اگر به همکاران خود نزدیک نباشید و خود حقیقی تان را با آنها همراه نکنید، مطمئنا نمی توانید یک شبکه حرفه ای قوی را ایجاد کنید اما افشای هر چیزی در محل کار، نه تنها ضرورت ندارد، بلکه گاها مشکل ساز نیز می شود چرا که آشکار ساختن چیزهای اشتباه می تواند تاثیر مخربی بر زندگی شغلی شما داشته باشد.
نشان دادن جنبه های مثبت و درست شخصیت خود در محل کار نوعی هنر است که شکست در آن عواقب هولناکی دارد. افشای اطلاعات شخصی در محل کار می تواند مشکل ساز هم باشد.
نکته اصلی این است که پیش از آنکه از برخی حد و مرزها بگذرید جلوی خود را بگیرید که همه چیز را نگویید زیرا زمانی که حرفی از جانب شما گفته شود دیگر قابل برگشت نیست.
مرکز مشاوره مدیریت کسب و کار Talentsmart بیش از یک میلیون نفر را مورد بررسی و آزمایش قرار داد و دریافت بخش عمده ای از افرادی که عملکرد بالایی در کارهای خود دارند، (اگر بخواهیم دقیق باشیم 90 درصد از آنها) از هوش هیجانی (یا عاطفی) بالایی برخوردارند.
افرادی که از هوش هیجانی بالایی برخوردارند، قادر به خواندن افکار و احساسات دیگران هستند؛ از این رو می دانند در محل کار چه چیزهایی را باید و نباید در مورد خودشان افشا کنند. در ادامه لیستی از موارد اشتباه های رایجی بیان شده که مردم در محیط کار و درباره آنها صحبت می کنند و همین صحبت ها شغل شان را به مسیر اشتباهی هدایت می کند.
اینکه از شغل شان بیزارند
قطعا آنچه که همه در محل کار از آن بیزارند و ترجیح می دهند آخرین چیزی باشد که می شنوند این است که کسی از اینکه تا چه اندازه از کارش بیزار است شکایت کند. با این کار برچسب های مختلفی به خود می چسبانید؛ از اینکه فرد منفی نگری هستید گرفته تا اینکه اصلا روحیه کار تیمی ندارید.
گله و شکایت و بدتر از همه ابراز نارضایتی مدام از کاری که در حال انجامش هستید باعث تضعیف روحیه گروه می شود. کارفرمایان همیشه حواس شان هست، آنها دوست ندارند فردی در گروه کاری آنها باشد که روحیه بقیه را هم خراب کند. پس سعی می کنند فرد ناراضی را با مشتاقانی که در گوشه و کنار هستند جایگزین کنند.
اینکه فکر می کنند کسی بی کفایت است
در هر محل کاری همیشه افرادی هستند که بی کفایتند و خوشبختانه همه می دانند کدامیک از پرسنل اینگونه اند. اگر قدرت این را ندارید که به همکارتان کمک کنید که در کارش عملکرد بهتری داشته باشد یا اگر در جایگاهی نیستید که بتوانید او را اخراج کنید، پس دیگر هیچ ارتباطی به شما ندارد که بی استعدادی یا عدم مهارت کسی را جار بزنید.
بهتر است بدانید اعلام بی کفایتی و نالایقی همکارتان بیشتر شبیه این است که انگار تلاش می کنید تصویر بهتری از خودتان ارائه دهید. سنگدلی و قساوت شما طبیعتا منجر به جبهه گیری و عدم اعتماد همکاران تان نسبت به شما می شود و در آنها ذهنیت منفی نسبت به شما به وجود می آورد.
اینکه چقدر حقوق می گیرند
پدر و مادرها شاید دوست داشته باشند بشنوند که درآمد ماهیانه فرزندشان چقدر است اما بیان این موضوع در محل کار تنها موجب بدبینی دیگران می شود. توزیع حقوق همیشه عادلانه نیست. اینکه بخواهید میزان حقوق خود را بازگو کنید، در واقع معیار مستقیمی به همکاران تان می دهید که خودشان را با شما مقایسه کنند.
به محض اینکه همه بدانند حقوق شما چقدر است، هر کاری که انجام می دهید در برابر درآمدتان ارزیابی می شود. شاید بسیار وسوسه انگیز است که بخواهید ارقام حقوق و دستمزد خود را با دوستان تان در محل کار در میان بگذارید اما به محض اینکه این کار را انجام دهید، هرگز رابطه تان مانند سابق نخواهد بود.
اعتقادات سیاسی و مذهبی
اعتقادات سیاسی و مذهبی مردم آنقدر با هویت اشخاص آمیخته است که امکان ندارد در محل کار بدون درگیری درباره آن بحث کرد. مخالفت با دیدگاه افراد می تواند به سرعت تصور آنها را نسبت به شما تغییر دهد. مقابله با ارزش های اصلی و بنیادی اشخاص یکی از توهین آمیزترین کارهایی است که می توانید انجام دهید.
