خستگی خود را درکردهاید، قطعاً دیگر بهانهای برای عدم فعالیت ندارید! اما باز هم حوصله تحرک ندارید و دوست دارید در وضعیت فعلی خود باقی بمانید. اصلاً میلی به هیچ گونه تغییری در شما دیده نمیشود! بله، شما دچار تنبلی شدهاید!
واقعیت این است که تنبلی در اغلب اوقات زندگی یک امر طبیعی است و نشان دهنده تفاوت شما با یک روبات است. گاهی اوقات نیازمند «آرام گرفتن» و «استراحت» هستید. اما گاهی اوقات اینگونه نیست، و به نظر میآید که نیرویی در درون، شما را از فعالیت بازداشته و شما را به تنبلی وامیدارد. در این مواقع نیاز به عزم و اراده قوی برای بازگشت به روند عادی زندگی دارید. اما چگونه؟ در ادامه در این باره خواهیم گفت.
تنبلیها به شکلها و دلایل مختلف به وجود می آیند و برای هرکدام از این شکلها باید از روش منحصر به فردی استفاده کرد. در این مقاله فارنت شکلهای مختلف تنبلی را معرفی کرده و نحوه غلبه کردن بر آن را برایتان شرح میدهیم.
شکل اول : بی انگیزگی
در بیشتر موارد تنبلی، فرد دچار بی انگیزگی است. یک مثال بارز از این نوع تنبلی زمانی است که یک فرد اهمیت انجام یک کار خاص را میداند، اما نمیتواند خود را قانع به انجام آن کند. در اینجا فرد با بی میلی و نداشتن رغبت برای انجام کارها مواجه است. به معنای واقعی آن، فرد با مقاومت و جنگی درونی برای انجام کارها روبرو است. در روانشناسی، این عارضه در اغلب اوقات به عنوان درگیری واحدهای مستقل ناخوداگاه روان فرد و یا درگیری درون فردی شناخته می شود.
شخصیت یک فرد میتواند نمایانگر چندین «زیرشخصیت» از فرد باشد، که هرکدام از آنها چیزهایی برای به دست آوردن چیزهای دیگر میخواهد. وقتی خواستههای این زیرشخصیتها با یکدیگر در تضاد قرار گیرد، فرد دچار گسستگی میشود، زیرا هر کدام از این زیرشخصیتها او را به سمت خود میکشد.
چه باید کرد؟
در فرایند غلبه بر این نوع تنبلی باید دو راه همزمان را در پیش گرفت. از یک سو باید تلاش کرد تا انگیزههای درونی را بالا برد و از سوی دیگر باید تضاد خواستههای زیرشخصیتها را از بین برد. در واقع باید با آنها مذاکره کرد. یکی از راههای ساده اما به شدت کاربردی افزایش انگیزه به این شرح است : فعالیتهایی که در آنها بیشتر تنبلی میکنید را شناسایی کنید. سپس به صورت مداوم این سوال را از خود بپرسید که «چرا باید این کار را انجام دهم؟». هر قدر با آن فعالیت خاص بیشتر کنار بیایید، به هدف اصلی خود نزدیک می شوید.
به عنوان مثال فرض میکنیم که در یادگیری زبان انگلیسی تنبلی میکنید. دائماً باید این سوال را از خود بپرسید که «من چه نیازی به یادگیری زبان انگلیسی دارم؟» و به خود جواب دهید «برای اینکه بتوانم متون انگلیسی را خوانده و با افرادی که با این زبان صحبت میکنند ارتباط برقرار کنم». یا بپرسید « چرا باید کارشناسی ارشد قبول شوم؟» و پاسخ دهید «برای اینکه شغل بهتری به دست آورم» یا «چون میخواهم علم بیشتری کسب کنم» یا «آینده بهتری داشته باشم». در نتیجه پاسخ همه سوالتان میشود «برای اینکه بهتر زندگی کنم». میبینید که این پاسخ در شما ایجاد انگیزه فراوانی خواهد کرد.
در ارتباط با غلبه بر تضاد خواستههای درونی، توصیه میکنم که سراغ برنامههای NLP بروید. برای از بین بردن تضاد خواستههای زیرشخصیتها، در ابتدا باید خواستههای آنها را شناسایی کنید و سپس آنها را در جهت از بین بردن تضاد اصلاح کنید.
شکل دوم : ترس
ترس یکی از عوامل اصلی تنبلی است. ترس از ناشناخته و یا ترس از تجربه بد در گذشته. گاهی اوقات مردم از چیزهای منفی نمیترسند، بلکه از شهرت و موفقیت میترسند، و این زندگی آنها را از مسیر عادی خود خارج میکند.
نگاهی که در اغلب اوقات به این مساله میشود، غلبه کردن به این ترس و شکست دادن آن است. عباراتی که اغلب در این روش استفاده میشود «نترس!» و «ضعیف نباش!» است و دوستان فرد با گفتن این عبارات سعی در ایجاد انگیزه دارند. من این روش را تایید نمیکنم و فکر میکنم که تاثیر مخرب دارد. کوهنوردان اصطلاح معروفی دارند که میگوید : «کسی که نمیترسد خیلی با ما نخواهد ماند»، و این درست است. زیرا ترس وجوه مثبتی هم دارد. ترس ما را از رفتارهای احمقانه و فکر نشده باز میدارد. به همین دلیل است که نباید ترس را دشمن خود پندارید. گاهی اوقات باید ترس را دوست خود بدانیم که ما را از کارهایی که عاقبت خوشی ندارند باز میدارد.
