بدون شک نباید نقش خانواده را در شکلگیری شخصیت افراد به خصوص کودکان نادیده گرفت. کودکی که در هر شرایطی به دروغ گفتن روی میآورد، در بزرگسالی با مشکلاتی مثل عدم اعتماد به نفس، ناتوانی در ابراز وجود و ... تبدیل خواهد شد. چنین شخصی به دلیل اینکه پایههای شخصیتی صحیحی نداشته است، وقتی که به یک پدر یا مادر تبدیل میشود؛ همین خصوصیت را هم به فرزندانش انتقال میدهد.
روانشناسان دروغگویی را به عنوان یک رفتار نابهنجار بیان میکنند. در حقیقت وقتی میگوییم فردی دروغگو است یعنی یک رفتار نابهنجار دارد. اصولا رفتارهای ناهنجار دلایل و ریشههای مختلفی دارند که از دوران کودکی اتفاق میافتد.
سن دروغگویی بچهها
کودک در سنین 3 تا 4 سالگی و دوران دبستان دچار خیالپردازی و قهرمان پروری میشود که این حالات را نمیتوان در جرگه دورغگویی قرار داد.
این حالت در کودک اصطلاحا خالیبندی نام دارد و کودکان برای اینکه خودشان را بزرگ جلوه دهند این خیالپردازیها را در ذهن پرزرش میدهند. دلیل دیگری که سبب بروز این خیالات در کودک میشود، برقراری ارتباط میان دنیای خیالی و دنیای واقعی است که در ذهن او شکل گرفته است.
ادامه دروغگویی
هنگامی که کودکان دروغ میگویند و خانواده هم به این رفتار ناهنجار دامن میزنند و آن را ادامه میدهند باعث تشویق کودک به دروغگویی میشوند و این رفتار را به او میآموزند.
به عنوان مثال، کودک دوستش را کتک میزند و موقعی که آن را برای پدر یا مادر بازگو میکند از او به عنوان یک قهرمان یاد شده و مهر تایید بر کار او زده میشود. زمانی که این کودک به یک مرد یا زن بزرگسال تبدیل شد، بدون دلیل دروغ میگوید چون به انجام این عمل عادت کرده و آن را یاد گرفته است.
همچنین کودکی که الگویی در خانه داشته یا ترسها و اضطرابهایی که قدرت ابراز وجود یا اعتماد به نفس را از او گرفته است، حالا که به یک فرد بالغ تبدیل شده دروغ میگوید.
در واقع چنین فردی جرات پذیرش مسوولیت کاری را که انجام داده؛ ندارد پس به دروغ گفتن روی میآورد. چنین وضعیتی، بیشتر در سیستم الگوی رفتاری پدر و مادر نسبت به فرزندشان نمایان است.
آنها به کودک میگویند دروغ نگو اما خودشان جلوی بچه دروغ میگویند و متوجه نیستند که این انجام رفتار نابهنجار است. آنها فکر میکنند کودکانشان خیلی حساس نیستند و یا اینکه ما بزرگ هستیم و دروغ گفتن برای ما ایرادی ندارد.
فرض کنید قرار است خانوادهای مهمان داشته باشند و به خاطر نداشتن حوصله دست به دروغگویی میزنند و بیماری را بهانه میکنند در حالی که در چنین شرایطی میتوان به جای دروغ گفتن، مهمانی را به روز دیگری موکول کرد.
تاثیر دیکتاتوری بر دروغ گویی
بیشتر خانوادههایی که استبدادی عمل میکنند به علت شرایط محیطی که کودکان در آن زندگی میکنند به دروغ گویی دست میزنند. در واقع آنها به علت ترسی که از شرایط خانه دارند و از والدین به ویژه پدر حساب میبرند، دروغ میگویند.
اصلاح یک اشتباه
متاسفانه کم نیستند افرادی که دروغ را به روی شخص مقابل نمیآورند و بر این باورند که این عمل باعث پررویی او میشود و دروغ را انکار یا تکرار میکند.
در صورتی که از دید روانشناسان بزرگترین اشتباه همین است و باید به روی فرد بیاوریم. البته شکل و لحن گفتن کلماتی که بکار میبریم و زبان بدن انسانها در برخورد با این موضوع بسیار مهم است. زمانی که از همسر یا فرزندم میپرسم کجا بودی و میگوید تصادف کردهام باید از چگونگی حادثه از او بپرسیم. نمیتوانیم بگوییم دروغ گفته حتی اگر دروغ هم باشد.
مگر خلاف آن ثابت شود. زمانی که متوجه کار او شدیم باید علت جویی کنیم؛ شاید رفتار و برخورد خودمان دلیل دروغ گفتن وی باشد. پس ابتدا باید از خود شروع کنیم نه اینکه او را سرزنش کنیم.
وجدان اخلاقی علیه دروغگویی
بهطور کلی هر چقدر که در خانواده بر روی وجدان اخلاقی افراد کار شود و این عامل پرورش پیدا کند به همان میزان راستگویی بیشتر خواهد شد.
اگر افراد روی این مورد کار کرده باشند تحت هر شرایطی دروغ نخواهند گفت. به عنوان مثال فردی که کار اشتباهی انجام داده است حتی اگر تاوان سنگینی داشته باشد، وجدان اجازه دروغ گفتن را به او نمیدهد.