«برای خواندن کتاب چشممان از چپ به راست و از بالا به پایین حرکت می کند. در خطوط عربی، فارسی و عبری برعکس است. گاهی از خود پرسیده ام آیا حرکت دوربین در سینما، تحت تاثیر این دو حرکت قرار ندارد؟ تراولینگ، در سینمای مغرب زمین بیشتر از چپ به راست صورت می گیرد در حالی که در سینمای ایران، اگر بخواهم تنها از همین یک کشور یاد کنم، اغلب عکس آن را دیده ایم. چرا نباید تصور کنیم که عاداتمان در مطالعه کتاب، می تواند در نحوه دیدمان تاثیر بگذارد و در حرکات غریزی چشمهایمان؟» اینجا کریر نگاه تیزبین و نکته سنج و تسلط خود را بر مفاهیم سینمایی به رخ می کشد.شاید بزرگترین نویسنده همان کسی باشد که چیزی از او نخوانده ایم. شاید اوج شهرت و افتخار چیزی جز گمنامی نباشد. تفسیرهایی به یادم می آید که از آثار شکسپیر یا مولیر کرده اند تا به این پرسش-پرسش ابلهانه- پاسخ دهند که چه کسی آنها را نوشته است. چه اهمیتی دارد؟
«حتما این داستان قشنگ علمی تخیلی را شنیده اید که چگونه پنتاگون، در قرن آینده، در جامعه ای که تنها رایانه ها به جای ما فکر خواهند کرد، مردی را کشف می کند که هنوز جدول را از بر دارد. آن وقت نظامیان، هماهنگ با هم معتقد می شوند که با نابغه ای سرو کار دارند که وجودش به خصوص در زمان جنگ، روزی که برق به طور سراسری قطع شود و دنیا را فلج کند، بسیار مغتنم خواهد بود»، «جرج دبلیو بوش که کتابهای مربوط به جنگهای انگلستان در افغانستان را نخواهنده بود، نتوانست کوچکترین درسی از این تجربه انگلیسی ها بگیرد و در نتیجه ارتش خود را روانه جنگ کرد. اگر هیتلر شرح نبرد روسیهی ناپلئون را خوانده بود، حماقت نمیکرد و در جنگ با این کشور درگیر نمی شد چون طبعا می دانست که فصل تابستان به آن اندازه که بتوان پیش از زمستان به مسکو رسید، طولانی نیست.» اینها را هم اکو گفته است. نگاه هوشمندانه او و طعنه های بسیاری که به دنیای سیاست زده بخش دیگری از جذابیتهای کتاب است.
اکو که در دوره موسیلینی نوجوان بوده به کشور خودش اشاره می کند و نسبت شعر و سیاست را هم اینگونه بیان می کند: «وقتی دولت که قدرتی بیش از حد دارد، شعر خاموش می شود. اما وقتی دولت در بحران کامل به سر می برد، مثل وضعی که در ایتالیای بعد از جنگ حاکم بود، آن وقت هنر آزاد است تا هر چه را که می خواهد بگوید.» «کتاب مثل چرخ است. وقتی اختراع شد، دیگر نتوانستند از آن فراتر بروند(اکو)»، «هیچ اثری شاهکار نیست، بعدا شاهکار می شود(کریر)» و «از همه جالبتر دیوانگانی هستند که درباره دیوانگان می نویسند(اکو)». اینها جملاتی هستند که نشسته اند توی کتاب و طرفین گفتگو با استفاده از آنها در ادامه، خوانندگان را در انتظار شنیدن جملاتی از این دست، در انتظار می گذارند.این هم برای نویسندگان شناختهشده و ناشناس که رویاهایی بزرگ در سر دارند: «شاید بزرگترین نویسنده همان کسی باشد که چیزی از او نخوانده ایم. شاید اوج شهرت و افتخار چیزی جز گمنامی نباشد. تفسیرهایی به یادم می آید که از آثار شکسپیر یا مولیر کرده اند تا به این پرسش-پرسش ابلهانه- پاسخ دهند که چه کسی آنها را نوشته است. چه اهمیتی دارد؟ شکسپیر واقعی، در سایه شهرت شکسپیر گم می شود. شکسپیر بدون آثارش، کسی نیست در حالی که آثار شکسپیر، بدون شکسپیر، همیشه آثار شکسپیر باقی خواهد ماند.»از کتاب رهایی نداریم به سعی «ژان فیلیپ دوتوناک» و با ترجمه مهستی بحرینی از سوی انتشارات نیلوفر در 308 صفحه و به قیمت 18000 تومان منتشر شده است.