سارا قاسمی شنبه ۲۹ فروردين ۱۳۹۴ - ۱۴:۰۰

یک اسم پرطمطراق برایش انتخاب کرده اند، «تئوری حماقت مردانه» و تلاش می کنند انتقام تاریخی شان را از کروموزم ایگرگ بگیرند. غافل از اینکه اقتدار مردان بیدی نیست که با این بادها به لرزه بیفتد.

از شوخی که بگذریم، همان طور که در تازه های شماره قبل هم خواندید گروهی از پژوهشگران، که محض اطلاع تان هیچ خانمی هم بین آنها نبوده، مقاله ای در شماره ژانویه 2015 مجله BMJ منتشر کرده اند که می گوید:

1- مردان بیشتر از زنان گرفتار آسیب های ورزشی و تصادف و حوادث مرگبار می شوند.

2- زمینه های فرهنگی و اقتصادی و اجتماعی در ایجاد این مساله انکارناپذیر است؛ اینکه مردان در مشاغل پرخطر بیشتر به کار گرفته می شوند.

3- یک علت دیگر هم برای این آسیب پذیری (یا خطرپذیری، یا اصلا بگو یک جور بلاهت) مردان هست و آن، ویژگی های مغزی آنهاست. اسم این را محققان گذاشته اند The Male Idiotic Theory که مخفف اش می شود MIT. (فراموش نکنید این اسم یکی از معتبرترین دانشگاه های دنیاست. انستیتو فناوری ماساچوست هم مخفف اش می شود همین. بله)

چکیده این نظریه این است که مردان بیشتر در معرض خطرند، چون احمق اند و احمق ها کارهای احمقانه بیشتری می کنند.

شاید نمونه های بسیاری از این حماقت ها را خود ما هم اطراف مان دیده باشیم. تا به حال چند راننده خانم با سرعت 160 کیلومرت را در بزرگراه های تهران متوقف کرده اند و چند راننده آقا را. یا در مقیاس جهانی، تا به حال چند زمامدار زن: (آقای عزیزی که این یادداشت را می خوانید، می دانم در فکر شما چه می گذرد. من هم با شما موافقم. می گویم اینها در ذهن ملت هست. نگفتم که درست است یا غلط برادر من.)

اما اگر تا به حال، این فقط یک باور فمینیستی- پوپولیستی می نمود، محققان عزیز جامه علم به آن پوشانده اند. آنها مدعای شان را با بررسی برندگان جایزه موسوم به «جایزه داروین» در 20 سال اخیر مطرح کرده اند. این جایزه به کسانی داده می شود که با انجام کاری احمقانه باعث مرگ یا عقیم شدن خود می شوند. اما چرا اسم اش را گذاشته اند جایزه داروین؟ چون این افراد با حذف ژن خود از ذخیره ژنتیکی بشر، بقای درازمدت نوع انسان را تضمین می کنند!

 

آیا مردها، بلانسبت شما، واقعا احمق ترند؟

 

گزارشی که بر مبنای این تحقیق بامزه منتشر شده، نشان داده است در 20 سال گذشته از 318 برنده جایزه داروین، 282 برنده مرد و فقط 36 برنده زن بوده اند. یعنی نزدیک به 89 درصد جوایز داروین به مردان رسیده است.

می خواهید برندگان جایزه داروین را بشناسید؟ اینها نمونه های خوبی هستند:

1- مردی که برای رفتن به خانه سوار بر سبد چرخدار سوپرمارکت شد و سعی کرد با بستن چرخ به پشت یک قطار به خانه برگردد. البته او به خانه نرسید.

2- مرد تروریستی که یک پاکت حاوی مواد منفجره را بدون تمبر کافی برای قربانی فرستاد، اما نامه برگشت خورد و حواسش نبود و خودش نامه را باز کرد.

3- دزدی که سعی کرد مهار فولادی آسانسور را وقتی خودش در آسانسور بود بدزدد. او موفق نشد چون آسانسور به زمین سقوط کرد.

