سمیه قاسمی دوشنبه ۶ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۰۸:۰۰

در سال 1921 کارل یونگ، روان شناس سوئدی برای اولین بار اصطلاح درون گرا و برون گرا را مطرح کرد.این ایده که تمام مردم جهان به دو دسته درون گرا و برون گرا تقسیم می شوند سال ها مورد توجه روان شناسان بود.اما کارل بیش از دیگر متخصصان در این زمینه تحقیق و بررسی کرد و مقالات بسیاری در ارتباط با این موضوع نوشت. او در تحقیقات خود دریافت که ما با دو گرایش متولد می شویم، اول گرایش به خویشتن و دوم گرایش به دیگران.

این دو گرایش در تمام افراد وجود دارد، اما با بزرگ شدن افراد یکی از دو گرایش بر دیگری غالب می شود. بنابراین به گفته کارل یونگ تمام برون گراها درون گرا هم هستند ولی جنبه برون گرایی شان بیشتر پرورش پیدا کرده است و در شخصیت آنها نمود بیشتری دارد.عکس این مساله نیز در مورد درون گراها وجود دارد.

برون گراها از ارتباطات اجتماعی و بودن در جمع بیشتر از تنهایی، رویابافی و خیال پردازی لذت می برند. اما علایق درون گراها کاملاً متفاوت است. درون گراها دوست دارند تنها در سکوت بنشینند، روی تخت بخوابند، به سقف خیره شوند، رویاپردازی کنند و هر گاه در جمع هستند، به خصوص اگر ناچار به حضور در جمع افراد غریبه شوند، معذب میشوند.

هیچ یک از این دو دسته بر دیگری برتری ندارد و تنها دلیل بروز چنین تفاوتهایی زندگی کردن در فرهنگ و شرایط خانوادگی مختلف است. محققان، دانشمندان، نویسندگان و هنرمندان معمولاً درون گرا هستند .اما این واژه با چیزهایی مثل مردم‌گریزی یا ضداجتماعی بودن متمایز است. باید بدانید که درونگرایی، انواع مختلفی دارد و هر کسی می‌تواند یکی از این انواع یا چند تا از آنها را به درجات مختلفی داشته باشد.


۱- درونگرایی اجتماعی

این افراد وقتی به مهمانی دعوت می‌شوند، همیشه پاسخ «نه» می‌دهند. آنها ترجیح می‌دهند که در منزل بمانند و کارهای انفرادی انجام بدهند. وقتی هم به اجتماع می‌آیند، گروه‌های کوچک را ترجیح می‌دهند. هرگونه تلاش اجتماعی، برای آنها خستگی می‌آورد. آنها از تنها بودن انرژی می‌گیرند، در حالی که برونگراها از بودن با دیگران، انرژی می‌گیرند.


۲- درونگرایی اضطرابی

اگر رفتن به مهمانی برای گروه قبلی «جالب» نبود، «کسالت‌آور» بود و یا باعث می‌شد شخص تصور کند که از حداکثر توانایی‌های فکری خود با شرکت در این فعالیت‌های اجتماعی، دور می‌ماند. ‌در گروه درونگرایان اضطرابی، وضعیت به صورت دیگری است، آنها اصولاً وقتی وارد جمع می‌شوند، دچار اضطراب می‌شوند و حتی بعد از تنها شدن، هم آنها از تجربه اجتماعی که از سر گذرانده‌اند، شکوه و شکایت می‌کنند و مدام به یادش می‌آورند.

 

۳- درونگرایی فکری

اینها معمولاً آدم‌هایی اهل فکر هستند که ترجیح می‌دهند همواره به تفکرهای عمیق بپردازند و بیزاری آنها از وقت‌گذرانی طولانی‌مدت در جمع، بیشتر به خاطر نگرانی آنها از مهار شدن تفکرشان به خاطر حضورهای اجتماعی است.


۴- درونگرایی مهاری

اینها کسانی هستند که در شروع روز یک نوع «ماند» دارند، یعنی باید از برخاستن از خواب، مدتی را سپری کنند تا آماده رفتن به سر کار و حضور در جمع بشوند.

همان طور که گفتیم، ممکن است یک شخص بیش از یک نوع درونگرایی داشته باشد. در این صورت درونگرایی شدیدتر است و مثلاً با آدمی فکوری مواجه می‌شویم که حضور در جمع به شدت مضطربش می‌کند و سعی می‌کند اصولاً به همه دعوت‌ها، نه بگوید و اگر مجبور به گفتن آری، شود باید مدتی با خودش کلنجار برود، تا آماده شود، اما در همین حین با خودش فکر می‌کند، که اینگونه حضورها، باعث کاهش توانایی فکری‌اش می‌شود.



شارژ سریع موبایل