امروز مهمان یازده ساله ای داشتم. پسری دوست داشتنی به نام علی. با خود فکر کردم به جای این که درباره موضوع این مقاله فکر کنم، از علی بپرسم که چه مسائل و مشکلاتی دارد یا چه مسائلی دارد که دوست دارد آنها را حل کند.
در نتیجه باب یک گفتگوی کوتاه را با علی باز کردم و پرسیدم علی جان از مدرسه راضی هستی؟ از همکلاسی هایت خوشت می آید؟ آیا در مدرسه مسئله یا مشکلی داری؟ علی بعد از کمی خجالت کشیدن به من گفت از رفتار نا شایسته هم کلاسی های خود خیلی ناراحت است. او گفت، بچه ها در کلاس مرتب همدیگر را مسخره می کنند. اما صحبت های علی به همین نکات ختم نشد. بلکه مسائل دیگری هم مطرح شدند که می خواهم آنها را در این شماره با شما در میان بگذارم. پس با من همراه شوید.
تمسخر همکلاسی ها
متاسفانه دست انداختن یا سر به سر گذاشتن که به شکل حاد خود (به صورت مسخره کردن) بروز می کند، رفتار ناشایستی است که برخی از دانش آموزان به آن دچارند. رفتار نادرستی که روانشناسان آن را نوعی اختلال رفتاری می دانند. روانشناسان معتقدند که دلیل بروز این رفتار، اعتماد به نفس پایین یا نداشتن اعتماد به نفس است. چرا که چنین فردی سعی دارد برای رفع کمبود های خود، با این رفتار دیگران را متوجه خود و به اصطلاح جلب توجه کند. این رفتار نه تنها جو کلاس و حتی مدرسه را متشنج می کند و باعث عصبانیت، نگرانی و ناراحتی همکلاسی ها و اولیای مدرسه می شود، بلکه کودک مورد تمسخر را نیز دچار تنش خواهدکرد. به عقیده روانشناسان، کودک سعی دارد تا با این رفتار کمبود هایی چون: اعتماد به نفس پایین، پایین بودن میزان تاثیر کلام خود بر دیگران و کمبود محبوبیت میان جمع را جبران کند و در تصور خود، جایگاه خود را میان جمع، خواه دوستان و آموزگاران و یا حتی والدین، بالا ببرد و تثبیت کند. تردیدی نیست که ادامه این رفتار، نه تنها کودک را به فردی خود محور، زورگو، بی هویت، عصبی، پرخاشگر و… تبدیل می کند بلکه دیگران را نیز آزار می دهد و اجتماع کوچک کلاس و مدرسه را متشنج می کند. روانشناسان معتقدند اعتماد به نفس عامل اکتسابی است که از بدو تولد پایه های آن در وجود هر یک از انسانها گذاشته شده و با مرور زمان میزان و کیفیت آن گسترده تر و عمیق تر می شود. متاسفانه در بسیاری از خانواده هایی که فرهنگ سنتی دارند، مهم ترین مساله برای والدین حرف شنوی و تسلیم بودن و بله گفتن فرزندان است، در نتیجه این ها با ایجاد برخی فشارها و محدودیت های غیر ضروری و مشکل آفرین که عمدتا هم به سرکوب فرزندشان منجر می شود، مانع رشد اعتماد به نفس در کودکان شان شده و همین کمبود تا بزرگسالی آن کودکان امتداد می یابد و در بزرگسالی هم باعث عدم خودباوری و اتکای به نفس در می شود. پس اگر به عنوان مادر یا پدر شاهد این هستید که فرزندتان دیگران را مسخره می کند حتما به فکر روش هایی برای افزایش اعتماد به نفس او باشید.
چند روش ساده عملی برای بالا بردن اعتماد به نفس در کودکان
به کودک خود ارزش دهید
کودکان برای شاد بودن، بیش از هر چیزی به گفتگو با ما نیاز دارند.زمانی که فرزندتان می خواهد با شما صحبت کند، اگر آب دست تان است زمین بگذارید و سر تا پا گوش شوید و تا زمانی که صحبت های او تمام نشده است، صحبت نکنید و در ضمن نخواهید در آن زمان نقش معلم را ایفا کنید و اشتباهات او را اصلاح کنید. با این کار او درمی یابد که چقدر برای او ارزش و احترام قایل هستید.
