شاید بیش از هزاران سال است که آدمی نظاره گر تغییر خلق و خوی خود در فصول مختلف بوده است اما فقط کمتر از 20 سال پیش یعنی در دهه 80 میلادی بود که دانشمندان به طور جدی به نوسانات موسمی افراد پرداختند و «اختلال افسردگی فصلی» (Seasonal Affective Disorder (SAD)) را شناسایی کردند و شاید این خود سرآغازی شد برای توجه پژوهشگران به فرایند «نوسانات و تاثیر محیط و فصل» بر رفتار و خلق وخوی موجودات.
افسردگی فصلی واقعا چیست؟
علت اصلی بروز این بیماری به طور دقیق مشخص نیست اما تحقیقات نشان داده که شیوع این اختلال در مناطقی خاص با نور خورشید ارتباط مستقیم دارد. بدین معنا که چون در پاییز و زمستان میزان قرارگرفتن در معرض آفتاب کاهش می یابد، ساعت بیولوژیک بدن که خُلق و خو، هورمون ها و خواب را تنظیم می کند به تاخیر می افتد و روند کُندتری را طی می کند. دلیل این به هم ریختگی می تواند بیدارشدن در تاریکی و بازگشت به خانه در همان شرایط، کوتاه شدن روزها و طولانی شدن شب ها باشد که باعث افزایش ترشح هورمون ملاتونین (هورمون خواب) در مغز می شود و حالت خواب آلودگی و تمایل به خواب طولانی در فرد ایجاد می کند که زمینه ساز بروز افسردگی است.
واکنش افراد به تغییرات فصلی متفاوت است، چرا که عملکرد مغز و مواد شیمیایی مغزی، که مسئول انتقال اطلاعات میان نرون ها یا اعصاب هستند، مانند سروتونین، در افراد مختلف تفاوت دارد. روان پزشکان معتقدند افسردگی موضعیت یا فصلی در افراد حساس و افرادی که آسیب پذیری بیولوژیک بیشتری دارند شایع تر است. چنان که در فصول خاص میزان شدت افسردگی آنها از حد خفیف و ملایم فراتر می رود و علائم آنها با آغاز پاییز و زمستان بیشتر می شود.
چه عواملی خطر ابتلا به این اختلال را افزایش می دهند؟
تحقیقاتی که تا امروز درباره اختلال افسردگی فصلی انجام شده اند در زمینه موارد زیر یافته های مشترکی داشته اند:
جنسیت: میزان اختلال افسردگی فصلی در زنان تا 75 درصد بیشتر از مردان است. اما علائم این بیماری در مردان شدیدتر مشاهده شده است.
سن: اختلال افسردگی فصلی در جوانان بیشتر و در کهن سالان کمتر دیده شده است.
تاریخچه خانوادگی: احتمال ابتلا به اختلال افسردگی فصلی در افرادی که اعضای خانواده آنها مانند بستگان نسبی شان به این بیماری مبتلا هستند، بیشتر است.
ابتلا به بیماری دوقطبی یا افسردگی مزمن: تحقیقات نشان داده که تغییر خُلق و خوی فصلی در افراد مبتلا به بیماری دوقطبی (Bipolar Disorder) و افسردگی مزمن (chronic depression) بیشتر مشاهده شده است.
دوربودن از خط استوا: به نظر می رسد اختلال افسردگی فصلی در افرادی که دور از خط استوا زندگی می کنند بیشتر شایع است. دلیل آن ممکن است کاهش نور خورشید در زمستان، بعد از روزهای آفتابی طولانی در تابستان باشد.
اختلال افسردگی فصلی جدی تر از آن است که عموم افراد فکر می کنند. مانند هر نوع دیگری از افسردگی، اختلال افسردگی فصلی نیز می بایست در مراحل اولیه تحت کنترل و درمان قرار گیرد، چرا که رسیدگی به موقع به این عارضه می تواند از وخامت آن جلوگیی کند. داشتن افکار منفی و خودکشی، رفتارهای ناهنجار تخریبی، جمع گریزی، ناتوانی در مدیریت و رتق و فتق امور روزمره و مصرف موادمخدر از عوارضی است که بر اثر عدم کنترل و درمان به موقع اختلال افسردگی فصلی گزارش شده است.
تحقیقات اخیر در این باره چه می گویند؟
در توضیح علت اصلی بروز اختلال افسردگی فصلی، زیست شناسان بر این باورند که چون موجودات زنده برمبنای تغییرات فصلی به مرحله تکامل رسیده اند تجارب متفاوت فصلی آنان و تغییرات در ریتم بیولوژیکی شان مانند خواب یا اشتها در فصول مختلف را می توان بخشی از پروسه زیستی و طبیعی پنداشت.
