سخنان مسعود پایدار، مدیر نشر کتاب دانشگاهی و انتشارات فردا و هم چنین عضو هیات مدیره اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران، در رابطه با «وضعیت توزیع کتاب و آسیبهای آن» .
توزیع به معنی در دسترس قرار دادن کتاب در زمان، مکان و شکل و شیوه مناسب است.
برای اینکه از زاویه آسیبشناسانه نگاهی کلی به موضوع توزیع کتاب داشته باشیم باید بپذیریم که مساله توزیع یک مساله فردی نیست، بلکه زاییده مشکلات اساسی صنعت نشر است؛ بنابراین نباید حوزه توزیع را از دیگر بخشهای صنعت نشر جدا بدانیم و باید به آن نگاهی سیستمی داشته باشیم.
اقتصاد کتاب با موانع اساسی روبهروست که اولین آن ساختار نامناسب تولید است. اشکال ساختاری عرضه و تقاضای کتاب و حمایتهای متناقض ناشی از تصدیگری دولت از دیگر موانع حوزه اقتصاد کتاب است.
در ایران تا پایان سال 1392 حدود 11 هزار بنگاه انتشاراتی پروانه نشر گرفتهاند که از این تعداد تنها حدود چهارهزار ناشر فعال هستند. این تعداد هم شامل ناشرانی میشود که در طول سال فقط یک عنوان کتاب منتشر کردهاند. از این تعداد تنها حدود پنج درصد اقتصاد بهصرفه دارند. همچنین 75 درصد این ناشران در تهران فعالیت دارند و حدود 80 درصد کتابهای تولیدی نیز تنها در تهران توزیع میشوند که در وهله اول نشاندهنده ساختار نامناسب حوزه اقتصاد نشر کتاب است. در مقابل این تعداد ناشر نیز ما تنها حدود 1500 کتابفروشی در سراسر کشور داریم.
معضل توزیع از زمان تولید کتاب آغاز میشود و مشکل اقتصاد کتاب تنها مساله توزیع آن نیست، بلکه به تولیدکنندگان برمیگردد. تولیدکنندگان هستند که امکان بازاریابی آثار را ندارند، بنابراین همه مشکلات روی دوش توزیعکننده قرار میگیرد.
در کشورهای پیشرفته دنیا توزیعکننده کتاب از تولیدکننده کتاب مجزا نیست، اما به دلیل مشکلات ساختاری که در کشور ما وجود دارد اینگونه به نظر میرسد که باید توزیع کتاب را از چاپخانه به بعد ببینیم.
نباید به توزیعکننده کتاب تنها به عنوان یک حملکننده کتاب نگاه شود، بلکه باید سازمان توزیع را به یک هماهنگکننده بازار ارتقا داد. توزیعکننده باید در انتخاب اثر مشارکت کند و آنجاست که او میتواند تاثیراتی به جا بگذارد و بازخوردها را به ناشر منتقل کند.
بازار کتاب در ایران رقابتی نیست، چون در مقابل حجم زیادی از ناشران تنها 1500 کتابفروشی در کل کشور وجود دارد که خود باعث زایش مشکلات دیگری است.
در جامعه ما مشکل اساسی این است که از دهک یک تا پنج جامعه به دلیل مشکلات اقتصادی فراوان، کتاب را کالای لوکس میدانند و بنابراین اصلا کتاب نمیخوانند. دهکهای بالاتر جامعه هم تفریحات دیگری غیر از کتاب دارند. در این بین تنها دهکهای میانی جامعه قشر کتابخوان را تشکیل میدهند که معدودند.
به طور کلی در ایران توزیعکنندگان به خاطر حمایت نشدن از قدمت زیادی برخوردار نیستند، یعنی ما در کشور توزیعکنندهای نداریم که کارش را با توزیع کتاب شروع کرده باشد و همچنان در این حوزه باقی مانده باشد.
بنابراین میبینیم که موفقترین توزیعکنندگان کتاب در ایران در واقع ناشر موزعان هستند، یعنی ناشرانی که در کنار سازمان تولید کتاب خود یک سازمان توزیع نیز راهاندازی کردهاند. دلیل اینکه در کشور ما توزیعکنندگان باقدمتی وجود ندارند به حاشیه سود کار آنها برمیگردد، چون این کار در درازمدت برای آنها سود چندانی ندارد. این در حالی است که در کشورهای پیشرفته سهم سود بالایی برای توزیعکنندگان کتاب و کتابفروشیها درنظر گرفته شده است.
یکی از کارهای خوبی که مدتی است در حوزه فعالیت توزیعکنندگان کتاب انجام شده، ایجاد تشکلی از تعدادی از فعالان این حوزه است، اما آنها برای بهتر شدن فعالیتشان باید دارای شناسنامه قانونی توزیع شوند.
یکی از راههای حمایت این است که خواهان معافیت مالیاتی توزیعکنندگان باشیم، چون در صنعت نشر، تولید و توزیع کتاب یک زنجیره فرهنگی هستند که نباید آنها را از هم جدا درنظر گرفت. مجموع فعالیت این گروههاست که میتواند کمک کند تا کتاب در سبد خانوار جامعه قرار بگیرد.
همچنین باید برای مکان فعالیت توزیعکنندگان کتاب نیز مانند ناشران کاربری فرهنگی درنظر گرفته شود تا از مالیات و یارانههای لازم برخوردار شوند. آنها باید در حوزههای دیگر نظیر مباحث آموزشی و یا برگزاری همایشها شرکت داشته باشند تا به این طریق وضعیت نابهنجار تقاضا، تولید و توزیع کتاب در جامعه کاهش یابد.
در کشورهای رشدیافته تولیدکنندگان کتاب خیلی به مصرفکنندگان نزدیک هستند، به همین خاطر آنها در کنار تولید کتاب خدمات حاشیهیی نیز انجام میدهند که بخشی از درآمد فعالان حوزه نشر از این طریق است. به طور مثال آنها مخاطبان خود را در گروههای مختلف بخشبندی کردهاند و خدمات آموزشی بسیاری در کنار تولید کتاب به آنها ارائه میدهند.
در کشور ما توزیعکننده و کتابفروش متحد راهبردی ناشر هستند. در این ساختار بدون کتابفروش و توزیعکننده، تولیدکننده نمیتواند موفق باشد، حتی تولیدکنندگانی هم که به واسطه حضور در نمایشگاههای استانی سعی میکنند سیستم توزیع را دور بزنند، کار نادرستی میکنند.
سالهاست در ایران برگزاری نمایشگاههای استانی کتاب باعث شده است به کتابفروشان شهرستانی توجه نشود و در واقع فرهنگ مراجعه و رفتن به کتابفروشیها توسط عموم جامعه لطمه بخورد. قطعا ما باید از توزیعکننده و کتابفروش حمایت کنیم تا از این فاجعه کتابنخوانی بیرون بیاییم و دیگر کتابفروشیها به فستفودفروشی تبدیل نشوند.
مهمترین کار برای اینکه چشمانداز بهتری برای موضوع توزیع کتاب داشته باشیم این است که یک تشکل قانونی توزیعکنندگان کتاب تشکیل شود و حضور فعالی در اتحادیه ناشران و کتابفروشان داشته باشد.
باید حضور نمادین در برنامهها و همایشهای هفته کتاب و مناسبتهای اینچنینی به حضور بنیادین تبدیل شود و نه نمایشی.