در صورت امضای این بندها از سوی زوج، زوجه میتواند پس از حصول این شرایط، رأساً در دادگاه خانواده حاضر شود و تقاضای طلاق کند. این شروط دوازدهگانه که در قانون مدنی نیز به آن اشاره شده است، تاکنون فراز و نشیبها و اصلاحات بسیاری داشته است. سوال اینجاست که آیا میتوان مواردی را اضافه بر این شروط در عقد نکاح ثبت کرد؟ این شروط چه محدودیتهایی دارند؟
پیشتر قانون مدنی حق طلاق را به صورت مطلق به مرد داده بود و زن هیچ حقی برای طلاق نداشت. بنابراین، اگر زن میخواست خودش طلاق بگیرد و حقی در این زمینه داشته باشد، باید این مطلب را به عنوان شروط ضمن عقد در عقدنامه قید میکرد یا در مواردی که ادامه زندگی برای زن امکانپذیر نبود و مرد هم راضی به طلاق نمیشد، باید به صورت توافقی، مبلغی را به مرد پرداخت میکرد تا او راضی به طلاق شود که این طلاق را اصطلاحا «طلاق خلع» میگویند.
البته این مبلغ توافقی میتواند همان مهریه یا حتی بیشتر از آن باشد. در غیر این صورت، زن هیچ حقی برای طلاق نداشت. بنابراین، این خلاء در قانون وجود داشت. در سال 1314 ماده 1130 در قانون مدنی به تصویب رسید. در این ماده، شروطی برای زن تعیین شده است تا بتواند از همسرش جدا شود.
این شروط چیست؟
یکی از این شرطها این است که شوهر به حقوق واجب وفا نكند و اجبار او هم بر ایفای آن حقوق ممكن نباشد. شرط دوم سوء معاشرت شوهر است به حدی كه ادامه زندگانی زن را تحملناپذیر سازد. همچنین، اگر به واسطه امراض واگیردار صعبالعلاج، دوام زناشویی برای زن موجب مخاطره شود، زن میتواند طلاق بگیرد.
قطعا این 3 مورد، موارد جامع و کاملی برای دریافت حق و حقوق زنان نیست، اما قاضی با توجه به این 3 شرط میتوانست حکم طلاق را برای زن صادر کند. در غیر این صورت، زن هیچ حقی برای گرفتن طلاق نداشته است. در این موارد، قانون در خصوص احقاق حق زنان به صورت عادلانه اجرا نمیشد. همچنین قاضی مجبور به صدور حکم مطابق با همین قانون بود، وگرنه حکم او خلاف قانون تلقی میشد.
تصویب قانون جدید در سال 61
قانونی که در سال 1361 به تصویب رسید، تا سال 1370 به صورت آزمایشی اجرا شد. طبق این قانون «زن میتواند به حاكم شرع مراجعه و تقاضای طلاق كند. در صورتی كه برای محكمه ثابت شود كه دوام زوجیت موجب عسر و حرج میباشد، میتواند برای جلوگیری از ضرر، زوج را اجبار به طلاق كند. در صورت میسر نشدن، به اذن حاكم شرع طلاق داده میشود.»
با بررسی این موضوع متوجه میشویم که تشخیص اینکه زن حق طلاق دارد یا خیر، به عهده قاضی گذاشته شده بود که در واقع باز هم وضع مناسبی را برای زنان فراهم نمیکرد. تا اینکه مجلس شورای اسلامی برای رفع این مشکل، مصادیق عسر و حرج را به طور صریح در تبصره ماده 1130 قانون مدنی اضافه کرد که همان قانون 1314 با وجود مصادیق بیشتر در این زمینه بود. این موارد عبارتاند از: ترك عمدی همسر توسط زوج، حداقل به مدت ۶ ماه بدون عذر؛ اعتیاد مضر به یكی از انواع مخدر؛ استنكاف از پرداخت نفقه؛ عدم امكان بر الزام زوج به تأدیه؛ ابتلای زوج به امراض مسری و صعب العلاج یا هر عارضه دیگری كه دوام زناشویی و سلامت زوجه را به خطر اندازد؛ عقیم بودن زوج به نحوی كه مانع بچهدار شدن زوجه شود؛ سوء رفتار و معاشرت زوج در حدی كه عرفا با توجه به اوضاع و احوال اجتماعی، اخلاقی و روحی از نظر مكانی، زمانی برای زوجه قابل تحمل نباشد؛ اختیار همسر دیگر در صورت عدم استطاعت بر اجرای عدالت؛ عدم رعایت دستور دادگاه در مورد منع اشتغال به كار یا حرفه ای كه منافی با مصالح خانوادگی یا حیثیت زوجه باشد؛ محكومیت قطعی زوج به حبس در اثر ارتكاب جرایمی كه مغایر با حیثیت خانوادگی و شئون زوجه باشد.
