همه چیز میتواند در یك روز نه، در یك لحظه اتفاق بیفتد؛ لحظهای كه نمیتوانیم نه بگوییم، لحظهای كه فكر میكنیم با دروغ گفتن همه چیز بهتر میشود و... . لحظههایی مشابه این، بین سارا و امیر، دو كاراكتر فیلم ملبورن زیاد اتفاق افتاده؛ زوجی كه برای آغاز زندگی جدید عازم سفر به ملبورن هستند، درست در روز آخر اشتباههایی را انجام میدهند كه شاید توالی پشت هم آن كمی بیننده را متعجب كند.
به بهانه اكران این فیلم و ماجرایی كه این زوج در آن روز خاص پشت سر گذاشتند، برخی از مهمترین اشتباههایی را كه ممكن است زوجین یا حتی یكی از آنها مرتكب شده و زندگی مشترك آنها را تحتالشعاع قرار دهد، با دكتر سیاوش مكری، روانشناس، مرور میكنیم.
تمرین نه گفتن كنید
افراد بسیاری هستند كه سختترین و دشوارترین لحظات زندگیشان زمانی است كه بخواهند با موضوعی مخالفت كنند. به عبارتی به طرف پاسخ منفی بدهند. اصولا قدرت نه گفتن یكی از اصول مدیریت است. این به معنای آن نیست كه با هر چیز مخالفت كنیم، بلكه به مفهوم مصلحتاندیشی و در نظر گرفتن موقعیتهاست. چه بسا به علت این نوع موافقتها كه روانشناسان آن را كنترل بیرونی مینامند زیانها و حتی مخاطراتی ایجاد شود.
همانطور كه در فیلم وقتی پرستار بچه همسایه از سارا میخواهد كه برای یك ساعت نوزاد را نزد خود نگه دارد و او با ناتوانی در «نه» گفتن، مخاطرات زیادی را برای خود فراهم میكند.
شاید به تصور برخی مخالفت با پیشنهاد یا موضوعی، احساس گناه و شرم را دربر داشته باشد. اگر شما از جمله كسانی هستید كه در مقابل پیشنهاد و درخواستی قدرت نه گفتن ندارید بهترین راهحل برای رفع مشكلتان این است كه از فرد بخواهید به شما فرصت دهد درباره آن موضوع و پیشنهاد بیشتر فكر كنید. این روش از طرفی نشان میدهد كه با شتابزدگی تصمیم نگرفتهاید و در مخالفت هم احساس شرم و گناه نخواهید كرد.
ظرف مسئولیتتان را اندازه بگیرید
مسئولیت جنبههای مختلفی دارد. مسئولیت فردی، خانوادگی، كاری، اخلاقی و اجتماعی. به زبان سادهتر مسئولیت یعنی مورد پرسش و بازخواست قرار گرفتن. معمولا مسئولیت با اختیار توام است زیرا كسی كه كاری را عهدهدار میشود باید برای انجام آن اختیاراتی داشته باشد.
به همین دلیل توصیه میشود برای انجام امور تنها به آزمون و خطا اكتفا نشود. قبول مسئولیت توام با اختیار عبارت است از قدرت یا حق قانونی كه فرد را در برابر درست انجام ندادن آن مسئولیت موظف میكند. بزرگترین اشتباه سارا و امیر این بود كه با عدم تواناییشان در نگهداری نوزاد از این مسئولیت كناره نگرفتند و همین موضوع اشتباههای دیگری را رقم زد.
دروغ، دروغ میآورد
آیا شما راستگو هستید؟ با همسرتان روراست هستید؟ دوست، همكار، بستگانتان با شما صادقند؟ ما با موارد زیادی از این راست نگفتنها برخورد میكنیم؛ بچه به مادر و پدر، كارگر به كارفرما، فروشنده به خریدار و... منشا از كجاست؟ آیا غلبه بر ترس است یا استبداد و خشونت یا از كمبودهایی است كه در خود حس میكنیم. آیا دروغ از نظر روانشناسی نوعی مكانیسم دفاعی است یا ناشی از نقصها و كمبودهایی است كه در خود میبینیم و برای جبران آن به دروغ روی میآوریم.
دروغ هرچه باشد و اگر ریشه در ترس، خشونت، استبداد یا خیالبافی كودكانه داشته باشد، تحت تاثیر فرهنگ قرار میگیرد. داستان رایج و تكراری چوپان دروغگو ممكن است در هر جامعهیی وجود داشته باشد ولی شدت و ضعف آن به فرهنگ آن جامعه بستگی دارد. امیر در این فیلم مدام دروغ میگوید چون از مرگ نوزاد ترسیده و فكر میكند با دروغ گفتن میتواند آنچه اتفاق افتاده را بپوشاند و خودش را در پشت این دروغها پنهان میكند.
