یکی از موضوعاتی که خانوادهها برای حل کردن آن به پزشک مراجعه میکنند مسئلهی بد غذایی کودک است. گاهی کودک غذا خوردن را به سختترین کار دنیا تبدیل میکند.کودکان مشکلات گوناگون و مسائل خاص خود را دارند. یکی از موضوعاتی که خانوادهها برای حل کردن آن به پزشک مراجعه میکنند مسئلهی بد غذایی کودک است. چون کودک درک درستی در مورد نقش غذا در بدنش ندارد، گاهی در برابر غذا خوردن مقاومت میکند.
دنیا دختر ۴ سالهای است که این روزها با مشکلی که دارد حسابی مادرش را کلافه کرده است. دنیا به این راحتیها غذا نمیخورد و مشکل بدغذایی دارد. او هر غذایی را نمیخورد و مدام برای خوردن غذا بهانه میگیرد و باید به زور به او غذا داده شود که همین باعث ضعیف شدنش شده است. یک روز میگوید از لوبیا خوشم نمیآید و روز دیگر از گوجهفرنگی متنفر میشود. در ضمن او سر میز غذا نمیخورد و همیشه میگوید غذای من را در اتاق خودم بدهید یا اینکه وقتی در حال تماشای کارتون است غذا میخواهد. هر وقت هم که سر سفره مینشیند آداب خوردن غذا سر سفره را رعایت نمیکند یا وسط غذا میرود زیر میز یا مدام ورجه ورجه میکند. او هر بار بهانه جدیدی برای نخوردن غذا ابداع میکند و غذا خوردن را به سختترین کار دنیا تبدیل کرده است.
جو فراست راه حل ارائه میدهد
علاقه یا بی علاقگی به غذاها حق طبیعی کودکان است و لزومی ندارد غذا خیلی عجیب و غریب باشند تا بچهها آن را دوست نداشته باشند. برای مثال برخی کودکان گوجهفرنگی دوست ندارند و بعضی دیگر از لوبیا بدشان میآید. اجبار کودک به خوردن غذایی که دوست ندارد کاری نادرست و زیانبار است.
بیتوجهی کنید
اگر فرزندتان به طور ناگهانی علاقهاش را به غذایی از دست میدهد و از خوردن آن امتناع میکند توجهی به موضوع نشان ندهید. اجازه دهید آنچه را که دوست دارد بخورد و آنچه را نمیخواهد میل نکند و پس از اتمام زمان غذا خوردن، ظرف غذایش را بدون هیچ اشاره یا اهمیتی به موضوع بردارید. اگر گفت «لوبیا دوست ندارم» حساسیت نشان ندهید و چند روز بعد دوباره آن غذا را تهیه کنید. به احتمال زیاد او این بار غذا را میخورد چون میداند که عدم علاقه او به غذا توجه کسی را جلب نکرده است. کودکان نوپا در مورد علاقههایشان ثبات ندارند و اگر رفتار شما درست نباشد، رفتار او تثبیت خواهد شد.
تنوع داشته باشید
گاهی اوقات دلیل عدم علاقه بچهها به غذای خاصی طعم و مزه غذا نیست بلکه احساسی که غذا در زبان و دهان کودک ایجاد میکند، موجب این عدم علاقه خواهد شد بنابراین اگر غذا را به شکل دیگری تهیه کنید، بچه آن را خواهد خورد.
حق انتخاب را زیاد نکنید
هیچگاه چند نوع خوراکی یا غذا را به کودک پیشنهاد ندهید تا از بین آنها یکی را انتخاب کند، زیرا این کار شما را با مشکل مواجه میکند و مثل این است که قصد دارید دنبال دردسر بگردید. بهتر است تا حد امکان تمام اعضای خانواده غذای یکسانی میل کنند. اگر از غذا خوردن فرزندتان راضی هستید پس از ۵ سالگی به او حق انتخاب بین ۲ تا ۳ نوع غذا را بدهید و سپس آن غذا را برایش تهیه کنید.
سازش کنید
اگر فرزندتان غذایش را نمیخورد او را تا تمام کردن غذایش سر سفره یا میز غذا ننشانید. کودکان نوپا در لجبازی فوق تخصص دارند و به احتمال زیاد شما را خسته کرده یا به اصطلاح از رو میبرند، بنابراین باید با او سازش کنید مثلاً بگویید ۳ قاشق از غذایش را بخورد و بعد از جایش بلند شود، به هیچوجه هم کوتاه نیایید.