4- دو مرد مست که در روتردام تصمیم گرفتند بین دو ریل راه آهن دراز بکشند با این فکر که قطار بدون آسیب زدن به آنها از روی شان رد می شود. یکی بین دو ریل خوابید و دیگری کنار یکی از ریل ها در فاصله ای نزدیک. اما کف قطار پایین تر و عرض آن بیشتر از آن چیزی بود که فکرش را کرده بودند.

آقای عزیز نویسنده این مقاله، بحث علمی کرده اند و ضمن اینکه اعتراف کرده اند پژوهش آنها محدودیت هایی دارد از جمله اینکه ممکن است در انتخاب نامزدها و  برندگان جایزه داروین نوعی سوگیری وجود داشته باشد، بر نقش عواملی مثل الکل هم تاکید کرده اند که شیوع مصرف آن در سطح دنیا، به وضوح در بین آقایان بیشتر از خانم هاست. محققان گفته اند الکل باعث می شود مردان خود را «ضدضربه» ببینند و چوب اش را هم معمولا می خورند.

با وجود همه این محدودیت ها محققان می گویند آنچه شگفت انگیز است، این است که مردان حاضرند به عنوان گذر از یک مرحله از زندگی به مرحله بعدی، برای کسب احترام اجتماعی یا فقط برای لاف زدن، خود را در معرض چنین خطرات غیرضروری ای قرار دهند.

به گفته محققان، شواهد متواتر (anecdotal) در تایید این نظریه وجود داشت، اما هیچ تحلیل سیستماتیکی در زمینه تفاوت دو جنس در خطر کردن احمقانه انجام نشده بود تا اینکه آنها برای این بررسی سیستماتیک پیش قدم شدند. ایده اصلی متعلق به «بن لندرم»، نوجوان 15 ساله اهل نیوکسل بوده؛ به این پژوهشگر جوان، پدرش دنیس که متخصص آمار است و دو پژوهشگر دیگر کمک کردند. به این ترتیب، بن لندرم یکی از جوان ترین افرادی است که تحقیق اش در BMJ منتشر شده است.

 

آیا مردها، بلانسبت شما، واقعا احمق ترند؟

 

برای اینکه بیشتر به این مطالعه ایمان بیاورید، این نکته را هم در نظر بگیرید که کمیته داوران جایزه داروین خیلی دقیق هستند و بین حادثه و خطرپذیری احمقانه تفاوت قائل می شوند. برای مثال، اگر کسی با اطمینان از اینکه اسلحه ای خالی است به سوی سر خود شلیک کند، اما اشتباه کرده باشد و خود را بکشد، این یک حادثه تلقی می شود، اما اگر کسی به سر خودش شلیک کند تا نشان دهد که اسلحه ای پر است، این فرد شایسته دریافت جایزه داروین است.

یعنی برندگان این جایزه واقعا کسانی بوده اند که خطر را ارزیابی نکرده بودند یا ارزیابی آنها از واقعیت بسیار مخدوش بوده است. این را می گویم که خیال تان را راحت کنم بین «خطرکردن احمقانه» با مثلا خطر ورزش های پربرخورد یا چتربازی تفاوت کیفی وجود دارد. خطرکردن احمقانه یعنی خطرپذیری نامعقول و بی معنی. خطری که تن دادن به آن فایده ای ندارد یا فایده اش آن قدر ناچیز است که می توان از آن صرف نظر کرد.

هرچند که نشریه پزشکی بریتانیا یا همان BMJ، معمولا هر سال در شماره ویژه کریسمس یا همان نوروز خودمان (!) گزارش هایی این چنین در قالب مقالات علمی، اما با نگاهی طنزآلود تهیه شده اند را منتشر می کند،ولی من هرچه بیشتر فکر می کنم، می بینم که این نظریه خیلی هم بی ربط نیست. بالاخره ثابت شده تفاوت هایی حتی در آناتومی مغز زن ها و مردها وجود دارد. چه کسی می تواند بگوید این تفاوت ها همه اش به نفع آقایان است؟!



شارژ سریع موبایل