با عذاب وجدان درست كنار بیایید
فردی كه مرتكب خطا و كار ناپسندی شده، از ابراز و نشان دادن آن شرم دارد و وجدانش او را عذاب میدهد و برای رهایی از آن به رفتاری خلاف جهت آن روی میآورد. مثلا فردی كه اختلاس یا احتكار كرده و دچار شرم و عذاب وجدان شده، ممكن است برای جبران آن مثلا دست به تاسیس انجمن خیریه بزند. یكی از روشهایی كه میتوان برای كنار آمدن با عذاب وجدان به كار برد، شیوه معروف نیت تناقض یا مشاوره تناقض نامیده میشود.
یعنی تكنیك فكر كردن به آنچه تلاش میكنی از آن فرار كنی كه بسیار تكنیك موثری بوده ولی همانطور كه گفته شد باید تحت نظر مشاوری با تجربه باشد. مطابق این شیوه اگر قصد خوابیدن و خواب رفتن داری به این فكر نكن كه بخوابی بلكه به این فكر كن كه خوابت نبرد اما امیر با عذاب وجدان ناشی از سپردن نوزاد مرده به پیرزن همسایه و گرفتار كردن او، اینگونه برخورد نمیكند و راه چاره را فرار میبیند.
منفعل نباشید
نتایج مطالعات روانشناسی نشان میدهد افراد منفعل به علت عدم مشاركت در گروه و به اصطلاح بازی نگرفتن آنها در گروه، در خانواده و محیط كار افرادی هستند سرخورده، بیانگیزه و منزوی. این بیانگیزگی و دلزدگی و منزوی بودن بسیاری را به راههای ناهنجار كشانده است.
در این گونه موارد برای جلوگیری از هر نوع انفعال ایجاد انگیزه و سپردن مسئولیت با اختیار میتواند نقش عمدهای داشته باشد. فیلم ملبورن كاراكتر سارا را به گونهای به مخاطب نشان میدهد كه كاملا منفعل است و در برابر تصمیمهایی كه امیر میگیرد هیچ واكنشی ندارد. همین موضوع سارا را با بحران روانی مواجه میكند.
شتابزده و به تنهایی تصمیم نگیرید
تصمیمگیری یكی از اركان مهم زندگی است، زیرا فرد را ملزم میكند برای حل مشكل خود تصمیم بگیرد و نسبت به آن اقدام كند. بنابراین میتوان گفت تصمیمگیری عملی است كه برای حل مسئله یا مشكل به كار میبریم. از سوی دیگر تصمیمگیری با گزینش آگاهانه همراه است زیرا برای حل مسئله گزینههای متعددی وجود دارد كه ما یكی از آنها را كه به شیوه عملی نزدیكتر است، انتخاب میكنیم. یكی از راههایی كه ما را به شكست میكشاند، عجله و شتابزدگی در تصمیمگیری است.
در واقع تصمیمی كه با شتابزدگی همراه باشد، نوعی ریسك است كه درصد موفقیت را كمتر میكند. در هر تصمیمگیری اعم از فردی یا خانوادگی پیشفرضهایی در نظر گرفته میشود مثلا این تصمیم تا چه اندازه ما را به هدف یا اهدافمان میرساند؛ تا چه حد واقعبینانه و به دور از ایدهآل و آرمانگرایانه است؟ تا چه اندازه ما را در حل مشكل یاری میدهد؟ سرانجام اینكه در انجام این تصمیم به چه مسائل و مشكلاتی ممكن است برخورد كنیم هم باید مد نظر قرار گیرد. به همین دلیل تصمیمگیری یكی از دشوارترین لحظات حیاتی ماست.
به این خاطر حیاتی است كه اگر نتوانیم در مقابل دو اتفاق، دو راه و دو پیشنهاد تصمیمگیری كنیم، تعارض ایجاد میكند. تعارض مقدمه نابسامانی و مشكلات روحی روانی را فراهم میآورد. شتابزدگی در تصمیمگیری چه بسا زیانهای جبرانناپذیری را عاید فرد میكند. در ماجرای بین سارا و امیر این امیر است كه مدام تصمیمهای شتابزده میگیرد و كار را سختتر و سختتر میكند.
مثلا زمانی كه به پدر نوزادی كه برای گرفتن فرزندش آمده میگوید كه سارا نوزاد را بیرون برده یا وقتی كه به آمبولانس میگوید همهچیز مرتب است و نیازی به آنها نیست، تصمیمات شتابزدهای میگیرد. یكی از توصیههایی موثر برای تصمیمگیری درست این است كه با افراد باتجربه و همكارانی كه اهل فن هستند، مشورت كنیم. یكی از راههای مهم در تصمیمگیری قرار گرفتن در موضوع مشارکت و عمل كردن است. تصمیمات فردی و عدم مشاركت همسر بسیاری از اوقات به نارضایتی و حتی دلزدگی و افسردگی افراد منجر میشود.
امیر حتی اجازه نمیدهد سارا در تصمیمگیریهایش دخیل شود و حتی گزینههای مناسبی را كه او ارائه میكند، رد میكند. جایی از فیلم میبینیم كه سارا از امیر خواهش میكند با پلیس تماس گرفته شود اما امیر قبول نمیكند و همین موضوع كار را سختتر میكند.