او بدون آنکه بداند در شهرکی سینمایی پرورش یافته؛ جایی که به جز او همه حتی همسرش بازیگرند. داستان زندگی او با دوربینهایی مخفی در قالب سریال تلویزیونی زنده و مستقیم پخش میشود و جالب اینجاست که یکی از پربینندهترین برنامههای تلویزیونی است!
درست است که او بالاخره متوجه این موضوع میشود و از این شهرک فرار میکند این داستان یک فیلم است اما سندرم «ترومن» نام بیماری است که در آن افراد تصور میکنند زندگیشان توسط رسانهها پوشش داده میشود و اعتقاد دارند که هر حرکتی که انجام میدهند از یک برنامه تلویزیونی پخش میشود. این هذیان عجیب که در آن افراد فکر میکنند در دنیایی ساختگی بهسر میبرند، سندرم ترومن نام گرفته است.
داستان چیست؟
دو برادر پزشک به نامهای جوئل و گولد علائم یک بیماری روانی را شناسایی کردند که منحصر به زمان ماست: «توهم نمایش ترومن»؛ نام فیلمی که در سال 1998 با هنرمندی جیم کری ساخته شد. این دو پزشک برای اولینبار در سال 2002 شاهد مواردی از این نوع بیماری بودند. گلد در یک بازه زمانی 2 ساله 5 بیمار سفیدپوست را معاینه کرد که هذیان بازی در فیلم زندگیشان را داشتند.
این بیماران به این موضوع اشاره کردند که در عود بیماریشان فیلم نمایش ترومن موثر بوده است. این روانپزشک و برادرش از سال 2006 مشاهدات خود را به اطلاع عموم رساندند. اما خیلی زود مشخص شد آنها تنها کسانی نیستند که این نوع خاص هذیان را ثبت کردهاند و دستکم 50 مورد از این بیماری وجود دارد.
ترومن چیست؟
بیمارانی که دچار توهم نمایش ترومن هستند، باور دارند دوستان، خانواده و همکارانشان از روی فیلمنامه میخوانند و خانه، محل کار و ... جزء لوکیشنهای فیلمبرداری هستند. آنها معتقدند برای تمام دنیا در حال بازی کردن هستند. این بسیار مهم است که به سندرم ترومن بهعنوان نوعی بیماری روانی توجه شود.
افرادی که دوست دارند مرکز توجه باشند یا حتی آنهایی که میترسند در انظار عمومی ظاهر شوند، ممکن است بیشتر دچار این توهم شوند. برخی از این بیماران از شهرت خیالیشان خوشحالند اما بیشتر بیماران از این دنیای ساختگی ذهنشان ناراضی هستند و تصور میکنند حریم خصوصیشان نقض شده است.
فیلم مقصر بود یا نه؟
در پاسخ به این ایده که مردم بعد از دیدن نمایش ترومن بیشتر دچار توهم شدند، روانشناسان معتقدند این افراد با یا بدون تاثیر این فیلم هم دچار زمینه توهم بودند. اگر ما در جایی زندگی میکردیم که تلویزیون وجود نداشت هم این افراد چیز دیگری را برای توهم پیدا میکردند اما برخی هم با این نظر موافقند. همانطور که برخی بعد ازتماشای فیلمهای مربوط به یازده سپتامبر درباره تروریستها تو هم زیادی پیدا کردند. به نظر میرسد با رشد تلویزیون، وبکم شخصی و... برخی مردم مستعد ابتلا به سندرم نمایش ترومن شدند.
تکنولوژی چقدر مقصر است؟
در سال 1940 توهم روانی به این صورت خود را نشان میداد که بیماران مدعی میشدند مغزشان توسط امواج رادیویی کنترل میشود. حالا بیماران دچار توهم درمورد کاشت تراشههای کامپیوتری در مغزشان حرف میزنند. از دید برخی مبتلایان چنین شخصی بر این باور است که دائما توسط دوربینها زندگیاش فیلم شده است. در دهه ۱۹۴۰، ژاپنیها اذهان آمریکاییها را با امواج رادیویی کنترل میکردهاند.
در دهه ۵۰، شوروی سابق این عمل را با ماهوارهها انجام داد؛ دهه ۷۰ نوبت به سازمان مرکزی اطلاعات ایالاتمتحده رسید که چیپهای کامپیوتری را در مغز مردم جاسازی کند! به نظر میرسد سندرم نمایش ترومن همانقدر که داستانی درباره فرهنگ و تکنولوژی یا دنیای بیرون است، داستانی درباره ذهن انسان هم هست.
مردم میتوانند اوهام را مسخره کنند اما حقیقت این است که اوهام نتیجه ترکیب پنهانی علت و معلولی بین فرهنگ و فرد است. آیا همهگیری تلویزیون و فرهنگ استفاده از سایتهایی مانند یوتیوب را میتوان در توهم نمایش ترومن مقصر دانست؟ در مورد تلویزیون و اینترنت به نظر میرسد با یک توفان روبهرو هستیم. این وسایل تاثیر بسزایی در فرهنگ زندگی ما دارند.
هذیان چیست؟
وقتی فرد اصرار به یک باور غلط دارد و استدلال این باور درست نمیشود، هذیان اتفاق میافتد. هذیان اشکال زیادی دارد و در برخی بیماریها مانند آلزایمر هم دیده میشود. به دلیل گسترش فناوری های روز شکل برخی از توهمها تغییر پیدا کرده و تبدیل به انواع عجیبی مانند سندرم نمایش ترومن شده است.
نمایشهای زنده تلویزیونی که در آنها زندگی عادی مردم به نمایش گذاشته میشود، ممکن است باعث تشدید هذیانهایی از این دست شوند، چرا که افراد را متقاعد میکنند هذیانهای آنها با کمک فناوری، قابل توجیه هستند. در گذشته هذیانها به 2 دسته تقسیم میشد: مانوس و نامانوس؛ که به ترتیب ممکن و غیرممکن تعریف میشود. عبارت «من مردهام» نامانوس است، اما عبارت «میلیونها غریبه دنبال من هستند» مانوس است.
داستانهایی از بیماران مبتلا
پزشکی دو بیمار را به خاطر میآورد که در یک هفته ادعا کردند که الیزابت تیلور بودند. یکی از مبتلایان هم تهدید کرده بود که اگر از شوی زنده تلویزیونی کنار گذاشته نشود، خودش را خواهد کشت. بیماری هم بود که معتقد بود جهان مبتنی بر واقعیت مجازی به تصویر کشیده شده در فیلم «ماتریکس»، خود اوست!
آنتونی واترلو هم خواهر و پدرش را در سال 2009 کشت چون معتقد بود که آنها زندگی او را درمعرض نمایش گذاشتهاند تا او را بکشند یا وادار به خودکشیاش کنند.
آیا درمان میشود؟
بسیاری از روانشناسان و ازجمله گولد معتقدند این سندرم به سختی درمان میشود زیرا بیماران باور دارند که روانشناسان و پزشکانی که میخواهند آنها را درمان کنند، درواقع بازیگر هستند.
این درحالی است که برخی آنها از وضعیت شهرت خود لذت میبرند اما در نهایت بیشتر آنها پارانوئیا دارند. این دو روانپزشک معتقدند فرهنگ رایج در یک جامعه، مسبب هذیان نیست و فقط بر شکل ظاهری هذیانها تاثیر میگذارد.