«چرا در پخت غذاهایت دقت نداری؟».«چرا از مادرم یا مادرت نمی پرسی که چه باید بکنی؟» .« دستپخت زن همکارم چنین و چنان است » این قبیل عبارات و برخوردها، فشار بر قسمت شکسته و آسیب پذیر اوست. در این حال این خانم، هر توانمندی دیگری هم داشته باشد، تحت الشعاع ضعفش قرار می گیرد.
عیب های همسر
در این دنیای بزرگ، خداوند مهربان هیچ کس را بی بهره از استعداد نیافریده ، یکی در موسیقی و ریاضی قوی است و در تعاملات اجتماعی ضعیف، دیگری در کار و کسب روزی قوت دارد و در اداره خانه خویش ناتوان! البته خدا همه ی استعدادها را نیز یک جا در وجود فردی قرار نداده است؛ مگر در حضرات معصومین (علیهم السلام).
دوست زمین شناسی می گفت خدا در این زمینه هم به کسی ظلم نکرده، مثلا یک تکه زمین که داخل آن معدن طلاست، دیگری سرب و زمین دیگر معدن شن و ماسه، شاید همه دوست داشته باشند که معدن طلا داشته باشند، اما زمین شناسان بیشتر دوست دارند که معدن شن و ماسه را کشف کنند تا معدن طلا، می دانید چرا؟ چون طلا برای این که به دست من و تو طلا شود، باید راه زیادی برود، آزمایش و فرآوری و جداسازی و ... و هزینه استخراج آن بسیار زیاد است، اما معدن شن و ماسه، برای رسیدن به پول، فقط یک بیل می خواهد و یک کامیون، نه آزمایشی ، نه فرآوری و نه...
معادن درست مثل انسانها هستند، هر انسان یک و یا دو یا حداکثر سه عنصر برای اکتشاف دارد، در زندگی خانوادگی و اجتماعی هم باید این نگاه را داشته باشیم.
اگر همسرمان ده عیب دارد و یک حسن، باید سعی کنیم آن حسن را کلید بزنیم بگذاریم که آن نقطه ی مثبت در وجود او تثبیت شود و بر معایب او سایه بگستراند تا دیده نشوند. مثلاً زنی ممکن است آشپز قابلی نباشد با در نظم دهی به خانه ضعف داشته باشد؛ به هر حال ممکن است در مواردی خوب عمل نکند. در چنین شرایط بهترین کاری که همسرش می تواند انجام دهد، آن است که موضوع ارتباطات، تعاملات و گفتگوهایشان را بر کار آمدی های زن بگذارد؛ نه ناتوانی های او. «چرا در پخت غذاهایت دقت نداری؟»؛ «چرا از مادرم یا مادرت نمی پرسی که چه باید بکنی؟» و یا « دستپخت زن همکارم چنین و چنان است » این قبیل عبارات و برخوردها فشار بر قسمت شکسته و آسیب پذیر اوست.
در این حال این خانم، هر توانمندی دیگری هم داشته باشد، تحت الشعاع ضعفش قرار می گیرد. با چنین برخوردهایی، مرد مقدّماتی را فراهم می کند که آرام آرام احساس بی هوّیتی و نالایقی بر همسرش مستولی شود؛ و به طریقی او را به این گفتگوی درونی می کشاند. «من یک زن کاملاً بی استعداد هستم و از پس وظایف زندگی مشترکم به خوبی بر نمی آیم». عاقبت مواردی که این خانم در آن عادی و حتّی قوی عمل می کرد، کم کم به نقاط ضعف او تبدیل می شوند. البته فرد نباید به گونه ای عمل کند که همسرش اصلاً متوجه نقاط ضعف خود نشود؛ ولی پیوسته بر ضعف او نیز نباید تأکید کند.
اگر ما روی نقاط مثبت و کارآمد افراد خانواده تأکید کنیم و تعاملاتمان را بر مبنای آن توانایی ها و نقاط مثبت بنا کنیم، فضای خانواده به سوی نشاط، گرمی و شادابی میل می کند و در این هنگام رحمت خدا بر زندگی می تابد و مجالی مناسب برای رفع و اصلاح مشکلات فراهم می شود و همه اعضای خانواده رشد مثبت می کنند. کسی که همسرش ورزشکار است. شایسته است که مرتّب بر ورزشکاری اش تأکید کند؛ دیگری که همسرش اهل مطالعه است، بر اهل مطالعه بودنش و آن یکی که همسرش اجتماعی است، بر اجتماعی بودنش.
مثلاً چنین شکایتی بسیار از سوی خانم ها مطرح می شود که: شوهرشان در بیرون از خانه بسیار اجتماعی و مردم دار است و در خانه بدخلق و تلخ، در پاسخ به این عزیزان باید گفت: شما به جای اینکه آن نقطه ی مثبت همسرتان را کلید بزنید و از همان نقطه بخواهید بقیه ی ضعف هایش را بپوشانید، به طریقی دارید همان نقطه ی مثبت را نیز از او می گیرید! در عوض، شما بیایید از همان خوش اخلاقی اجتماعی اش بهره ببرید. روی همان نقطه کلید بزنید و همان را در سایر زمینه ها گسترش دهید جستجو کنید و ببینید که چگونه در فضاهای اجتماعی این خوشی ها از او صادر می شود؛ شما هم در همان فضا با او ارتباط برقرار کنید و آن فضاها را در زندگی تان وسعت دهید به این طریق، شما می توانید به راحتی خلاء ها را پر کنید.
نه همه ی خوبی ها به ما داده شده است و نه همه ی بدی ها در ما جمع شده است. همه ی ما ترکیبی از خوبی ها و بدی ها هستیم. چنانچه در قرآن آمده است: «فالهمها فجورها و تقواها» خداوند نافرمانی و پرهیزگاری اش را به او (انسان) الهام کرد. هر یک از ما باید در جستجوی نقاط مثبت و توانمندی های خوب همسرمان باشیم و نه عیب های او.