این که زن و مرد دارای تفاوت های روحی و خلقی و جسمی فراوانی هستند شبیه یک کلیشه روانشناسی شده است، اما چاره ای جز بیان هر لحظه این قبیل جملات نیست تا بالاخره به صورت ملکه در بیایند و دریافت زندگی زن و مرد حل شود.
مادامی که این تفاوت ها برای افراد جامعه شناخته نشده باشد مشکلات و عدم تفاهم در زندگی ها بروز می کند و منجر به نارضایتی از زندگی می شوند.
این جمله را هم داخل در این کلیشه همیشگی ببرید که:
در زندگی مشترک در مقابل شوهرتان هرگز همدردی نکنید. مردها همدردی کردن را دوست ندارند و ناخواسته در مقابل همدردی شما واکنش های مردانه ای از قبیل:
* تو نمی فهمی من چه می گویم!
* اصلا چرا برای تو این ها را گفتم!؟
* اگر خوابیده بودم بهتر بود تا این ها را برایت بگویم و فایده ای نداشته باشد.
* میشه انقدر وسط حرف من نپری!؟
این جملات و هر جمله دیگری که در پاسخ به همدردی شما گفته شود، قطعاً خوشایند روحیه زنانه نخواهد بود. چه می شود کرد!؟ دو انسان متفاوت با دو ساختار جدا از هم باید یاد بگیرند چگونه به تبادل نظر و گفتمان بنشینند.
شوهری که تازه به خانه آمده
بی شک احساسات و عواطف زنانه شما به نحوی است که وقتی وارد خانه شوید و شوهرتان را ببینید، دلتان می خواهد از پیاده روی ساده ای که در پارک انجام داده اید به اندازه لا اقل پانزده دقیقه برای همسرتان صحبت کنید و صدالبته تمام جزییات را هم مو به مو تعریف خواهید کرد، اما مردها این گونه نیستند.
در طول زندگی اگر همسر شما از محل کار به خانه برگردد، خوشایندترین حس برایش سکوتی است که شما زمینه ساز می شوید؛ البته با بیان جملات متداولی مانند سلام و احوالپرسی و خسته نباشید و یک استکان چای.
وقتی شوهرتان به خانه برمی گردد، قدری امان بدهید باور کنید ظرف نیم ساعت خستگی اش برطرف می شود و آن وقت شروع به پرسیدن چه خبرها و تعریف ماوقع آنچه از صبح اتفاق افتاده کنید. مردها به این آرامش نیم ساعته احتیاج دارند.
خبرهای خوب و بد را قورت ندهید
این که قرار است نیم ساعت به شوهرتان زمان استراحت بدهید، اصلاً به این معنی نیست که اگر خبرهای خوبی هست یا خدای نکرده خبر بدی شنیده اید به همسرتان نگویید.
* اگر قرار است خبر خوبی بدهید قطعاً شادی اش از چهره تان تا حدی نمایان خواهد شد. دادن خبرهای خوب با چاشنی یک پذیرایی مختصر عصرانه برای همسرتان بی شک جذاب خواهد بود و شاید زودتر از نیم ساعت خستگی اش از بین رفت، خدا را چه دیدید.
* اگر قرار است خبر بدی بدهید یا از یک جریان تلخ وی را مطلع کنید، سعی کنید لااقل در صورت تان ناراحتی مربوط به آن موضوع موج نزند. مطلب را کم کم و با مقدمه ای که همسرتان را از نظر روحی آماده شنیدن خبر کند، بیان کنید.
گفتن یک باره خبر ناخوشایند ممکن است شب تلخی برای شما به وجود بیاورند. به هرحال یک خبر ناخوشایند می تواند عقبه تلخی برای خستگی از کار روزانه باشد. مردها این گونه اند دیگر.
فقط قرار است بشنوید
شاید برایتان پیش آمده باشد که وقتی همسرتان از کار روزانه به خانه برمی گردد از او بخواهید که از روز کاری اش برایتان تعریف کند. تعداد کمی از مردها شاید خودشان با توجه به کتاب ها و مطالعات روانشناسی ای که داشته اند، بدانند شما مشتاقید کمی از روز کاری اش بدانید و برایتان خلاصه ای از روز را می گویند.
اما اکثر مردها در ساختارشان بیان وقایع روز برنامه ریزی نشده است. پس اگر شما از این نمونه مردان بخواهید برایتان از روز کاری شان تعریف کنند، باید بدانید که فقط باید یک شنونده باشید بدون هیچ ابراز همدردی.
ممکن است همدردی شما خیلی زود آن ها را به جوش بیاورد. نه این که همدردی شما یک موضوع ناپسند باشد. اصلاً اینطور نیست. بلکه ساختار وجودی مرد به گونه ای است که همدردی شما را به مثابه یک ضعف در خود می پندارند و از این حس فراری اند.
وقتی همسرتان صحبت می کند آرام فقط گوش بدهید و در صدد همدردی یا دادن راهکار به او نباشید. همین که به این مرحله دست یافته اید که بتوانید از روز کاری خود صحبت کنید خیلی عالی است. مطمئن باشید در گام های بعدی موفق تر خواهید شد.
برای آمدنش آماده باشید
مردها دوست دارند که ببینند در زندگی شما مهم هستند .آنها این اهمیت را در ظاهر شما و آمادگی خانه تان برای مراجعت او می بینند. نمی گویم همیشه باید در حال کار خانه باشید اما سعی کنید نشان دهید که قدر زحمات او را می دانید و محیطی امن برایش مهیا می کنید. بعد از یک روز کاری هیچ چیز به اندازه ی یک چهره ی ارام و خندان شما خستگی او را به در نمی کند.