در دوران کودکیام همواره آرزوی داشتن یك حیوان خانگی را داشتهام. یك سگ، یك گربه یا یك جوجه. در فصل بهار دستفروشانی در كوچه و خیابان بودند كه جوجههای رنگی میفروختند. صورتی، زرد، بنفش اما من هر وقت از مادرم میخواستم یكی از آنها رابرایم بخرد، میگفت: اینها هزار جور مریضی دارند.
این آرزو برای من هیچگاه محقق نشد و من به نوعی حسرت به دل ماندم. اما حالا برای فرزندم یك جوجه خریدهام. یك جوجهاردك زردو زیبا. باور كنید شاید من بیشتر از فرزندم از دیدن آن لذت میبرم. چیزی كه پس از خریدن این پرنده زیبا كاملا درك میشود این است كه فرزندم از وقتی صاحب جوجه شده است رفتارهای اجتماعی و خلقیاش بسیار ملایمتر شده و مهارتهای بسیاری پیدا کرده است. در پی پژوهشهای متعدد مشخص شده که نگهداری و ارتباط با حیوانات خانگی میتواند اثرات مثبتی در بهبود سلامت درونی افراد داشته باشد.
برخی پزشکان و روانشناسان اعتقاد دارند که با حضور حیوانات خانگی ، روابط بین انسانها افزایش مییابد و امروزه در این شکی وجود ندارد که حیوانات بهنوعی تسریعدهنده بهبود رفتاری در اجتماع هستند. به طور مثال نگهداری از جوجه، به کودک کمک میکند تا احساسات مثبتش را درباره حیوانات رشد داده و باعث افزایش عزت نفس و اعتماد به نفس او شود. بهطور کلی ارتباط مثبت با حیوانات میتواند به رشد ارتباطهای معتمدانه با دیگران کمک کند.
در نگاه كلی کودکان در نگهداری از حیوانات دو خصیصه را رشد میدهند؛ یکی مسئولیتپذیری و دیگری مراقبت از حیوان. کودک در این جریان یاد میگیرد که با به موقع غذا دادن به حیوان، از او مراقبت کند. او در این ارتباط نظم و انضباط را فرا میگیرد چرا كه حیوان به موقع نیاز به آب، غذا و مراقبتهای دیگر دارد.
مطالعات متعددی نشان داده اند كه کودکانی که در خانههای خودبا یک حیوان پشمالو زندگی کرده اند احتمال بروز آلرژی و آسم در بزرگسالی برایشان کمتر است زیرا سیستم ایمنی آنها قویتر شده است.
حیوانات آغاز کننده مکالمات هستند. اگر كودكانتان اضطراب اجتماعی یا شرم مزمن دارند حیوانات میتوانند به آنها در ملاقات افراد کمک کنند. كودكانی که از حیوان خانگی نگهداری میکنند از افسردگی کمتری رنج میبرند و در موقعیتهای استرسزا بهتر میتوانند شرایط را تحمل كنند.
نکته مهم دیگر مواجهه کودک با پدیده مرگ است. همستر ۲ سال عمر میکند، خرگوش ۶ سال و گربه ۸ تا ۱۲ سال بنابراین انسان حتی اگر یک سوم عمر طبیعی خودش را داشته باشد حتما مرگ حیوان خانگیاش را میبیند. بنابراین کودک تمرین میکند که چطور مرگ عزیز را ببیند و تحمل کند. برای مثال هنگام مرگ جوجه، کودک یک گام جلوتر افتاده و او از نظر عاطفی احساس تعلق خاطر و فقدان را تجربه میکند. بنابراین در بسیاری از مواقع فرآیند سوگ و عزاداری را در کودکی که جوجه اش را از دست داده است، میبینیم. این فرآیند، یک گام کودک را جلوتر برده و کودک درک میکند که اگر اکنون جوجهاش را از دست داده، دیگر قابل برگشت نیست و جوجه مثل عروسک او نبوده که در صورت خراب شدن دوباره تعمیر شود.