مسلماً ترجمه یکی از مهمترین راههای تبادل فرهنگ و دانش میان ملتهای مختلف است و در این میان کتابهای داستانی ترجمهشده میتوانند حفرههای میانفرهنگی را تاحدودی پر کنند. در اینجا با 7 کتاب برجسته و جدید غیرانگلیسی که نسخههای انگلیسی آنها اکنون موجود است آشنا شوید.
به نقل از هافینگتن پست، برقراری رابطه عاطفی با قهرمان یک داستان که در جغرافیایی متفاوت زندگی متفاوتی دارد میتواند بسیار منحصر به فرد باشد.
اما برای آشنایی با چنین شخصیتهای داستانی نیازی به پیمودن راههای طولانی نیست، فقط کافی است یکی از کتابهای زیر را که در ابتدا به زبانی غیر از انگلیسی منتشر شده و سپس به انگلیسی ترجمه شدهاند انتخاب کنید.
«خیابان بونیتا» نوشته «پیتر بووالدا»
فهمیدن اینکه چرا نخستین رمان بووالدا که در سال 2010 منتشر شد، با آثار «جاناتان فرانزن» مقایسه شده چندان سخت نیست. این رمان که نخستین بار به هلندی زبان مادری بووالدا منتشر شد با سبک واقعگرایانه و دیدگاههای چندگانه از هم پاشیدن یک خانواده به ظاهر با ثبات را به دلیل برخی رازهای باورنکردنی روایت کرده است.
موفقیت ناگهانی این رمان در هلند و سپس در کشورهای دیگر یادآور ولع خوانندگان برای چنین داستانهای وزین خانوادگی است.
«دوست بینظیر من» نوشته «النا فرانته»
نخستین کتاب از مجموعه چهارگانهای است که داستان دوستی میان دو دختر به نامهای لی لا و النا را به شکل یک رمان تربیتی منحصر به فرد روایت میکند. این داستان پس از جنگ جهانی دوم در ناپل میگذرد و بر راههای مختلفی که ما سعی میکنیم از طریق آنها از سرنوشت فرار کنیم تمرکز کرده است.
هیچ حسادتی به رابطه میان این دو دوست که یکی در آستانه ازدواج و دیگری به دنبال تحصیل است راه ندارد. فرانته نیز مانند جین آستین بسیار ماهرانه درباره بیعدالتیهای اجتماعی و روابط صمیمی انسانها نوشته است.
«اسناد من» نوشته «آلخاندرو زامبرا»
نخستین مجموعه داستان کوتاه زامبرا مانند رمانهای او درباره بیگانگی و دلبریدگی است. داستانهای نویسندگان درباره شیلی پس از سقوط آگوستو پینوشه با محوریت شخصیتهایی نوشته شده که اغلب عجیب و تنها هستند و آرامش را در اشیای بیجانی همچون سیگار یا رایانههای شخصی میجویند.
زامبرا از روابط انسانی برای کشف ساختارهای قدرت میان افراد استفاده میکند و از طریق اشیا موضوع زمینهای داستان را به مخاطب القا میکند که این بسیار جالب و تأثیرگذار است.
«قربانی» نوشته «سوفیا نیکولیدو»
این نخستین اثر نیکولیدو است که به زبان انگلیسی ترجمه شده است. داستان در دهه 1940 در یونان میگذرد اما موضوعات آن به زمان خاصی تعلق ندارند. نیکولیدو اسرار مربوط به قتل یک روزنامهنگار آمریکایی را چنان در هم میتند که از دل آن مقطعی از یک تاریخ برای خواننده بازگو میشود.
«رژه» نوشته «شوییچی یوشیدا»
این یک پیشنهاد عالی برای کسانی است که به دنبال تریلرهای هوشمندانه هستند. رمان یوشیدا داستان یک گروه از جوانان ژاپنی است که زندگی آنها با ورود یک فرد مرموز و به دلیل خودمحوری و بیاحتیاطی آنها دستخوش یک سری اتفاقات ناگوار میشود.
این دومین کتاب یوشیدا است که به زبان انگلیسی ترجمه شده و برنده جایزه یاماموتو شوگوروی ژاپن نیز شده است.
«من آنجا خواهم بود» نوشته «کیونگ-سوک شین»
تشخیص داستانی که برای جلب رضایت تعداد زیادی از افراد نوشته میشود بسیار آسان است چرا که پیام آن پراکنده و مبهم است. از سوی دیگر وقتی ما فقط برای خودمان مینویسیم داستانهایمان کیفیتی مجلهای پیدا میکنند و بیش از حد شخصی و غیرهنری میشوند اما نوشتن با یک گروه کوچک و صمیمی میتواند بسیار نیروبخش باشد.
شخصیتهای این داستان همگی هنرمندان جوانی هستند که سعی میکنند درد تنهایی خود را در فضای سیاسی ملتهب کره جنوبی تسکین دهند. پیش از آنکه این جوانان با هم ملاقات کنند مهارتهای نوشتن آنها ضعیف و پرورش نیافته بود اما وقتی شروع به روایت داستانها برای یکدیگر کردند توانستند به دوستی و آرامش دست یابند.
«نمایشگاه اجساد» نوشته «حسن بلاسم»
گرچه اخیراً آثار خوبی از دیدگاه سربازان آمریکایی مستقر در عراق منتشر شده اما تاکنون به دیدگاه غیرنظامیان عراقی در داستانهای انگلیسی زبان پرداخته نشده است. داستانهای بلاسم جهان پوچی را نشان میدهند که در آن خشونت و وحشیگری امری عادی است و نگرش به نویسنده و جامعه نیز نگرشی پوچ است.