افراد مختلف، دیدگاه سیاسی و مذهبی متفاوتی دارند اما حمایت و دفاع از ارزش های خود می تواند دیگران را به سرعت تبدیل به بیگانه هایی در برابر شما کند و حتی موجب برانگیختن توطئه و دسیسه آنها شود. حتی مطرح کردن رویداد جهانی مهم بدون بیان نقطه نظری محکم می تواند منجر به مناقشه و درگیری شود.
زندگی هر فرد حول محور اعتقادات و آرمان های او بنا شده است و ابراز عقیده مخالف او می تواند کمی مخاطره آمیز باشد. مشتاقانه به صحبت های دیگران گوش دهید بدون اینکه هیچ نقطه نظری از خودتان بدهید چرا که حتی یک نگاه مخالف هم می تواند شروع جنگ و نزاعی باشد. دیدگاه های سیاسی و اعتقادات مذهبی عمیقا در وجود افراد ریشه دوانیده است، به نحوی که به چالش کشیدن دیدگاه آنها بیشتر از اینکه آنها و نظرشان را تغییر دهد، شما را در معرض قضاوت قرار می دهد.
اینکه فعالیت های آنها در شبکه های اجتماعی به چه صورت است
زمانی که رییس تان سری به فیس بوک یا اینستاگرام خود می زند مطمئن باشید آخرین چیزی که می خواهد ببیند این است که آخر هفته را با دوستان تان به ییلاق رفتید و خوش گذراندید. اینکه چه چیزهایی را در شبکه های اجتماعی به اشتراک می گذارید بسیار مهم است زیرا روش های زیادی وجود دارند که می توانند شما را در شبکه های اجتماعی فردی نامناسب نشان دهند یا تاثیر بدی از شما در دیگران ایجاد کنند.
اینکه چه لباسی پوشیده اید، با چه کسی هستید، چه کار می کنید و حتی برداشتی که از ظاهر دوستان تان می شود از جمله مسائل تاثیرگذار هستند. این مسائل چیزهای کوچکی هستند که می تواند درست زمانی که می خواهند انتساب بزرگی به شما دهند یا ترفیعی به شما پیشنهاد کنند، سایه ای از شک و تردید را در ذهن رییس یا همکاران تان به وجود می آورد. اینکه بخواهید به دلیل وجود همکاران تان در شبکه های اجتماعی خود را سانسور کنید کمی سخت است. خوب! اگر بخواهید راحت ترین کار این است که خودتان را توی دردسر نیندازید و در شبکه های اجتماعی با آنها دوست نشوید.
صحبت کردن درباره رابطه زناشویی
اینکه زندگی شخصی و رابطه ای که با همسرتان دارید بسیار خوب و رویایی یا حتی بد و تاسف انگیز است، واقعا موضوعی نیست که جای صحبت آن در محل کار باشد. شما در محیط کار در حال انجام کارهای جدی و مهمی هستید که به بهتر شدن مجموعه ای که در آن کار می کنید کمک می کند. جای چنین صحبت هایی در مه8مانی یا جمع های دوستانه است نه در محل کار!
این قبیل صحبت ها ممکن است برخی را به خنده بیندازد و برای شان مسخره باشد. این موضوع همچنین می تواند همکاران تان را در رابطه با شما معذب کند و حتی آنها را دلخور کند. عبور از این خطر قرمز در نهایت هم می تواند بازخورد بدی برای تان به همراه داشته باشد.
اینکه به دنبال گرفتن پست و مقام دیگری هستید
کارمندان خوب خواهان موفقیت تیم کاری شان هستند نه اینکه فقط به دنبال ارتقای پست و مقام خود به تنهایی باشند. صرفنظر از این که محرک حقیقی شما چیست (بسیاری از ما واقعا فقط برای درآمد داشتن کار می کنیم)، بیان و ابراز اهداف خودخواهانه به شما هیچ کمکی نخواهد کرد که به آنجا برسید.
اینکه به دنبال کار دیگری هستید
خاطره ای از دوستم را بشنوید. او می گفت زمانی در تیم فوتبالی بازی می کرد. یک روز به مربی اش گفت که قصد دارد تا دو هفته دیگر آن تیم را ترک کند. در این دو هفته تمام مدت مربی او را روی نیمکت ذخیره ها می نشاند. زمانی اوضاع بدتر شد که او بعد از دو هفته به این نتیجه رسید که نمی خواهد از آن تیم برود و قصد ماندن دارد. او در این خصوص می گفت: «من خرد شدم اما می دانم که تقصیر خودم بود چون پیش از اینکه از تصمیمم مطمئن باشم آن را با مربی خود در میان گذاشتم.»
مشابه این اتفاق درست زمانی رخ می دهد که به همکاران تان بگویید به دنبال کار دیگری هستید. هنگامی که قصد رفتن تان را از مجموعه کاری مطرح می کنید در واقع هم وقت خود و هم دیگران را تلف می کنید. همچنین این احتمال هم وجود دارد که تلاش تان برای یافتن شغل جدید ناموفق باشد. پس بهترین کاری که در این شرایط می توانید انجام دهید این است که پیش از مطرح کردن این موضوع در محل کار، صبر کنید که ابتدا شغل دیگری پیدا کنید، سپس به دیگران بگویید؛ در غیر این صورت ممکن است نیمکت نشین شوید.