رمان «دوزخ» نوشته دن براون نویسنده شناخته شده آمریکایی، در سال ۲۰۱۳ منتشر شد و پس از انتشار ترجمه آن در کشورهای مختلف عرضه شد. این رمان بعد از چاپ رمان های «کد داوینچی»، «نماد گمشده» و «فرشته ها و شیاطین» منتشر شد و در این روند فیلم های سینمایی «کد داوینچی» و «فرشته ها و شیاطین» با اقتباس از کتاب های نامبرده ساخته شدند. البته ترتیب نگارش رمان ها با روند ساخته شدن فیلم شان کمی متفاوت است و ترتیب در ساخته شدن فیلم ها رعایت نشد.
«فرشته ها و شیاطین» در سال ۲۰۰۰ منتشر شد و پس از آن «کد داوینچی» در سال ۲۰۰۳ به چاپ رسید که ۶ و نیم میلیون نسخه از آن در کشورهای مختلف جهان به فروش رفت. ۵ میلیون نسخه از این تعداد، مربوط به آمریکاست. شخصیت محوری همه این رمان ها، رابرت لنگدن یا لنگدان، استاد اسطوره و نمادشناس شناسی دانشگاه هاروارد است. با در نظر گرفتن این که رمان های زنجیره ای و سریالی دن براون با محوریت شخصیت رابرت لنگدان، رمان های تریلر هستند، رابرت لنگدان هم کارآگاه این رمان هاست که فقط لباس کارآگاهی و به عبارتی پالتو و کلاه شاپو به سر ندارد. بنابراین، کارآگاهی است با کسوت نمادشناسی و دانشمندان اسطوره شناس.
بعد از انتشار رمان های نامبرده بود که «نماد گمشده» در سال ۲۰۰۹ به چاپ رسید و بعد از آن، رمان «جهنم» در سال ۲۰۱۳ به چاپ رسید که در حال حاضر فیلم سینمایی اش در حال ساخت است. این فیلم سومین فیلمی است که از روی کتاب های دن براون با کارگردانی ران هاوارد ساخته می شود و تام هنکس در آن نقش رابرت لنگدان را بازی می کند.
درباره جنس رمان «جهنم» باید گفت که یک رمان پلیسی امروزی و به عبارت دیگر یک تریلر است. نکته ویژه این رمان این است که هر فصل و تقریبا هر پاراگرافش حاوی اتفاق و حادثه ای است و حوادث این داستان، به سرعت و قطاروار در پی هم می آیند. همین عامل هم ریتم و ضرباهنگ مناسبی را برای اثر رقم زده که باعث شده خوانش آن لذت بخش باشد. البته این ضرباهنگ در چند فصل پایانی و بعد از اتفاق اصلی، افت می کند.
همان طور که «کد داوینچی» سوژه اصلی خود را از آثار داوینچی می گیرد یا همان طور که در «فرشته ها و شیاطین» یک خط و مسیر راهنما برای کشف ماجرا توسط لنگدان در نظر گرفته، کلید رمزهای رمان «دوزخ» نیز کتاب «دوزخ» دانته است. البته در کنار دوزخ دانته، چند تابلوی نقاشی و در راس آن ها تابلوی جهنم بوتیچلی هم هست که نخ تسبیح نقشه های شوم و جنایتکارانه نقش منفی این داستان را می سازد. البته نکته مورد توجه درباره این رمان این است که نقش منفی و شخصیت بد ماجرا که در پی خرابکاری وسیع در جامعه بشری و جهان است، استثنائا و خلاف آثار مشابه دیگر، متوقف نشده و موفق می شود افکار شومش را عملی کند.
این کتاب، مانند رمان های پیشین دن براون، حاوی اطلاعات مستند تاریخی است. درست است که رمان های دن براون به نوعی تریلر و هیجانی هستند، اما از این حیث آثار تاریخی نیز هستند و مخاطب را از وجه دیگر، وارد تونل تاریخ می کنند. ضمن این که سراسر لبریز از ارجاعات بینامتنی هستند و خواننده را وادار می کنند از سر کنجکاوی، سری به گوگل زده و اسامی یادشده در رمان را در این موتور جستجو، مورد بررسی قرار بدهد. بد نیست به این نکته هم اشاره کنیم که این رمان از زمان انتشارش، دو بار در ایران ترجمه شده که این دو ترجمه توسط انتشارات افراز و انتشارات کتابسرای تندیس چاپ و هر دو چندین بار تجدید چاپ شده اند.
