است که مراحل نهایی را طی میکند و آماده چاپ است. در هر کتاب زندگی بیش از 100 شهید درج شده و قرار است کنگره شهدای روحانی کشور این 20 جلد کتاب را به چاپ برساند.