اعتماد به معنای نگرش افراد در روابط بین فردی و اجتماعی شان است. اولین شکل از اعتماد به صورت اعتماد به نفس در خود فرد به وجود می آید. اگر فردی بتواند به خود، رفتارها و کارهایی که انجام می دهد، اعتماد داشته باشد، قادر به جلب اعتماد دیگران هم خواهدبود.
این در حالی است که نداشتن اعتماد به نفس می تواند باعث سلب اعتماد دیگران از فرد شود. به طور کلی، اعتمادکردن به دیگران یا از دست دادن اعتماد نسبت به آنها، پله ها یا مراحلی دارد که در ادامه اشاره ای به هرکدام از آنها خواهیم داشت.
مسئولیت پذیری
اولین پله اعتماد، مسئولیت پذیری است. مسئولیت پذیری، نوعی ویژگی شخصیتی است که از دوران کودکی و براساس تربیت های خانوادگی شکل می گیرد. والدینی که نتوانند فرزندان خود را مسئولیت پذیر بار بیاورند، باعث می شوند اعتماد دیگران به چنین افرادی در زندگی آینده خانوادگی و شغلی آنها کمتر شود و حتی گاهی به صفر هم برسد.
این روزها در برخی از اداره ها یا سازمان های بزرگ، قبل از استخدام افراد از آنها تست های مربوط به مسئولیت پذیری هم می گیرند تا متوجه شوند آیا این افراد، مسئولیت پذیر و مهم تر از آن، قابل اعتماد هستند یا نه؟ افرادی که به اندازه کافی مسئولیت پذیر نباشند، نمی توانند اعتماد همسر یا حتی فرزندان خود را هم جلب کنند و همین مسئولیت ناپذیری می تواند گام بزرگی در راستای ایجاد جاده بی اعتمادی شود.
وجدان کاری
یکی دیگر از مهم ترین پله های شکل گیری اعتماد یا سلب اعتماد از دیگران، داشتن یا نداشتن وجدان کاری است. افرادی که به هوای زرنگی، وجدان کاری را زیر پا می گذارند، نه تنها سودی نمی کنند بلکه با از دست دادن اعتماد دیگران متحمل ضرر و زیان هم می شوند.
اجازه بدهید مثال روشنی در این زمینه بیان کنیم. مثلا فکرش را بکنید به یک میوه فروشی رفته اید و تا سر برگرانده اید، آن مویه فروش چند عدد میوه خراب در نایلون خریدتان انداخته است یا فرض کنید کالایی خریده اید و سپس متوجه وجود مشکلی در آن شده اید و فروشنده هم مشکل را نپذیرفته است. آیا شما بار دیگر به آن میوه فروشی یا نمایندگی فروش محصول مشکل دارد می روید یا آنجا را به دوستان و اطرافیان خود معرفی می کنید؟ به طور حتم نه! حالا این مسئله چه عواقبی در جامعه دارد؟
اولین عاقبت بی وجدانی در کار، از دست دادن اعتماد مشتری یا ارباب رجوع است. دومین و مهم ترین عاقبت هم گسترش تدریجی بی اعتمادی به صنف های مشابه و ترویج بی اعتمادی عمومی در سطح جامعه است. این بی اعتمادی عمومی می تواند روابط بین فردی در جامعه را تحت تاثیر قرار دهد و افراد جامعه را نسبت به یکدیگر بدبین کند. در این صورت و متاسفانه، کم کم شکل روابط در جامعه انسانی تغییر می کند و به شکل رابطه در جامعه حیوانی، نزدیک می شود.
گرگ ها، مثال خوبی برای توضیح این مساله هستند. شما به هیچ عنوان در حیات وحش، 2 گرگ درنده را پیدا نمی کنید که پشت به هم بخوابند. گرگ ها، رو به هم و هوشیار می خوابند زیرا اعتمادی به یکدیگر ندارند.
صداقت در مقابل دروغگویی
پله دیگری که می تواند برای برداشتن گام اعتماد بسیار تاثیرگذار باشد، صداقت است. افرادی که همیشه راست و صادق با دیگران، به خصوص خانواده و دوستان خود برخورد می کنند، می توانند به سادگی اعتماددیگران را به خود جلب کنند. از طرف دیگر، اقرادی که صداقت و درستی را در کلام و رفتار فرد مقابل خود می بینند هم خیلی راحت تر و سریع تر به او اعتماد می کنند.
دروغگویی در مقابل صداقت و راستگویی در پله های نردبان اعتماد جای دارد. یعنی به طور حتم، همسر، پدر، مادر، فرزند، ارباب رجوع، خریدار یا دوستی که از طرف مقابل خودش به صورت مداوم دروغ می شنود، دیگر نمی تواند اعتمادی به او بکند.
پنهانکاری
پنهانکاری، به خصوص در رابطه بین زوج ها یا والدین و فرزندان، می تواند عامل مهم دیگری برای سلب اعتماد طرفین نسبت به یکدیگر باشد. پنهان کردن مسائل اقتصادی، روابط عاطفی، شغلی و حتی پنهانکاری در رفتار می تواند اعتماد دیگران را از ما سلب کند و برگرداندن این اعتماد از دست رفته هم کار نسبتا سختی خواهدبود.
خبرچینی
خبرچینی یا برملا کردن راز دیگران، از دیگر پله های سلب اعتماد است که معمولا در روابط بین زوج ها، والد و فرزند یا دوستان به وجود می آید. وقتی فرزندتان درباره یک رابطه جدید، نمره هایش یا احتمالا رفتن به یک مهمانی با شما صحبت می کند و از شما می خواهد این مساله را با پدرش درمیان نگذارید، واقعا به حرف او گوش بدهید. وقتی با همسرتان حرفتان می شد، ماجرا را برای پدر یا مادر خودتان یا او بازگو نکنید. اگر دوستتان با شما درددل کرد، این درددل را پیش سایر دوستان بازگو نکنید. تمام این کارها، باعث سلب اعتماد می شوند.
حرف آخر؛ الگوبرداری
در نهایت می توان اعتمادسازی در سطح کلان را با فرهنگ سازی از طریق رسانه ها یا الگوبرداری از کشورهای موفق، اجرایی کرد. مثلا در کشور ژاپن اگر کارفرما به هیچ عنوان سر کار نباشد یا کنترلی با دوربین های مداربسته انجام ندهد، باز هم وجدان کاری باعث می شود کارمند یا کارگر، کار خود را به بهترین شکل ممکن انجام دهد و ذره ای از کار و مسئولیت خود کم نگذارد.
این مساله، به حس مسئولیت پذیری وی و وجدان کاری ای که در خانواده به فرزندان آموزش داده شده، بر می گردد. از طرف دیگر، در کشور آمریکا اگر محصولی ایرادی داشته باشد، فروشنده یا نمایندگی فروش، با عذرخواهی مسئولی آن ایراد را می پذیرند و هرکاری می کنند تا مشتری، راضی از خرید خود به خانه برگردد. این کار، باعث افزایش اعتماد بین فردی در جامعه خواهدشد.