محبت عمیق خود را پنهان نکنید
هر زمان که احساس خوبی نسبت به فرزندتان پیدا می کنید، آن را به صورت عملی و زبانی و از صمیم قلب ابراز کنید. گفتار و رفتار محبت آمیز اولا باعث می شود تا کودک از حس و نظر شما در مورد خودش مطلع و مطمئن شود و ثانیا رفتار شما الگویی زنده برای فرزندتان است.
با ذره بین خوبی ها را پیدا کنید
در تشویق و تحسین کردن و توجه به کودک دست و دل باز باشید. نگران نباشید این عمل شما منجر به لوس شدن کودک نمی شود. در واقع بچه هایی که چنین کمبودی را حس می کنند، گرایش به لوس شدن دارند. به جای اینکه فرزندتان را سرزنش کنید، سعی کنید تا حد ممکن اشتباهات او را با محبت به او گوشزد کنید و برعکس با ذره بین به دنبال پیدا کردن رفتار و صفات خوب او باشید و از آنها در جمع تعریف کنید.
مراقب سخن گفتن خود باشید
از هر نوع طعنه زدن، دست انداختن و انگ زدن و نسبت دادن صفات نامناسب به فرزندانتان پرهیز کنید. در برخی موارد لازم است تا رفتار نامناسب و نه شخصیت کودک مورد انتقاد قرار گیرد ولی هرگز سرزنش خود را با تحقیر و تمسخر و زیر سوال بردن همراه نکنید. کلماتی همچون دست وپا چلفتی، تنبل، هپلو، خنگ و … مثل تیری زهرآگین بر حرمت نفس کودک است. (اغلب کودک تا شش سالگی درکی از شوخی ندارد).
کودک را در تصمیمات ساده شریک کنید
در تصمیم گیری هایی که به نحوی کودکان نیز دخیل هستند، نظر او را جویا شوید و سعی کنید تصمیمات بدون ضرر کودک را اجرا نمایید. بدین ترتیب هم عزت نفس کودکتان افزایش می یابد و هم نیروی تفکر او رشد می کند.
اشتباه غول ترسناک نیست!
ویبچر می گوید نمی توانید به کودکی بیاموزید که از خود مواظبت کند، مگر آنکه او را آزاد بگذارید تا برای مواظبت از خود بکوشد؛ ممکن است اشتباه کند، ولی دانایی او از میان همین اشتباهات سرچشمه می گیرد. خوب است گاهی مادر و پدر ها در بازی هایی که با فرزندانشان می کنند ببازند و در عمل به آنها نشان دهند که شکست آخر خط نیست. گاهی نیز به عمد اشتباه کنید و به فرزندتان نشان دهید بزرگترها نیز ممکن است اشتباه کنند ولی باید مسئولیت اشتباه خود را بپذیرند و سعی در اصلاح آن داشته باشند.
ابراز وجود در کودکان
زمانی که کودک در حالتی گیر می کند (کسی او را مسخره می کند و یا تحت فشار قرار می گیرد) که احساس ناامیدی و ناتوانی به او دست می دهد چگونه باید رفتار کند؟
اگر فرزند ما در چنین شرایطی قرار گرفت باید به او بیاموزیم که خجالت را کنار بگذارد و به شخص مسخره کننده و زورگو بگوید که محکم است و اجازه نمی دهد کسی او را با تمسخر تحت فشار قرار دهد فرزندان ما باید بتوانند ابراز وجود کرده و دل و جرأت داشته باشند و بتوانند از حق خود و خواسته خود دفاع کنند و نگذارند حقشان ضایع گردد و یا مجبور به کاری شوند که تمایلی به آن ندارند. کودکانی که در این زمینه مشکل دارند، بازیچه خواسته های دیگران می شوند و دائماً احساس ناراحتی از وضعیت موجود دارند و خود را سرزنش می کنند. راه حل این کار سرزنش کردن خود نیست. روش هایی را باید یاد بگیرند تا برای همیشه از این مشکلات دور شوند و این رفتار برای کودک در خانواده شکل می گیرد.
