بنجامین دُر، استاد دانشگاه سارلند آلمان، در این رابطه یادداشتی به شرح زیر دارد:
همه ما در جریانیم که با رشد شبکه های مجازی و کاربران آنها، شایعه پراکنی رواج بیشتری یافته است و مردمی از سراسر جهان، روزانه شایعات را می شنوند و دنبال می کنند. طی مدل و الگوریتم ریاضی که ما برای این موضوع ارائه داده ایم، مردم در سه دسته جا می گیرند:
یکم، افرادی که نسبت به اخبار کذب و شایعات بی توجه اند.
دوم، کسانی که به طور فعال شایعات را در شبکه های مجازی و اجتماعی خود نظیر توییتر، فیس بوک و اینستاگرام منتشر می کنند.
و سوم، کسانی که این شایعات را می شنوند و برای دوستان خود نقل می کنند:
از آنجایی که دسته اول، تلاشی هم برای انتشار خبری مبنی بر تکذیب شایعات انجام نمی دهند، دو دسته دیگر غالب شده و اینچنین است که در سطحی باورنکردنی، اخبار دروغین و شایعات، منتشر می شوند. به لحاظ روان شناختی، افراد در روابط میان فردی خود به دنبال نقاط اشتراک می گردند و سعی دارند با ابراز تفاهم، به دیگران نزدیکتر شوند. حال باید در نظر بگیریم که امروزه اساسی ترین نقطه اشتراک افراد در روابط شان، عضویت آنها در شبکه های اجتماعی است. همه کسانی که ما با آنها رابطه داریم دست کم در یکی از این شبکه ها عضو هستند.
در گذشته اگر ما برای ایجاد ارتباط بیشتر با افراد با آنها بیرون می رفتیم، امروز بعد از آشنایی با هر کسی، از او آدرس صفحات اجتماعی اش را می خواهیم. به همین ترتیب برای نشان دادن به روز بودن خودمان در بحث های مان، لازم می بینیم تا اخبار و وقایعی را که در این شبکه ها منتشر می شوند را دنبال کرده و آنها را بازنشر کنیم تا از محبوبیت مان در فضا، کاسته نشود.
کسانی که روند و پروسه معمول را رها کرده و به این شایعات بی توجهی می کنند، از حلقه ارتباط شمار زیادی از اطرافیان خود حذف می شوند و ممکن است این موضوع حتی به تنهایی و انزوای آنها منجر شود.
هنوز هم افراد بسیاری برای اطمینان از صحت اخباری که شنیده اند، منتظر می نشینند تا روزنامه های معتبر را تهیه کنند یا پای اخبار تلویزیون بنشینند اما اکنون، عصر نامکان ها است. همه چیز با سرعتی بسیار بیشتر از پیش جلو می رود و عجیب نیست که خبرگزاری های موفق و روزنامه ها، پاسخگوی نیاز این جمعیت بی حوصله نباشند.
شبکه های مجازی، راحت ترند و در دسترس تر. دایره واژگان شان ساده تر است و به راحتی آب خوردن می توانیم اخبارشان را برای دیگرانی با فاصله های فیزیکی و جغرافیایی بسیار دور منتشر کنیم. میل به ترویج شایعات در روز بیشتر می شود و این موج، مثل یک مُد قدرتمند، هر روز افراد بیشتری را همراه خود می کند.
طی مدلی که در ابتدا ارائه دادیم، شاید بهترین راه حل فعلی برای حل این مشکل، از حالت انتقال در آوردن دسته سوم است. یعنی کسانی که شایعات را می شنوند و با پخش کردن آن به این و آن، پر و بال می دهند. در مورد دسته دوم کاری نمی توان کرد چرا که آنها همیشه وجود داشته و دسته اجتناب ناپذیری از مردم هستند.
در مورد دسته اول اما گفتنی زیاد است. کسانی که به شایعات بی تفاوت هستند و در مقابل آن مقاومت می کنند اما هنوز فعال نشده اند و اقدامی در جهت دفع آن انجام نمی دهند. با افزایش آگاهی این دسته و جلوگیری از سکوت شان در راستای مشروعیت بخشی به شایعات و مسلح کردن عامه مردم نسبت به نفوذ شایعات در آنها توسط رسانه های جمعی می توان این روند آسیب زا و فاجعه آمیز را تا حد امیدوارانه ای متوقف کرد.