اضطراب و استرس
رابطه اضطراب با سلامت و کارایی فرد یک رابطه خطی نیست یعنی افراد باید یک حدی از اضطراب را داشتهباشند تا کارایی خوبی داشتهباشند و زندگیشان روی روال منظم باشد اما اگر این میزان بیشتر از یک حدی شود کارایی فرد را به کل مختل میکند و بازدهی او را پایین میآورد. اضطراب همانند نمک غذاست یعنی مقداری از آن برای بهتر شدن غذا لازم است اما زیاد شدن آن میتواند غذا را خراب و طعم آن را شور کند. اضطراب مفید است چرا که افرادی که هیچگونه اضطرابی ندارند راحت در خانه میخوابند و هیچکاری انجام نمیدهند اما افرادی در زندگی فعال هستند و احساس مسئولیت و وظیفهشناسی میکنند که مقداری اضطراب دارند و درواقع همین اضطراب مثبت افراد را به فعالیت و کار وادار میکند.
برای روشنتر شدن رابطه بین اضطراب و کارایی و خطی نبودن این رابطه باید گفت تا یک جایی اگر اضطراب زیاد شود کارایی هم بالا میرود ولی از یک جایی به بعد اگر اضطراب زیاد شود در کارایی فرد اختلال به وجود میآید و به مرور کارایی او کاهش پیدا میکند.
اضطراب مفید را چگونه بشناسید؟
تشخیص اینکه اضطراب ما در چه حدی است و اینکه آیا این اضطراب مفید است یا آثار منفی روی کار گاهی مشکل است. برای تشخیص بین این دو حالت بهترین کار این است که دقت کنیم ببینیم به واسطه اضطرابی که داریم کار و مسئولیتی را که در حال انجام آن هستیم خوب انجام میدهیم یا نه؟ اگر خوب انجام میدهیم، اضطراب ما مفید است. مثلا برای درس خواندن مقداری اضطراب داریم و همان باعث میشود بهتر درس بخوانیم و نمره بهتری بگیریم، اما اگر آن اضطراب برای ما آنقدر مشغله ذهنی ایجاد میکند که مدام درگیری فکری داریم و حتی دچار تپش قلب میشویم، تمرکزمان را از دست میدهیم و....یعنی اضطرابمان بیش از اندازه شده و دیگر مفید نیست. یا زمانی که این اضطراب باعث ایجاد ناراحتی زیاد و سلب آسایش دایمی ما شود هم مشخص می?شود که از میزان طبیعی فراتر رفته است.
اضطراب افراد کمالگرا مثبت است یا منفی؟
برخی از افراد همیشه در کارهایشان اضطراب دارند و همین اضطراب هم موجب پیشرفت کاریشان میشود. این افراد کمالگرا هستند و معمولا از خودشان انتظار بالایی دارند و به سادگی احساس رضایت نمیکنند. به همین دلیل همیشه درون آنها تنش و استرس وجود دارد. آنها باید کمی انتظاراتشان را کم یا اگر میتوانند آن افکار مزاحم اضطرابآور را از ذهنشان بیرون کنند. این افراد مدام در آینده زندگی میکنند و آینده را هم بد و وحشتناک تصور میکنند و بر همین اساس هم زندگی میکنند در صورتی که باید بدانند هیچگاه اتفاقاتی که در ذهنشان هست پیش نخواهد آمد.
با اضطراب مقابله کنیم یا از آن فرار کنیم؟
هرکسی با اضطرابهایش به روشی برخورد میکند؛ بعضی ترجیح میدهند از کنار آن رد شوند. برخی سعی میکنند از آن دوری یا به عبارتی فرار کنند و برخی هم ترجیح میدهند با اضطرابهایشان رودررو شوند و با آنها مقابله کنند. اول از همه باید گفت فرار و اجتناب از موقعیتهای اضطرابزا نهتنها اضطراب را بهتر نمیکند بلکه آن را تشدید هم میکند. انسان از هرچه فرار کند ترسش از آن بیشتر میشود و به قول آن ضربالمثل معروف «در بلا بودن به از بیم بلاست»، یعنی وقتی با ترسها و اضطرابها مواجه شویم، میبینیم آنقدر هم که گمان میکردیم ترسناک نبوده و همین اضطرابها را کم میکند.
اضطراب و استرس چه تفاوتی دارند؟
«استرس» معمولا به دو معنی به کار میرود؛ یک زمان به عنوان عامل ایجادکننده و محرک اضطراب از آن یاد میکنیم و گاهی هم مرادمان از استرس، حالت اضطراب است. اگر بخواهیم کلیتر بگوییم، یکی از علائم استرس، همان حالتهای اضطرابی است. یعنی استرس عامتر از اضطراب است و همان حالت فرد محسوب میشود که ممکن است او را از حالت تعادل خارج کند مثلا یکی از عزیزانش فوت کند یا شرایط شغلی سختی برایش پیش بیاید یا .... حتی میتوان گفت اضطراب هنگامی در فرد بروز میکند که شرایط استرسزا در زندگی او بیش از حد طول بکشد یا بهطور مکرر رخ دهد یا دستگاه عصبی بدن نتواند به مرحله مقاومت تنیدگی پایان دهد و بدن برای مدتی طولانی همچنان بسیج باقی بماند. در این صورت بدن فرسوده و در برابر بیماریهای جسمی و روانی (مانند اضطراب) آسیبپذیر میشود.