چه باید کرد؟
کاربردی ترین روش برای غلبه بر این تنبلی در وهله اول بالا بردن اعتماد به نفس است، و در درجه دوم بالا بردن توانایی پیش بینی سختیهای ممکن در انجام یک فعالیت و پیدا کردن راه حل رفع آنها است. البته پیش بینی تمام سختیهای کار غیرممکن است، اما در فرآیند فکر کردن به این مسئله، شخص خود را آماده برخورد با هر نوع اتفاقی میکند و در نتیجه در مواجه احتمالی با آن ترسی نخواهد داشت.
در شرایطی که فرد دارای تجربه تلخی در گذشته است، استفاده از روشهای بالا کافی نخواهد بود، اما جای نا امیدی هم نیست. درحال حاضر تکنیکهای روان درمانیای برای مواجهه با تجربههای تلخ گذشته وجود دارد. اغلب آنها بر اساس این ایده هستند که مهم نیست در گذشته چه اتفاقی برای ما افتاده است، مهم این است که ما در مواجهه با آنها چه کردهایم. بر همین اساس آنچه که فرد را میسازد، تمام تجربیاتی – چه تلخ چه شیرین – است که فرد در گذشته داشته است. از نگاه دیگر این تکنیک بر این عقیده استوار است که فرد باید از تجربیات گذشته درس گرفته و آنها را در انجام فعالیتهایش مدنظر قرار دهد.
شکل سوم : کمبود انرژی
به صورت منطقی کمبود انرژی در بیشتر موارد ناشی از «ترس» و «بی انگیزگی» است. اما در برخی موارد کمبود انرژی ناشی از ۳ عامل است : کم خوابی، رژیم غذایی نامناسب و کمبود فعالیتهای فیزیکی. با اصلاح این ۳ عامل، میتوان از این نوع تنبلی رها شد.
چه باید کرد؟
در اینجا روی مهمترین مسائل تمرکز میکنیم. از مسئله خواب نمیتوان به راحتی گذشت، یک فرد بالغ باید بین ۷ تا ۸ ساعت خواب مفید داشته باشد. درباره رژیم غذایی هم باید مصرف غذاهای چرب، سرخ شده و نشاستهای را به حداقل رسانده و به صورت منظم به مصرف ویتامینها و مکملهای معدنی پرداخت. فعالیت فیزیکی باید به بخش جدایی ناپذیر زندگی تبدیل شود، زیرا از یک سو باعث کاهش استرس میشود و از سویی دیگر باعث افزایش توان بدنی میشود. مهم نیست این فعالیت فیزیکی چه باشد؛ فوتبال، شنا، دویدن ، رقص و … . این که چه نوعی از فعالیت فیزیکی را انتخاب میکنید مهم نیست، مهم این است که آن را به صورت منظم انجام دهید.
شرایطی هم هست که دقیقاً در مقابل این نوع تنبلی قرار میگیرد که اصطلاحاً به آن «اور ولتاژ» میگویند. راه درمان این مشکل هم خیلی سادهاست: استراحت کردن و آرام گرفتن.
شکل چهارم : شرایط خاص
نمونه بارز اینگونه موارد، شب زندهداری دانشآموزان در ایام امتحانات است. آنها به جای مطالعه دروس خود در یک دوره زمانی بلند مدت، همه فشار خود را در بازه کوتاه زمانی شب امتحان میگذارند و تحمل استرس و فشار روحی زیاد در یک شب، فرد را دچار انفعال میکند.
چه باید کرد؟
اگر شرایط مشابهی را پشت سر گذاشتهاید و دچار مشکل نشدهاید نیاز به انجام کار خاصی ندارید، مگر اینکه دچار مشکل شوید. برای فائق آمدن به این مشکل باید برای انجام کارهای خود برنامه ریزی دقیق کرده و خود را ملزم به انجام آن کنید. به طور مثال ۳۰ روز دیگر یک ارائه پژوهشی دارید؛ باید از هم اکنون برنامه خود را تنظیم کنید و زمانی که نیاز به آماده کردن این ارائه دارید را در این ۳۰ روز تقسیم کنید. این کار از افزایش ناگهانی فشار روانی و استرس جلوگیری میکند و در عین حال تغییر چندانی هم در برنامه روزانه و معمول شما ایجاد نمیکند.
شکل پنجم : مسائل پیچیده روانی
در این موارد، اغلب افراد از آسیبهای روانی و تجربههای منفیای که در کودکی پشت سر گذاشتهاند آسیب دیدهاند.
چه باید کرد؟
متاسفانه برای درمان این شکل از تنبلی توصیهای نمیتوان کرد. این افراد باید تحت درمانهای تخصصی روانشناسی قرار گرفته و دورههای درمانی مشاوره و یا دارو درمانی را پشت سر گذارند.