اصول موفقیت روابط همسران، اصولی متفاوت و متنوعی است و تعامل آنها را به سمت پویایی مثبت سوق داده و به موفقیت میرساند.
دکتر عباسی ، آسیب شناس اجتماعی و مدرس دانشگاه نوشت: اقدامات و یا رفتارهای ترمیمی مهمترین اصل برای روابط موفق همسران به حساب میآید، در حالی که بسیاری از زوجین از آن غافل هستند و روابط میان خود را بشدت صفر و یک میبینند به این معنا که گمان میکنند روابط میان همسران یا بسیار خوب و بینقص خواهد بود یا اینکه مدام با چالش و تنش همراه است.
بر این اساس در زمان مشاجره و ایجاد تنش میان همسران از آنجا که شرایط روانی مناسبی وجود ندارد، معمولاً اقداماتی صورت میگیرد که یا بر شدت تنشها میافزاید و یا به صورت بیخیالی طی میشود که هیچ کدام از این اقدامات به ترمیم روابط و بهبود تنشهای میان زوجین نمیانجامد، در صورتی که بهتر است در چنین مواقعی همسران از یکدیگر زمان و فرصت بخواهند تا به آرامش نسبی برسند و با کنترل مشاجرات، به ترمیم سپس بهسازی و بازسازی روابط خود بپردازند.
برای رسیدن به این هدف باید سه گام طلایی برداشت؛ از آنجا که محور بسیاری از مشکلات بر نبودن معنا ومفهوم مشترک میان زوجین استوار است، توصیه میشود همسران تلاش کنند از معنا و مفاهیم مشترک شان حمایت کنند و به آن احترام بگذارند تا نخستین گام طلایی را بردارند.
به عنوان نمونه، اگر برادر همسرش، برایش قابل احترام است مرد باید آن را به عنوان یک معنا و هدف مشترک تصور کرده و به آن احترام بگذارد، بدین وسیله است که روی بسیاری از مشاجرأت مرتبط با این معنای مشترک، خط بطلان کشیده میشود. گام دوم را همسرانی بر میدارند که برای بهسازی و ترمیم روابط میان خود یکسری نقشههای شناختی طرح میکنند که محور اصلی آن، آگاهی از دنیای همسر است.
به این ترتیب احترام گذاشتن به احساسات همسر و همراهی با آن، این معنا را برای فرد مقابل تداعی میکند که نقشه شناختی اش را میشناسد و به دنیای او احترام میگذارد. گام سوم به نکات روزمره ریز اما مهم مربوط میشود که بر این اساس مفاهیم باید با پیشنهاد دادن همراه باشد. از این طریق همسر فکر میکند، مورد توجه دیگری قرار گرفته، مهم تلقی شده و دیده میشود که این گام در کنار سایر گامها، اقدامات ترمیمی و بهبود دهنده را تشکیل میدهد.
نکتهای که جای آن در این میان خالی به نظر میرسد پیشگام بودن همسران است. از آنجا که معمولاً تنشهای همسران با مشاجرات کلامی آغاز میشود، بهترین اقدام کنترل شرایط است. این در حالی است که همه افراد در مقابل رفتار همراه با آرامش و پیشنهاد مثبت آرام میشوند چراکه از فرد مقابل سیگنالهای مثبت دریافت میکنند.
از این رو اگر یکی از زوجین به سمت فرایند رفتاری خاصی نرمش داشته باشد، هرچند که اختلاف شکنندهای وجود داشته باشد ، فرد مقابل میتواند در صورتی که مهارت پیشقدم شدن را داشته باشد همسر خود را به تعامل در فضایی مثبت دعوت کند و با اتکا بر آن فرآیند رفتاری خاص، بحران موجود را کنترل کند.
در چنین وضعیتی، پیشگام بودن، نقطه ضعف محسوب نمیشود، بلکه نشان از توان فرد دارد که علی رغم تنشهای موجود خود را آرام نگه میدارد و همسرش را با خود همراه میسازد. از این رو اگر از منظر توانمندی به این موضوع نگاه شود زوجین همیشه برای پیشقدم شدن تلاش میکنند.
علاوه بر این توجه به این نکته لازم و ضروری است که همیشه فرزندان پیش از گوش سپردن به حرف، شاهد رفتارها هستند و ساختار رفتاری شان بر اساس لمس واقعی رفتارها و مشاهده شکل میگیرد که این مبانی نگرشی آنها را در دوران بلوغ و بزرگسالی رقم میزند.
در حقیقت زمینه جامعه پذیری و فرآیند اجتماعی شدن افراد، از طریق مشاهده رفتار والدین در دوران بسیار مهم نوجوانی و جوانی فراهم میشود که نظام باورهایشان را در این دوران شکل میدهد و بعدها در روابط همسری آنها تأثیر خواهد گذاشت. از طرفی باور روانی شکل گرفته در طولانی مدت افراد را وادار به رفتار میکند از این رو اگر همسران رفتارهای خود را بسنجند و مدیریت کنند، در واقع روابط آینده فرزندان خود را مدیریت کردهاند.