حتما افرادی را می شناسید که برای هر شکست یا اشتباهی به دنبال یک مقصر می گردند. شاید همسر شما یکی از این افراد است! برای بهبود بخشیدن به یک رابطه دنبال مقصر نگردید، همه چیز را گردن طرف مقابل نیندازید و از بازی مقصر شناختن یکدیگر دست بردارید.
چنین رفتاری مشکلی را حل نمی کند، با این کار تنها اختلاف ها بالا می گیرد. یکی از مشکلاتی که در مواجهه با چنین همسرانی وجود دارد این است که اغلب یا هر دو درست می گویند یا هر دو اشتباه می کنند!
هر انسانی پر از عیب ها و نقص هایی است و هر انسانی راه خاصی را برای دفاع کردن از خود بر می گزیند که باعث فاصله گرفتن از دیگران می شود.
به جای این که تمام توان خود را روی نقص های طرف مقابل متمرکز کنیم، بهتر است به محدودیت های خود هم بپردازیم.
در بهبود بخشیدن به هر رابطه ای همیشه باید بر این نکته تاکید داشت که خود را اصلاح کرده و قدرتمندتر کنید. می توانید نقش خود را در معادله تغییر دهید تا قدرت بیشتری به دست آورید.
برای مهار و تغییر رفتاری که شما را از صمیمیت دورد کرده، چه باید کرد؟ برای حفظ عشق، صمیمیت، علاقه و احترام در رابطه، چگونه باید عمل کرد؟
1- وقتی تنش و بحثی در می گیرد، با اثبات نقص ها و ایراد همسرتان، فقط به این آتش دامن می زنید. اگر گذشته را فراموش کنید، از این فضای فکری بیهوده خارج می شوید. در غیر این صورت ناخودآگاه به مرافعه ای شرم آور برای اثبات منفعل بودن و تنبلی همسرتان وارد می شوید تا جایی که احساس می کنید دارید توان خود را از دست می دهید. از هر اتفاقی که گذشته، حرفی که نزده اید یا اقدامی که فراموش کرده اید، فهرست برندارید و گذشته را به دست فراموشی بسپارید.
2- زن و شوهر باید بدانند که همه خصوصیات همسرشان بد نیست و فقط به دلیل آن که با خصوصیات خود آن ها مطابقت ندارد، بد به نظر می رسد. زن و شوهر باید در طرز تلقی های خود نسبت به یکدیگر بازنگری کنند، باید احساسات منفی بی جهت ایجادشده در مقابل یکدیگر را فراموش کرده و به جنبه های مثبت و واقع بینانه بها دهند.
وقتی یکدیگر را بیهوده سرزنش کنید و مدام مقصر بدانید، کنترل اوضاع از دست تان خارج شده و حل این مسئله که چه کسی چه کاری انجام داده و چه کسی مقصر واقعی است، دشوار می شود. حقیقت این است که این اختلاف های زناشویی، هرگز برنده ای نخواهدداشت. پدرم، رابرت فایراستون که روان شناس و نویسنده بود، می گفت: «ممکن است در این پیکار برنده شوید ولی در جنگ اصلی حتما بازنده خواهیدبود!»
3- همیشه به اولویت ها توجه کنید و بدانید که چه چیزهایی در زندگی اولویت دارند. اگر هدف واقعی شما این باشد که بار دیگر به این رابطه بازگردید، ارزش این را دارد که گذشته را فراموش کنید، از گارد خود بیرون آمده و به زبان ساده با یکدیگر مهربان باشید.
4- وقتی از چیزی عصبانی هستید، قبل از واکنش نشان دادن باید آرام باشید. بهتر است همسرتان را ابتدا با کنترل بر خشم خود آرام کرده و سپس به حل مسئله فکر کنید. در برخورد با همسرتان هرگز واکنش پرخاشگرانه نشان ندهید و با آرامش از استدلال های منطقی استفاده کنید. در آرامش کامل برای رفع اختلاف به وجود آمده، مذاکره و گفتگویی منصفانه داشته باشید.
