عاملین آلودگی صوتی به جزای نقدی از ٣٠ هزار ریال تا ٣٠٠ هزارریال، و در صورت تكرار از ١٠٠ هزار ریال تا یك میلیون ریال محكوم خواهند شد». یعنی حداقل حقوق شهروندی شما كه استراحت روز جمعه است (حداقل حداقل)، با ٣٠٠٠ تومان از بین میرود.
جرثقیل، جوشكاری، حفاری، خالی كردن تیرآهن ساعت دو صبح... اینها شدهاند جزوی از زندگی روزمره ما تهرانیها. گفته شده كه اگر فردی به طور پیوسته طی هشت ساعت در معرض سروصدای بالای ٧٠ دسیبل قرار گیرد، فشار خونش ١٠/٥ میلیمتر جیوه افزایش مییابد و یكی از تبعات این افزایش «خشونتطلبی» است. ٧٠دسیبل یعنی صدای جاروبرقی. این گوی و این میدان.
در قوانین كشورهای مختلف، ارتباط بین صدا و روح و روان شهروندان جدی گرفته شده و در ضمن معتقدند كه جریمه اثر بازدارنده دارد. به همین دلیل ایجاد سروصدا از شش بعدازظهر تا هشت صبح در روزهای هفته، و شش بعدازظهر شنبه تا هفت صبح دوشنبه، ممنوع است. برای مثال در ایالت اورگان امریكا جریمه سروصدا در ساعتهای ممنوع ٥٠٠٠ دلار، در كشورهای متعدد اروپا از ١٠٠٠ یورو تا ٣٦٠٠ یورو، و در ژاپن ٩٠٠ دلار در نظر گرفته شده است. در این كشورها سیستم شكایت بردن هم ساده است: تلفن به مركز رسیدگی، بازرسی سریع، گزارش، و نهایتا جریمه (و در بعضی كشورها بازداشت). این نوع قوانین به این دلیل كه كاملا شفاف هستند و جریمه بالایی دارند موفق بودهاند. اینها را داشته باشید تا برسیم به تهران. تهران عزیز. اول اینكه آن ارتباطی كه در بالا تعریف شد در تهران وجود ندارد. یعنی تعریفی برای جسم و روح و روان شهروندان موجود نیست، چه رسد به یافتن ارتباطش با سروصدا. به اینكه جریمه اثر بازدارنده دارد هم اعتقادی نیست.
حداقلی كه در عمل برای شهروندان درنظر گرفته شده، تلفن به شماره ١١٠ یا ١٣٧ است. یعنی «شكایت كردن». شكایتی كه راه به جایی نمیبرد. از هركس بپرسید قانون چه میگوید؟ خبر ندارد. حتی پلیس ١١٠. حتی اپراتور شهرداری. در فرهنگ ضد اعتراضی حاكم بر این شهر و آگاه نبودن شهروندان از حداقل حقوقشان، انتظار بیشتری نمیتوان داشت. ولی كنجكاوی امان نمیدهد. باید از قانون سر در آورد. قانون شهرداری (ماده ٥٥) جلوگیری از ایجاد و تاسیس كلیه اماكنی كه «به نحوی از انحا» موجب بروز مزاحمت برای ساكنان شود را از جمله وظایف شهرداری نامیده است. این «نحوی از انحا» كه در این ماده آمده انگار درعمل شامل «سروصدای ساختمانسازی ساعت هفت صبح روز جمعه» نمیشود. یعنی جای تفسیر در این قانون به طرز خندهداری باز است. در عمل امتحان كنید. به شهرداری شكایت كنید. ببینید آیا سروصدا قطع میشود؟ خیر.
