سارا قاسمی چهارشنبه ۲۳ مهر ۱۳۹۳ - ۱۶:۴۰

الیزابت گیلبرت یک نویسنده مشهور آمریکایی است، او کتاب بسیار پرفروش و محبوب Eat, Pray, Love را نوشته است ،توصیه های او برای یافتن چیزی که شادی و رضایت زندگی شماست را بخوانید!

 

چیزی را که دوست دارید واقعا بخواهید !

صبح روزی در سال 1993، من وارد دفتر یک مجله معروف در نیویورک شدم و درخواست همکاری به عنوان نویسنده کردم. نه قرار ملاقاتی داشتم، نه تجربه ای و نه حتی یک مقاله چاپ شده با نام خودم! تنها یک چیز برایم روشن بود: هیچ کسی به خانه ام نخواهد آمد و نمیگوید، ما شنیده ایم نویسنده ای با استعداد اینجا زندگی می کند و مایل به همکاری با او هستیم.این من بودم که باید درها را می زدم.

من هم این کار را کردم .آن سوی خیابان رفتم و درخواست کردم تا به عنوان خبرنگار استخدام شوم. حدث می زنید چه شد؟ بی فایده بود! (باید هم بی فایده باشد! آنها احمق نبودند و من هم شرایط لازم برای کار را نداشتم. خوب هرکاری اصولی دارد!) اما هنوز از این لحظه به عنوان یکی از مهم ترین لحظات عمرم یاد می کنم، چرا که جسورانه ترینش بوده! وقتی آن روز به خانه برگشتم، همچنان بی پول و گمنام بودم، اما می دانستم شجاعت دارم. لازم نبود که بعدها افسوس این را بخورم که چرا تلاش نکرده بودم!

حدود 800 سال قبل، شاعر صوفی پارسی، مولانا در شعری گفته:

"شما باید چیزی را که واقعا می خواهید طلب کنید!"

او خواستن را وظیفه ای مقدس می پنداشت و به نظرم درست می گفت. نه به این خاطر که آرزوهایتان خود به خود برآورده می شود (مطمئنا اینطور نیست!)، به این دلیل که صرف گفتن اینکه: "این چیزیست که من هستم و برای این به دنیا آمده ام" باعث می شود تا نیرویی درونی در ما بیدار شود. با بیان کردن آرزوی خود، نشان می دهید که برای تحقق امر خوشایند و بزرگ دیگری در زندگی خود مصممید.

مشکل اینجاست که درخواست آنچه واقعا می خواهیم -چه یک شغل برای نویسندگی باشد و چه تخفیفی برای خریدمان- می تواند دشوار باشد. خصوصا برای زنان!!

اول از همه باید بدانی واقعا چه می خواهی؛ که اگر به گونه ای تربیت شده باشی که هدفت جلب رضایت دیگران باشد، کار سختی خواهد بود.

دوم اینکه باید باور کنید که آنچه می خواهید حقیقتا با ارزش است-چشم اندازی بسیار دشوار برای زنانی که مدت زمانی طولانی هنر سیاه سرزنش خود را تمرین کرده اند!!

سوم اینکه باید با احتمال پاسخ منفی شنیدن رو به رو شده و کنار بیایید. این سخت ترین بخش است. زنان دوست ندارند جواب رد بشنوند (زیرا به اندازه کافی در زندگی آن را شنیده ایم!) و از این رو مانند قاضی های دادگستری تنها سوالاتی را می پرسیم که خود پاسخ آن را می دانیم. یعنی ریسک نمی کنیم و طبعا سودی هم نمی بریم!

نکته خنده دار این است که طرد شدن زیاد هم بد نیست، باور کنید! فکر می کنم مردها این نکته را همواره فهمیده اند-اینکه گاهی باخت با عزت بهتر از برد با ذلت است! به همین دلیل مردها دائم چیزهایی می خواهند که لایق آن نیستند و اصلا صلاحیت داشتنشان را ندارند. منظور من بی احترامی به مردان نیست، برعکس امیدوارم زنان هم بتوانند این چنین باشند. چون گاهی پاسخ مثبت می گیرید و حتی اگر انتظار آن را نداشته باشید، فرصت پیش آمده را غنیمت می شمارید. اول آمادگی ندارید و بعد آماده می شوید! شاید غیرمنطقی به نظر برسد، اما سحرآمیز است!

من نمی توانم به شما یاد بدهم که چطور باید بخواهید-این کار از تخصص من خارج بوده و جوانب پنهان زیادی دارد. گاهی باید رئوف و دل انگیز باشید و گاهی بی شرم و جسور! در کل روش کار ساده است: طلب کنید، همین! زیرا حقیقت این است که درخواست کردن بهترین راه است، تنها راه برای رسیدن به آنچه شما می خواهید!



شارژ سریع موبایل