این یکی از رایج ترین پرسشهایی است که مراجعان ما از ما میپرسند. پس از اینکه من و آنجل به شرایط خاص آنان گوش میدهیم، معمولا این پرسش را متقابلا از آنها هم به منظور روشن تر شدن افکار و انتظاراتشان میپرسیم: «شما فکر میکنید که یک رابطه صحیح برای افرادی که در آن بسر میبرند چه چیزهایی را باید فراهم کند؟» اگرچه واضح است که پاسخ این پرسش قطعی نیست.
در تمام روابط عاشقانه یا دوستانه، نشانه های واضحی وجود دارد که حاکی از این است که یک رابطه خوب پیش میرود.
پس امروز اجازه بدهید که نگاهی بیندازیم به علامتهایی که نشان میدهند شما در رابطه صحیحی به سر میبرید و توصیه هایی مشابه که به شما کمک میکند چگونه یک رابطه ناصحیح را به یک رابطه صحیح تبدیل کنید.
1- هیچ بازی ای قرار نیست صورت بگیرد
اکثر اوقات ما روابطمان را سخت تر از آنچه که باید باشد میکنیم. مشکلات زمانی شروع میشوند که مکالمات تبدیل به ارسال پیامهای کوتاه میشوند، احساسات دیگر خودآگاه نیستند، سکس تبدیل به بازی میشود، واژه عشق مفهومش را از دست میدهد، اعتماد مانند صداقت محو میشود و به آخر خط میرسد.
عدم امنیت تبدیل به شیوه ای از زندگی میشود، حسادت تبدیل به عادت میشود، آسیب خوردن تبدیل به احساسی طبیعی میشود و فرار کردن از تمام اینها راه حل ما شده است. فرار نکنید با آنها روبرو شوید و مشکلات را اصلاح کنید.
ارتباط برقرار کنید. قدردانی کنید. چشم پوشی کنید و عشق بوزرید به کسانی که در زندگیتان ارزشش را دارند. همچنین اگر احساس میکنید که کسی دارد شما را بازی میدهد، مخالفتتان را نشان دهید.
2- همه یک اندازه درک می کنند
اگر یک زن شروع به یک رابطه گاه به گاه با یک مرد کند و به او نگوید که خواهان یک رابطه متعهدانه است، مانند این است که هیچ وقت این رابطه متعهدانه نخواهد شد.
تا هنگامی که شما به طرف مقابل خاطرنشان سازید با آن رابطه گاه گاه یا غیر جدی و یا هر چیز دیگر موافق هستید پس اینطور برداشت میشود که ادامه یافتنش از نظر شما بلامانع است. نکته اصلی این است که شما از همان ابتدای امر باید صریح و بی پرده باشید.
یا حداقل به محض اینکه متوجه شدید که از رابطه چه چیزهایی را میخواهید مستقیما سر اصل مطلب بروید. شخصی که بخاطر صداقت و مرز گذاریهایتان، احساس ترس میکند برای شما مناسب نخواهد بود.
3- خطوط ارتباطی، «باز، صادقانه و شفاف» هستند
شما نباید بابت داشتن گفتگوی خاص، احساس نگرانی کنید. صحبت کردن و یافتن حقیقت بهتر از ادامه دادن بیهوده و به جایی نرسیدن است.
از طرف مقابل بپرسید که منظورش چیست و مقصودِ خود از گفته هایتان را نیز بیان کنید. انتظار نداشته باشید که افراد مهم زندگیتان بتوانند ذهن شما را بخوانند. و بازیهای احمقانه را با ذهن و قلب آنها ترتیب ندهید.
حقیقت را به شکل ناقص به آنها نگویید و انتظار نداشته باشید، زمانی که حقیقت به طور کامل مشخص شد همچنان به شما اعتماد داشته باشند. حقیقت ناقص بهتر از دروغ نیست.
4- اعمال عاشقانه، تقویت کننده گفتار عاشقانه است
روابطی را که برایتان خیلی اهمیت دارند پرورش دهید. زمانی که به مردم میگویید که دوستشان دارید، باید با آنچه که به صورت روزمره با آنها رفتار کرده اید، ضدیت نداشته باشد. با انجام کارهای کوچک روزمره میتوانید به کسی که دوستش دارید نشان دهید که مراقبش هستید.
حقیقت باید بیان شود. شما میتوانید هزاران بار عذرخواهی کنید و یا هر چند بار که میتوانید بگویید دوستت دارم. اما اگر شما در صدد اثبات صحت گفته هایتان نباشید پس حقیقت ندارند. اگر شما نمیتوانید آن را نشان دهید پس واژه هایتان خالص و صمیمی نیستند؛ به همین راحتی. و هیچ چیز به اندازه صمیمیت در دو سوی یک رابطه شایسته وجود ندارد.
5- انتظارات کمالگرایانه اکیدا ممنوع
هر رابطه ای که حقیقی است کامل و بی نقص نخواهد بود. اما اگر شما تمایل دارید که روی آن رابطه کار کنید و آن را تحت نظر داشته باشید، همانی میشود که درباره اش رویا پردازی کرده اید.
بهترین دوست شما و یا جفت روحیتان ممکن است که فاصله زیادی با کامل بودن داشته باشند، اما آنها کاملترین اندازه برای شما هستند. به آنها این فرصت را بدهید تا در مقابل شما عرض اندام کنند.
وقتی از افرادی که دوستشان دارید انتظار نداشته باشید که به شیوه خاصی رفتار کنند، شما میتوانید از آنچه هستند لذت ببرید و قدردانی کنید.
چیزی که باید یاد بگیرید این است که هر رابطه ای مسایل خودش را دارد. اما آنچه یک رابطه را کامل میکند این است که شما خودتان را متعلق به جای دیگر ندانید حتی در زمانهای سخت.