قبل از این که به همسرتان در شرایطی که خشمگین هستند، حرفی بزنید درباره آن فکر کنید و مطلب را در ذهن خود ویرایش کنید. مهم نیست که چه کسی مقصر است، مهم آن است که شما نگفتید که تقصیر من نبود! کمی از منیت خود بکاهید. وقتی مشکلات شروع به شکل گرفتن می کنند افکار منفی مانند قطاری تندرو به ذهن شما هجوم می آورند، این شما هستید که می توانید تصمیم بگیرید به داخل قطار بپرید یا اجازه دهید خیلی سریع از کنارتان بگذرد!
5- وقتی خود را پس از کشمکشی سخت آرام کردید، می توانید به فکر کردن و تجزیه و تحلیل کردن بپردازید. پس از اختلاف به وجود آمده؛ چرایی آن را از خودتان بپرسید. آیا واکنش شما بیش از حد تند بوده؟ آیا این واکنش تحت تاثیر مسائل مربوطه به گذشته شما بوده؟ ببینید از کدام رفتار همسرتان متنفرید؟
یکی از همکارانم اغلب از همسرش شکایت داشت که در برخورد با او مدام از روش «سکوت» استفاده می کند. وقتی خوب بررسی کرد دریافت که پدرش هم در خانه همیشه با تردید و منفعلانه تصمیم می گرفت. خود او هم درست مانند مادرش به غرزدن تمایل داشت و همسرش را وادار می کرد واکنش نشان دهد؛ درنتیجه همیشه مغلوب می شد. وقتی همکارم این مسئله را با همسرش مطرح کرد، همسرش پاسخ داد: «من از وقتی نوجوان بودم، همیشه در برابر مشکلات سکوت اختیار می کردم!»
همکارم متوجه شد وقتی همسرش او را ترسو و غیرمصمم می خواند و باعث عصبانیتش می شود، او هم به همسرش فشار آورده و پرتوقع می شود. به خوبی و روشنی می توانیم به این نتیجه برسیم که الگوهای رفتاری که از والدین به ما رسیده در روابط ماتثیر بسزایی دارند. هر زندگی مشترکی، از دو نفر تشکیل می شود که از دو فضای فکری متفاوت آمده اند و افکارشان از دو داستان متفاوت شکل گرفته است؛ پس در مواجهه با مشکلات هم واکنش های متفاوتی از خود نشان می دهند.
6- وقتی گفتگویی را شروع می کنید مهم این است که نظرات طرف مقابل را هم بپذیرید. اظهارنظر چیز خطرناکی نیست که از آن بپرهیزیم. به عنوان فردی بالغ، ما باید اظهارنظرها و عقاید دیگران را بپذیریم. اظهارنظر، هدیه ای است برای شناخت بهتر ما نسبت به خود و گامی به سوی گشایش حقایقی پرمنفعت.
7- وقتی در آرامش کامل به سر می برید و این فرصت را به همسر خود داده اید که احساساتش را بروز دهد، می توانید بدون مقصر دانستن و ایجاد احساس گناه در وی در مورد احساسات واقعی خود توضیح دهید. می توانید با محبت و به شکلی مستقیم اظهارنظر کرده و عقاید خود را طمرح کنید. بهتر است در روابطمان احساسات خود را بیان کنیم؛ بدون این که طوری رفتار کنیم که بگوییم و اشتباه کرده است.
باید از زبانی که بوی قربانی شدن و کلی گویی می دهد، بپرهیزیم. برای مثال به جای این که بگوییم: «تو فراموش کردی به من زنگ بزنی و من خیلی احساس بدی نسبت به این رفتار دارم و ناراحت شدم. تمام شب من را خراب کردی!»
بهتر است بگوییم «زنگ نزدن تو در من احساس ناامنی ایجاد می کند. باید سعی کنم چنین موقعیت هایی این قدر تاثیر بد روی من نگذارد و تو هم لطفا همیشه در دسترس باش و با من تماس بگیر.»
8- به راحتی از همسرتان پوزش بخواهید. این کار یکی از بزرگ ترین اسباب ابراز محبت در خانواده است. قضاوت را به تعویق بیندازید و روی خودتان کار کنید. از رفتارهای مخرب بپرهیزید و آن ها را شناسایی کنید و در موقعیت های دشوار، متفاوت رفتار کنید. دست خود را بر زانو زده و با تمام توانتان، به رابطه خود فرصت دوام و رضایت بخشی دهید.