این رمان همچنین گفتمانی بین شرق و غرب دارد که البته در فصول پایانی و به طور نامحسوس در آن مستتر است. درباره نمادهای شرقی و غربی موجود در رمان می توان به طور مفصل بحث و آن ها را از منظر نشانه شناسی مورد بررسی قرار داد اما فرازهایی از داستان، گفتمان بین شرق و غرب را به طور علنی نشان می دهند. به عنوان نمونه، در صفحه ۵۲۶ کتاب، در بخشی که راهنمای مسجد ایاصوفیه مشغول توضیح دادن تاریخ این موزه برای لنگدان و همراهانش است، می خوانیم:
«میرسات با اشاره به آن سوی سالن، ادامه داد: آن روبه رو ... آمیخته بی نظیری از نمادهای مسیحی و اسلامی را می بینید. به سرعت به درهم آمیختگی نمادهای مخارج عظیم پشت محراب کلیسا اشاره کرد، تصویر زیبایی از مریم عذرا و فرزندش که به محراب مسجد چشم دوخته بودند. در آن نزدیکی، پلکانی بود که تا سکویی بالا می رفت و به آن منبر می گفتند، سکوی مقدسی که امام جماعت در روزهای جمعه از بالایش خطبه می خواند. سازه ای شبیه سکو نیز در آن حوالی بود که به جایگاه همسرایان کلیسا شباهت داشت که در واقع، جایگاه مکبر بود.
میرسات گفت: مسجدها و کلیساها شباهت هایی هم با هم دارند. رسم مردمان شرق و غرب آن قدرها هم که فکر می کنید با هم متفاوت نیست.»
این رمان، گفتمان دیگری هم دارد که رقیق تر و نامحسوس تر از گفتمان شرق و غربی، در آن جاری است. این گفتمان هم گفتمان بین اسلام و مسیحیت است که البته از نوع وحدت گرا و از موضع متحدانه است. دن براون که در «کد داوینچی» و «فرشته ها و شیاطین» دعواهای درون مسیحیان و فرقه های این دین را به تصویر کشیده، در «دوزخ» هم همین کار را می کند . اما در فرازهای پایانی رمان، جملات و سطوری را در ستایش دین اسلام و هنر اسلامی می آورد.
بد نیست مخاطب و خواننده ایرانی این کتاب، استانبول و ترکیه را از دیدگاهی متفاوت نگاه کند. چون شهر استانبول این روزها و طی سال های اخیر، بین مردم ایران و فرهنگ عامه ما، به مکانی برای گذراندن تعطیلات، خوشگذرانی و خرید از مراکز خرید بزرگ شناخته می شود. در حالی که این شهر از نظر تاریخی، از جمله شهرهای مهم دنیا و دارای اماکن تاریخی زیبایی است. ضمن این که همان طور که در «دوزخ» هم به آن اشاره می شود، محل اتصال دنیای شرق و غرب است. ابتدای فصل ۸۴ رمان که لنگدان با جستجو و ردیابی مدارک به استانبول می رسد، فضاسازی داستان این چنین انجام می شود:
«شب در پایتخت بیزانس باستانی پهنه گسترده بود. در سرتاسر سواحل دریای مرمره، نورافکن ها سوسو می زدند و افقی از مسجدهای درخشان و مناره های زیبا را روشن کرده بودند. این موقع از روز را محلی ها وقت شام می گفتند، و بلندگوهایی سرتاسر شهر طنین دلنشین اذان را پخش می کردند و نمازگزاران را فرا می خواندند. لا اله الا الله. نیست خدایی جز خدای یگانه. در حالی که مومنان به مساجد سرازیر بودند، سایران بی آنکه توجهی داشته باشند، به کارهایشان رسیدگی می کردند؛ دانشجویان از سر و کول هم بالا می رفتند، بازرگانان دادوستد می کردند، تاجران فرش و ادویه می فروختند و گردشگران همه آنها را با تعجب نگاه می کردند.»
در همین قسمت و پاراگراف بعدی، براون به همان گفتمان بین شرق و غرب و ضمنا تضادی که مردم امروز ترکیه با آن دست به گریبان هستند _ یعنی شناور بودن بین سنت و مدرنیته _ اشاره می کند:
«آنجا دنیایی دوگانه بود، شهری با چهره های متضاد _ مذهبی و سکولار؛ سنتی و امروزی؛ شرقی و غربی. آن شهر جاودانی که از نظر جغرافیایی در مرز اروپا و آسیا واقع بود، در عمل رابطی بود بین دنیای قدیم... با دنیای بس قدیمی تر.»
در مجموع، رمان «دوزخ» اثری آموزنده برای مخاطبان عام و غیر تخصصی و اثری مفید و مرورگر برای متخصصان حوزه تاریخ و دین پژوهی است که می توان از زوایای مختلف و متنوع تری به آن نگاه کرد.