عسر و حرج به چه معناست؟
معنای لغوی «عسر و حرج» مشقت، سختی و تنگنا است. در معنای حقوقی نیز همین مفهوم را دارد و به موقعیت و وضعیتی گفته میشود که سختی و دشواری آن به حدی باشد که قابل تحمل نیست. مصادیق عسروحرج در خصوص حقوق خانواده در قانون مدنی ماده 1130 آمده است. زوجه با در نظر داشتن این مصادیق میتواند اقدام به طلاق کند. در این موارد، چنانچه ادامه زندگی مشترک برای زن تحملناپذیر باشد و برای او ایجاد مشقت و سختی کند، زن میتواند با مراجعه به دادگاه و اثبات ادعایش، از زوج طلاق بگیرد و در این مورد، اگر عسر و حرج زوجه به دادگاه ثابت شود، وی میتواند بدون پرداخت مال یا گذشت از حقوق خود اقدام به طلاق کند.
در دوصورت طلاق برای زوجه امکانپذیر است؛ اول در صورتی که عسر و حرج باشد و دوم در مواردی که شرط ضمن عقد نکاح شده باشد. ماهیت تمامی این شروط دوازدهگانه یک عقد وکالت است؛ یعنی وکالتی که در ضمن نکاح، زوج به زوجه میدهد و حق عزل آن را نیز اسقاط میکند. بر اساس این وکالت، زوجه وکیل است از طرف زوج که در این صورت بروز این موارد، خودش را مطلقه کند.
زوجه میتواند هر شرط دیگری را اعم از حق سکونت، حق تحصیل، اشتغال و دیگر موارد علاوه بر شرایط مندرج در قباله ازدواج، با توافق شوهر در سند ازدواج درج کند. البته این شروط نباید مخالف اقتضای عقد نکاح باشد.
دادن حق وکالت در طلاق به زوجه
بسیاری از خانمها در پی دریافت این حق هستند و این مورد خارج از این دوازده شرط در صورتی محقق میشود که مرد در دفاتر اسناد رسمی «وکالت در طلاق» را به زن بدهد که در این صورت، زن هر زمانی و فارغ از هر پیششرطی، میتواند از دادگاه تقاضای طلاق کند. این شرط نیز مشکلی ندارد و صحیح است. البته این حق در میان مردم، به اشتباه «حق طلاق» خوانده میشود. باید توجه کرد که در هر صورت، حق طلاق متعلق به مرد است و خانم فقط میتواند «وکالت در طلاق» را از همسرش دریافت کند و به وکالت از او، خودش را مطلقه کند.
نحوه ثبت این شرایط چگونه است؟
ابتدا باید شرایط را به سردفتر یا عاقد اعلام کنند. برای 3 شرط مهم، یعنی داشتن حق طلاق، حق حضانت فرزندان و تعیین تکلیف دارایی مشترک، جملاتی استاندارد درج شده است. همچنین برای حق سفر، ادامه تحصیل و کار، کافی است از سردفتر بخواهند این حقوق را به شرایط ضمن عقد بیفزاید.
یک تعریف ساده از شروط سرنوشتساز
شروط ضمن عقد ازدواج تعهداتی است که در حین ازدواج با توافق زن و شوهر وارد مفاد قرارداد ازدواج آنها میشود. این شروط را میتوان در سند رسمی ازدواج ذکر کرد و با امضای دو طرف رسمیت داد. این شروط در قانون ذکر نشدهاند و به انتخاب طرفین چه در هنگام ازدواج و چه پس از آن انتخاب میشوند.