بحث و مشاجره یا قهر و آشتی های زن و شوهری، تصمیم گیری های مهم زندگی که بدون مشورت با شما انجام می شود و... گاهی مثل پتک بر سرتان فرود می آید که: «تا چه زمانی باید به این وضعیت ادامه دهم؟ یا ازدواجم هنوز ارزش سوختن و ساختن را دارد؟» هر وقت به اینجا رسیدید، یک نفس عمیق بکشید و به این 12 سوال با «بله» یا «نه» پاسخ دهید.
1- از کنار هم بودن لذت می برید؟
2- به او اعتماد دارید؟
3- با هم بازی و تفریح می کنید؛ به عبارت دیگر، سرگرمی مشترکی دارید؟
4- ارزش های اصلی و باورهایتان مشترک است؟
5- می توانید به صورتی دلپذیر و مطبوع مخالفت کنید؟
6- در زندگی مشترکتان می توانید «خودتان» باشید؟
7- احترام دوطرفه در رابطه تان وجود دارد؟
8- اگر رابطه تان عاشقانه است، همسرتان هنوز هم باعث تندشدن تب عشقتان می شود؟
9- آیا همسرتان از شما حمایت می کند؟
10- رابطه تان در مقابل تغییرات، شکننده است؟
11- آیا توقعات شما واقع بینانه است؟
12- هر دویتان می خواهید زندگی مشترکتان را حفظ کنید؟
با اینکه هیچ قانون مکتوبی وجود ندارد که نشان دهد زمان پایان یک رابطه فرا رسیده و دیگر ارزش ادامه دادن ندارد، اما اگر پاسخ شما به بیشتر سوال های بالا مثبت است، احتمالا هنوز چیزی در زندگی مشترکتان وجود دارد که ارزش تلاش کردن دارد. مسلما ایجاد تغییر در هر رابطه ای، سخت است اما اگر می خواهید رابطه تان سالم تر و قوی تر شود، رو به جلو حرکت کنید و این همان قیمتی است که باید بپردازید.
اگر در پاسخ دادن به این سوالات شک دارید، راهنمای پاسخ به آزمون را هم در پایین مطالعه کنید تا بتوانید با قاطعیت بیشتری جواب دهید و تصمیم نهایی تان را بگیرید!
راهنمای پاسخ به آزمون
1- اگر از وقت گذرانی با فردی لذت نبرید، خودش به تنهایی نشانه ای است که شاید مجبور شوید رابطه را کنار بگذارید. مگر یکی از علل اولیه ای که ما دیگری را شریک زندگی مان می کنیم، این نیست که کنارش (حداقل گاهی) به ما خوش می گذرد؟
2- اعتماد، جزء کلیدی رابطه است. اگر 2 نفر به هم اعتماد داشته باشند و اگر بدانند همیشه و در هر مشکلی (مهم نیست چه مشکلی) پشت هم هستند، اساس این رابطه هم قابل اطمینان و ارزشمند است.
3- علایق، سرگرمی و فعالیت های (هر چند کم) مشترک 2 نفر، شاخصی قوی برای حفظ رابطه شان است، یعنی اگر سرگرمی شما و طرف مقابل برای هردویتان جالب باشد (یا حداقل خسته کننده نباشد) می توانید اوقات خوشی کنار هم داشته باشید.
4- هیچ زن و شوهری را پیدا نمی کنید که سر همه چیز با هم توافق داشته باشند اما اگر در دین، جناح سیاسی یا علاقه هایشان کمی با هم توافق داشته باشند، آن وقت می توانند براساس همان بنیان ارزشی، زندگی مشترکشان را بسازند.
5- در همه رابطه ها جر و بحث وجود دارد، اما در یک رابطه سالم، این جر و بحث ها و مخالفت ها باعث رشد رابطه است و فرصتی برای تمرین صبوری، همدردی و پیدا کردن راه های جدید تصمیم گیری و ارتباط.
6- مسلما همه روابط خوب روی اشتراک پایه گذاری می شوند اما صمیمیت و موافقت بیش از حد هم عادی نیست! در بهترین رابطه ها، هر 2 نفر هویت جداگانه خود را دارند و از «خود بودن» و مثل خودشان فکر کردن و رفتار کردن واهمه ندارند.
7- در روابط، سالم مهم نیست چه کسی نان آور است و چه کسی وظیفه خانه داری و بچه داری را بر عهده گرفته، بلکه هر 2 طرف به جایگاه دیگری احترام می گذارند و هیچ کدام احساس نمی کنند مورد سوءاستفاده قرار گرفته، طعمه شده یا استثمار شده است یا قدرش را نمی دانند و همیشه فضای لازم برای رشد وجود دارد.
8- اگر نمره جذابیت همسرتان از 1 تا 10، کمتر از 7 است، بنابراین دیگر رابطه عاشقانه ای برای شما وجود ندارد. البته یادتان باشد این امتیازدهی برای شماست؛ نه بقیه مردم و نه مادرتان و دوست صمیمی تان! به ارتقا رابطه فکر کنید.
9- باید برای پیروزی ها، تصمیم گیری ها، هدف ها، باورها و... خود حامی داشته باشید. اگر کسی منتظر است تا موفقیت شما را جشن بگیرد، احتمالا رابطه تان ارزش کمی تلاش را دارد.
10- هر دوی شما باید بدانید زندگی پویاست و در جریان؛ یعنی همه چیز در حال رشد و تغییر است. پس هر قدر در مقابل تغییرات سختگیرتر باشید، سخت تر می توانید یک رابطه سالم داشته باشید و از آن لذت ببرید.
11- هیچ کس نمی تواند تا آخر عمرش با فانتزی «کمال گرایی» همسرش بسازد! خود را اصلاح کنید.
12- اگر شما می خواهید رابطه تان را حفظ کنید اما طرف مقابل این را نمی خواهد، کار زیادی از دست شما ساخته نخواهد بود!