در این زمینه دکتر ایستمان چارمین، مدیر آزمایشگاه تحقیقات بیولوژیک در دانشگاه راش در شیکاگو، می نویسد: «با درنظر گرفتن روند جامعه پذیری و تغییر شکل زندگی افراد، اگر آنها تصمیم به خواب بیشتر و فعالیت کمتر در فصول سرد بگیرند، در جامعه مقبول نخواهند بود و در نتیجه ممکن است به انزوا و افسردگی سوق داده شوند. (ماهنامه انجمن روان شناسی امریکا- American Psychological Association، 2010)
دکتر نورمن روزنتال، محقق و روان پزشک اهل افریقای جنوبی، از پیش قراولان تحقیق در مورد اختلال افسردگی فصلی و از اولین کسانی است که پرتودرمانی را برای درمان این اختلال معرفی کرد. دکتر روزنتال و گروه تحقیقاتی اش از نخستین گروه هایی بودند که در سال 1984 در مریلند امریکا اختلال افسردگی فصلی را در چهار منطقه مختلف با آب و هوای متفاوت بررسی کردند. وی اولین کتاب معصل خود را با عنوان افسردگی زمستان، آنچه می بایست برای مبارزه با اختلال افسردگی فصلی بدانید در سال 2006 به چاپ رساند.
در این کتاب دلایل بروز اختلال افسردگی فصلی به چهار دسته تقسیم بندی شده اند: انتقال کُند در جا به جایی سروتونین در مغز، عدم حساسیت و واکنش چشم ها به نور در محیط زیست، فقدان غیرطبیعی نظم در شبانه روز با تغییر فصل، و وجود ژن های معیوب مسئول در انتقال سروتونین با مسئول حساسیت داشتن شبکه چشم به نور. او بهترین راه درمان این اختلال را پرتودرمانی با نور مهتابی می داند و آن را درمان پیشرو معرفی می کند.
اما تحقیقات این روان پزشک در اینجا به اتمام نمی رسد. وی در سال 2013 به بیان یافته های جدیدتر خود و گروه تحقیقاتی اش در این زمینه اقدام می کند. نتایج تحقیقات آنها نشان می دهد که علاوه بر عامل اصلی کمبود نور در محیط دو عامل دیگر هم در بروز این عارضه دخیل اند:
استعداد بیولوژیک: زنان چهار برابر مردان به این اختلال مبتلا می شوند و مشاهده این اختلال در کهن سالان بسیار کمتر است.
استرس: در فصول سرد آستانه تحمل افراد بسیار پایین تر است و با کارهای پرمشغله و استرس زا در فصل زمستان بیشتر در معرض خطر ابتلا به این بیماری قرار می گیرند.
در ماه اکتبر 2014 (آبان 1393) بیست و هفتمین کنگره سالانه کالج اروپایی اعصاب/ روان/ داروشناسی (The European College of Neuropsychopharmacology (ECNP)) در شهر برلین آلمان برگزار شد.
این کنگره میزبان دکتر برندا مک ماهون، سخنگو و راهنمای یک گروه تحقیقاتی از دانشگاه کپنهاک، بود. وی در این کنگره اعلام کرد که گروهش به نتایج کامل تری درباره دلیل بروز این اختلال فصلی دست یافته اند. این گروه، با تمرکز بر کارکرد سروتونین در مغز، تفاوت قابل ملاحظه ای در تنظیم انتقال دهندگان عصبی سروتوننی در افراد مبتلا به این اختلال در مقایسه با افراد دیگر مشاهده کرده اند.
درواقع، آنها دریافته اند که عدم تعادل بیوشیمیایی در مغز علت بروز این اختلال است. با رسیدن فصل سرما، افرادی که مستعد ابتلا به این بیماری هستند با افت شدید سروتونین مواجه می شوند، چرا که با تغییر فصل و کمبود نور خورشید درواقع ناقل عصبی مسئول در جا به جایی این هورمون با اشکال مواجه می شود. سروتونین بر خُلق و خو، خواب و خوراک، حافظه و امیال جنسی تاثیر مستقیم دارد. شاید در گذشته مطالعات بسیاری در مورد تاثیر نوسانات سروتونین در این اختلال صورت گرفته است اما ویژگی و تمایز این پژوهشنسبت به پژوهش های دیگر در تحت نظر قرار دادن بیماران و بررسی و مقایسه کارکرد مغز آنان در طول تابستان و زمستان است.
پروفسور استوارت و گروه تحقیقاتی اش از دانشگاه گرجستان با همکاری دانشگاه کویینزلند استرالیا در دسامبر 2014 (دی 1393) آخرین نتیجه تحقیقات در مورد این اختلال ار ارائه دادند. تفاوت یافته های این گروه با دیگر پژوهش های انجام شده تا امروز در این است که آنان کمبود ویتامین D در بدن را با اختلال سروتونین موثر در بروز این بیماری مرتبط می دانند.
آنان در این مطالعه شاهد نوسانات میزان ویتامین D در بدن با تغییر فصل بوده اند. از آنجا که ویتامین D نقش فعالی در سنتز دوپامین و سروتونین دارد پس اختلال در میزان این ویتامین می تواند در چگونگی فعالیت این هورمون ها موثر باشد. آنان بر این باورند که برای حفاظت از سلامت روان به میزان مشخصی از ویتامین D در بدن نیاز است که این نیاز را به راحتی می توان با روزانه چند دقیقه قرار گرفتن در معرض نور خورشید تامین کرد.