6- صداقت، آسیب پذیری و حضور، مقدس است
اگر چه ممکن است مخاطره آمیز بنظر برسد اما قدرتمندترین شکل از دوست داشتن آن شکل است که شما را آسیب پذیرتر میکند. و این مربوط به این است که شما شهامت این را داشته باشید که برای طولانی مدت، با صداقت تمام خودتان را آشکار کنید و باز و بی پرده باشید.
نیازمند این است که در تمامی شرایط دشوار و آسان، به یکدیگر اتکا کنید و زمانی که بیشترین نیاز به شما احساس میشود با تمام جسم و روح خود، حاضر باشید.
پس خود را بگشایید. در کنار کسی باشید که او را دوست دارید. بگذارید که او را به درستی تجربه کنید. هر آجری که دیوار احساسی برایتان ایجاد کرده است را فرو ریزید. هر احساس بدیعی را تجربه کنید، چه خوب چه بد. این یک زندگی حقیقی است. بدین شکل شما میتوانید یک ارتباط صمیمانه با فرد دیگر را تجربه کنید.
7- ترکیب سالمی از آزادی و کار گروهی وجود دارد
یادتان باشد که شما هیچ کس را نمیتوانید مجبور کنید که در کنارتان باشد و یا اینکه شما را دوست داشته باشد. ما نمیتوانیم به کسی التماس کنیم در کنار ما بماند در حالیکه قصد رفتن دارد. علاوه بر آن شما هرگز نباید حس کنید که در یک رابطه گیر افتاده اید.
در واقع حتی اگر طرف مقابل حس کند که در رابطه گیر افتاده است آن رابطه حقیقتا وجود ندارد؛ برای آنکه تمام روابط به حس آزاد بودن مربوط هستند.
روابط همچنین بر روی یک بنیان سخت و محکم به نام کار گروهی نیز ساخته شده اند. از آنجائیکه روابط به عنوان یکی از بهترین وسایل رشد فردی و شادمانی هستند، یکی از مهمترین سفرهایی که شما باید در زندگی تان داشته باشید تعامل و سازش با کسی است.
شما از همکاری کردن با او چیزهای بیشتری بدست می آورید تا کاری که انفرادی انجام می دهید یا کاری که علیه او می کنید. این حقیقتا یک دایره کامل است. قدرت یک رابطه به قدرت هر دو عضو در رابطه بستگی دارد و قدرت هر کدام از طرفین در بلند مدت منوط به کیفیت رابطه است.
به یاد داشته باشید که روابط به ندرت در هر لحظه از زمان، پنجاه - پنجاه میباشند. شما نمیتوانید همیشه یک احساس صد درصد یا پنجاه درصد از کل رابطه را داشته باشید. زندگی برای این مورد کاملا غیر قابل پیش بینی است.
پس برای روزهایی که شما فقط میتوانید 20 درصد رابطه را تامین کنید طرف مقابل باید 80 درصد را تامین کند و بالعکس.
و هیچ وقت قرار نیست که یک تعادل یکنواخت در وسط باشد. رابطه سالم درباره دو فرد است که تمایل دارند در زمانی که نیاز هست با یکدیگر تطابق یابند (و نیمه خالی یکدیگر را پر کنند)؛ وقتی که یک طرف نمی تواند کمک دهد، طرف دیگر بیشتر مایه بگذارد.
8- رشد فردی باید مورد استقبال قرار گیرد، مورد تجلیل واقع شود و به اشتراک گذاشته شود
مطلب این نیست که فردی را پیدا کنید تا در درونش گم شوید بلکه مطلب این است که با شخصی ملاقات کنید تا خودتان را در او پیدا کنید. وقتی شما با شخص خاصی - چه یک دوست، چه شریک زندگی- ارتباط طولانی مدت دارید این شخص به شما کمک میکند تا بهترین هایتان را در خودتان بیابید. در واقع در این رابطه هیچ کدامتان با بهترین جنبه وجودش روبرو نمی شود بلکه از طریق وقت گذاشتن و پرورش دادن رشد یکدیگر، بهترین جنبه وجودتان را رشد می دهید.
وقتی که شما بطور صادقانه به آن چیزهایی که خودتان و نزدیک ترین محرمتان به زندگی یکدیگر اضافه کرده اید فکر میکنید اغلب در میابید که بیش از داد و ستد با یکدیگر (توصیه ها، جواب ها، هدیه های مادی)، در شادی و غم یکدیگر شریک بوده اید و زندگی را در کنار یکدیگر در اوقات خوشی و ناخوشی تجربه کرده اید. چراییش مهم نیست. مهم این است که شما دو نفر برای رشد و یادگیری یکدیگر وجود دارید.
9- اجازه ندهید غریبه ها، تعیین تکلیف کنند
روابط همیشه معنادار نیستند مخصوصا از منظر کسانی که بیرون این رابطه هستند. پس اجازه ندهید که افراد بیرون از رابطه، شما را هدایت کنند.
اگر شما مساله ارتباطی با کسی دارید با همان شخص مساله را حل کنید نه با شخص دیگر. شما باید زندگیتان را به شیوه خودتان پیش ببرید. تمام آن چیزهایی که اینجا مطرح میشود به همین خاطر است. هر کدام از ما شعله منحصر به فردی در قلبمان داریم که اختصاص به افراد ویژه ای دارد.
این وظیفه شماست که تصمیم بگیرید که آیا یک رابطه برایتان مناسب است یا خیر. شما باید از توجه بیش از حد نسبت به خواسته های دیگری دست بردارید و برای خودتان و زندگیتان تصمیم بگیرید.