تفاوت قائل شدن بین فرزندان-تفاوت قائل شدن بین شاگردان
تفاوت قائل شدن بین فرزندان از مهم ترین عوامل مسائل روانشناختی کودکان است، فرق گذاشتن به هر صورتی که باشد، یعنی در زمینه مسائل مادی یا معنوی مانند محبت، منجر به عواقب ناگواری خواهد شد. زیرا باعث می گردد که فرزندی که مورد بی مهری واقع می شود، نسبت به دیگری حسادت بورزد و کینه توز شود و گوشه نشین و کم رو گردد، بترسد و گریه کند و تفکر انتقام جویانه را در خود پرورش دهد. دچار کابو س های شبانه و حمله های عصبی شود و در خود احساس نقص و خود کم بینی نماید. کودکان اغلب در محیط آموزشی نیز در معرض چنین بی مهری هایی قرار می گیرند و تفاوت قائل شدن متاسفانه از آموزگاران و مربیان هم سر می زند که البته این گونه بی عدالتی ها در محیط آموزشی نیز محصول هولناک خود را به وجود می آورد. کودکان سرخورده، پرخاشگر و ناآرام پرورش یافته مربیانی هستند که در دوران تربیت، بین آنها تفاوت ناعادلانه قائل شده اند. اغلب پدرها و مادران و مربیانی که این گونه رفتار می کنند عموماً از تاثیرات و نتایج آن بی خبرند و معمولا خود به خود و از عدم آگاهی، رفتارهای متفاوت برای کودکان از آنها سر می زند. بنا براین لازم است در امور تربیتی هر چه بیشتر آگاه باشیم و هوشیاری را به رابطه خود با کودک بیفزاییم، دقت در تربیت کودک ما را متوجه نقایص کارمان کرده و نتایج مطلوب تری به بار می آورد. حتی بزرگان دینی ما نیز به عدالت میان فرزندان توصیه می کنند. حضرت پیامبر اکرم (ص) فرمودند: در بخشش و دادن هدایا، مساوات را در بین فرزندانتان رعایت کنید. همچنین مردی در خدمت رسول خدا (ص) بود که پسرش آمد، او را بوسید و بر زانویش نهاد و دخترش آمد، او را در مقابل خود نشاند. پیامبر(ص) فرمود: «چرا بین این دو مساوات را رعایت نمی کنی».
تبیه بزرگ برای اشتبا هات کوچک
یکی دیگر از مواردی که علی یازده ساله مطرح کرد این بود که هر گاه یک اشتباه کوچک مرتکب می شود تنبیهی که برای او اجرا می شود بزرگتر از اشتباه اوست. در تربیت فرزند، زیاد سختگیر نباش. باغبان، درخت جوان را که هنوز خوب ریشه ندوانیده، به شدت تکان نمی دهد. تنبیه و ملامت باید همراه با لطف و محبت باشد که کودک ضمن آن احساس نکند که محبت والدین را از دست داده است. به یاد بسپارید که محبت و نوازش های والدین در تربیت کودک و رشد شخصیت او و جلوگیری از انحراف ها، دروغ گویی و… نقش معجزه را دارد. روش تنبیه، روشی بسیار مهم در تربیت است که ظرافت و دقت خاص خود را می طلبد و حتما باید در راستای تربیت و اصلاح کودک و یا هر فرد دیگر باشد، بدون اینکه به شخصیت انسانی و کرامت فرد، آسیبی برسد. اما متاسفانه برخی مادر و پدر ها برای تخلیه ناراحتی ها و هیجانات خودشان است که فرزند را تنبیه می کنند. وقتی کودک تان مرتکب اشتباهی می شود تا جایی که امکان دارد اشتباه او را با زبان خوش به او یادآوری کرده و روش اصلاح آن را به او بیاموزید. هر زمان که کودک را تنبیه می کنید از خود بپرسید که آیا تنبیه تناسب با اشتباه و خطای کودک دارد؟ و اگر دارد آیا هیچ راه موثرتری برای اصلاح رفتار کودک وجود نداشت؟ متاسفانه اگر کودک بطور دائم با سرزنش و توبیخ روبرو باشد، محکوم کردن دیگران و خصوصا والدین و اطرافیان را یاد گرفته و تا آخر عمر ادامه خواهد داد. برای حسن ختام مطلب یک دستورالعمل مهم را هم می گویم: همیشه اول عشق بورز، بعد تربیت کن و آموزش بده.