در آییننامه اجرایی نحوه جلوگیری از آلودگی صوتی سال ١٣٧٨، صحبت از ممنوع بودن اقداماتی كه موجب آلودگی صوتی میشود كرده و وظیفه شناسایی منابع آلودگی را برعهده سازمان حفاظت از محیط زیست قرار داده است. علاوه بر آن در كمیسیون بند ٢٠ ماده ٥٥ شهرداری هم استانداردهای صدا منتشر شده و گفته شده از ٧ صبح تا ١٠ شب، استاندارد صدا ٥٥ دسیبل و از ١٠ شب تا ٧ صبح استاندارد ٤٥ دسیبل است . یعنی اگر در طول نیم ساعت از ١٠ شب تا ٧ صبح صدا از ٤٥ دسیبل بیشتر شد از استاندارد خارج شدهایم (به گمانم اعضای این كمیسیون، استاندارد صدای شهر تهران را با كوههای هیمالیا اشتباه گرفتهاند). استاندارد را چگونه اندازهگیری میكنند؟ با دستگاه صداسنج و ٤٥ دسیبل صدایی است بین صدای پرنده و مكالمه آرام دو نفر.
قطعا شما قبول دارید كه اگر این دستگاه صداسنج را ساعت دو صبح كنار پنجرهتان بگذارید دستگاه میتركد، موهای راننده جرثقیل با تكههایش مزین میشود و كارفرمای ساختمان قاهقاه به ریشتان میخندد كه پولتان برای خرید دستگاه صداسنج را چه راحت هدر دادهاید. حالا اگر فشار خونتان بالا رفت (چون تحقیق علمی اینطور گفته) و شكایت كردید، جریمهاش چیست؟ برای مشخص كردن جریمه باید به قانون نحوه جلوگیری از آلودگی هوای سال ١٣٧٤ سر بزنید (دقت كنید: قانون مربوط به آلودگی «هوا»ست، یعنی قانون مشخصی برای آلودگی صدا نیست و آخرین قانون، سال ١٣٧٤ تنظیم شده). بعد كه سر میزنید، خنده امان نمیدهد. چرا؟ چون در ماده ٣٢ این قانون آمده: «عاملین آلودگی صوتی به جزای نقدی از ٣٠ هزار ریال تا ٣٠٠ هزارریال، و در صورت تكرار از ١٠٠ هزار ریال تا یك میلیون ریال محكوم خواهند شد». یعنی حداقل حقوق شهروندی شما كه استراحت روز جمعه است (حداقل حداقل)، با ٣٠٠٠ تومان از بین میرود. پول یك آدامس. آیا از سال ١٣٧٤ تا امروز قانونگذاران لازم ندیدهاند قانون را بازنویسی كنند؟ خیر.
در بحثی كه با مردم در این رابطه در میگیرد نخستین عكسالعمل این است كه ساخت و ساز در روز جمعه مجاز است، نتیجتا تولید سروصدا هم مجاز است چون ساخت و ساز بدون سروصدا ممكن نیست. نه عزیز من! ساخت و ساز بدون سروصدا ممكن هست ولی خرج دارد. نمیارزد. و بعد صحبت از آگاهی نداشتن شهروندان از قانون است، یا اجرا نشدن صحیح قانون، یا ضعف برخورد قانونی با متخلفان. ولی همانطور كه توضیح داده شد، در این مورد بخصوص، قانون درست و درمانی نیست كه صحبت از ضعف برخورد با متخلفان یا اجرا نشدنش كنیم. قانون صحبت از كلیات میكند با جریمههای خندهدار.
به گمانم تنها چیزی كه واضح است این است كه «منافع» ساخت و سازكاران میطلبد كه حقوق شهروندان به كرات، حتی روز جمعه كه جرثقیل نباید خدایناكرده بیكار بماند، پایمال شود. ما شهروندان میمانیم و چه؟ خشونتطلبی یا استعمال قرص آرامبخش. اگر در كنار خشونت هرروزه رانندگان و تعرض و ضرب و شتم در تهران، شنیدید كه كارگر ساختمانی با ضربه آجر به سرش از بالای تیرآهن به پایین سقوط كرده، تعجب نكنید. این هم آرامآرام میشود جزو تبعات سیستم ضعیف قانونگذاری و قانونمندی شهر تهران و ما فقط عادت میكنیم.