چرا کودک ما چماق دارد؟
کودک ما محصول نگرش و خواستههای متعارف و غیرمتعارف ماست. کودکی که میگوید شیر دوست ندارد یا غذا نمیخورد یا فلان کار را دوست ندارد انجام دهد یا نمیخواهد مثل کودکان دیگر سر ساعت مشخصی بخوابد یا لجبازیهایش شکل قوت یافته و قدرتمندانهای به خود گرفته است، کودکی است که توانسته از همان اوان کودکی، قدرتش را به نمایش بگذارد چون او از ضعف مدیریتی والدینش چماق سرکوبی برای خود آنان ساخته است.
کودک شما فهمیده قدرتمند است
دختر شما از پذیرشها و چشم چشمهای مکرر شما به خودش از گذشته تا به امروز، پی به توان خود و ضعف شما برده است. فراموش نکنیم خود غذا خوردن و آداب مربوط به آن و پذیرش نظر و نگاه والدین به نوعی پذیرش آداب اجتماعی هنجار گونه در گروه خانواده است. اگر قرار باشد توصیهای درمانی برای شما مطرح شود، آن توصیه پیدا کردن نقشهای واقعی و سنتی هر فرد در جایگاه خانواده است، یعنی والدین نقش والدی و رهبری و کودک نقش پذیرنده و تابعی.
این کارها را حتماً انجام دهید
۱. فراموش نکنید قدرت و رهبری باید در دست والدین باشد نه کودکان.
۲. اگر بین نظر و نگاه خود و همسرتان اختلاف میبینید، سعی کنید کودک از این اختلاف آگاه نشده و در صورت آگاهی او بر این ضعف والدینش، سعی کنید خیلی سریع این اختلاف بین خود و همسرتان را مرتفع و به یک اشتراک نظر تبدیل کنید و آن را به کرات جلوی کودکتان به نمایش بگذارید.
۳. هرگاه نیاز شد تا کودکتان را از خواستهها و تفریحاتش محروم کنید، قبل از انجام این کار همسرتان را مطلع و حمایت او را جلب کنید که ایجاد نفاق و دو دستگی راه فرار کودک از تمکین به خواستههای شماست.
۴. برای فرمانبردار شدن کودکتان هیچگاه با رفتارهای قهری و تند شروع نکنید، اول لزوم انجام خواسته خود را برای او توضیح داده و به او فرصت دهید تا فکر کرده و انتخاب کند و پس از چند بار اصرار شما به انجام یک عمل یا خواسته و بیتوجهی او به خواستهتان، اول تهدیدها یا محرومیتهایی را که میخواهید بر او اعمال کنید برایش شرح داده، سپس باز فرجهای دیگر به او دهید و در صورت بیتوجهی او را محروم کنید.
۵. وقتی تهدید میکنید باید تهدیدتان را عملی کنید و در استمرار آن تا رسیدن به هدف کوشا باشید. در غیر این صورت، با هر بار شکستی که در مقابل کودکتان میخورید، در نگاه او ضعیف تر جلوه خواهید کرد.
۶. مغبون بازیهای کودکانه یا فریبهای نمایشی کودکتان نشوید (نمایش درد، گریه و زاری ممتد، جیغ و داد، التماس و...)
۷. باید به یاد داشته باشید کودک شما تا رسیدن به سن بلوغ و حتی مدتی پس از آن در چند دوره رشدی خودش را محق تر و ارجح تر از دیگران میبیند، پس آنچه انجام میدهید و آنچه به عنوان یک روش انتخاب کرده و عمل میکنید نباید چندان متغیر و غیرقابلپیشبینی باشد که باعث گیج شدن کودک شود.
۸. هیچگاه از تنبیه بدنی، هتاکی، توهین و تحقیر به عنوان ابزارهای نمایش قدرت خود استفاده نکنید. باید به یاد داشته باشید اگر شما باقدرت توأم با مدیریت و صبوری پیش روید زودهنگام به خواسته خودخواهید رسید ولی پس از آن باید رابطه شما و کودکتان در همان چارچوب قدرتمندانه توأم با دوستی و انس و الفت باشد نه با انبوهی از کینه و نفرت کودک نسبت به والدینش.