امین شجاعی جمعه ۱۷ مهر ۱۳۹۴ - ۲۰:۰۰

انگار انباشتگی اینترنت با اطلاعات نادرست موجب شده تمامی انواع دانش علمی مورد تردید قرار گیرد و کسانی بر این اساس بدیهیاتی چون پیاده شدن انسان روی کره ماه یا گرمایش زمین را انکار کنند.

جالب این است که اطلاعات نادرست اینچنینی طرفداران زیادی هم دارد. چه شده که مردم نمی توانند واقعیت را از زبان بازی تمیز دهند؟ چرا پایه ای ترین اصول علمی هم در فضای اینترنت مورد تردید است؟ چرا شبه علم این همه در فضای اینترنت طرفدار دارد؟

برای سر در آوردن از دانش علمی قدری سواد علمی لازم است. سواد علمی یعنی دانش و فهم مفاهیم علمی و فرآیندهای لازم برای تصمیم گیری شخصی، مشارکت در امور مدنی و فرهنگی بهره وری اقتصادی برخی انواع قابلیت های خاص نیز در این حوزه می گنجد. آیا اطلاعات موجود در بستر اینترنت موجب می شود قابلیت کلی جامعه برای ارزیابی واقعیت ها با استفاده از علم کاهش یابد؟

 

چقدر سواد علمی داریم؟

طبق تحقیقی که در مورد میزان سواد علمی انجام شده فقط 42 درصد از مردم باسوادترین کشور جهان به لحاظ علمی دارای سواد علمی لازم برای فهم گزارش های رسانه ها در مورد علم هستند.

محققان برای رسیدن به این شاخص ها گروه نمونه ای متشکل از 20000 نفر را با آزمونی که جان میلر تدوین کرده است مورد بررسی آماری قرار دادند. در این آزمون پرسش هایی ساده مطرح می کنند مانند خورشید دور زمین می گردد یا زمین دور خورشید؟

انسان تکامل یافته گونه هایی ابتدایی تر است یا خیر؟ درصد افرادی که پاسخ نادرست به چنین پرسش هایی می دهند دور رقمی است. طبق این گزارش به نظر می رسد انسان آنچنان که می نماید سواد علمی ندارد.

رتبه سومی آمریکا در سواد علمی برای بسیاری مایه تعجب است، چون این کشور را کانون علم می دانند ولی رسانه های آمریکا این باور را اشاعه داده اند که مردم این کشور در کل سواد علمی ندارند. این در حالی است که صدرنشین جدول رتبه بندی علمی یعنی کانادا فقط دو رده از آمریکا بالاتر است، بنابراین می توان گفت سواد علمی جوامع در کل پایین است.

 

وضعیت سواد علمی در گذشته

کانادا در سال 1990 وضع خوبی نداشت. طبق تحقیقی آماری که همان زمان انجام شده بود فقط حدود نیمی از پاسخ دهندگان می دانستند زمین دور خورشید می گردد. در حالی که از کشف این واقعیت علمی حدود 500 سال می گذرد 50 درصد کانادایی ها نیز اعتقاد داشتند انسان اولیه و دانیاسورها معاصر همدیگر بودند.

در سال 1988 فقط 10 درصد مردم آمریکا سواد علمی داشتند؛ یعنی طبق آزمون دکتر میلر فقط 10 درصد مردم آمریکا قسمت علمی روزنامه نیویورک تایمز را درک می کردند.

در کل سواد علمی در آمریکا روند افزایشی داشته است، به طوری که طبق بررسی آماری سال 2008 میلادی 28 درصد مرد آمریکا دارای سوادی بیش از آستانه تعیین شده بودند. جهش 18 امتیازی با هر معیاری که بنگریم جهش چشمگیری است.

در کانادا نیز که 50 درصد مردم فکر می کردند خورشید دور زمین می گردد روند بهبود وجود داشته است و این شاخص به 13 درصد کاهش یافته است؛ یعنی جهل علمی 35 درصد کاهش داشته که پشرفت خوبی است. به نظر می رسد روند کسب جایگاه بهتر پدیده ای جهانی است، به طوری که در اروپا نیز در فاصله 1992 تا 2005 روندی رو به بهبود وجود داشته است. در سایر کشورها هم روند بهبود وجود داشته است، بنابراین می توان گفت سواد علمی رو به افت نیست؛ یعنی این نظریه درست نیست که اینترنت موجب کاهش سواد شده است اما چرا به نظر می رسد شمار زیادی از مردم با واقعیات مسلم مخالفت می کنند؟ در این میان اینترنت چه نقشی داشته است؟

 

نقش اینترنت

ضرورت تسهیل تحقیقات علمی و تبادل مقالات علمی یکی از علل پیدایش اینترنت بود. تیم برنرزلی که به پدر اینترنت معروف است، به فکر سرعت بخشیدن به توزیع عکس های مستهجن نبود ولی چندان طول نکشید کاربری اینترنت از تحقیق علمی فراتر رفت. البته چندان تعجیبی ندارد که فناوری نو بیش از آنکه مورد نظر بود، عمومیت پیدا کند ولی باز هم می توان پرسید چرا وب آکنده از اطلاعات نادرست به نظر می آید.

 

وب در جایگاه چارپایه سخنرانی

در گذشته اگر می خواستیم حرفی و پیامی را به گوش دیگران برسانیم باید به سراغ رسانه های چاپی یا تلویزیون می رفتیم. برای تحقق چنین خواستی کلی زحمت و وقت لازم بود. حتی در صورت موفقیت هم چند صد نفر حرف و پیام ما را می شنیدند و می خواندند نه کل اهالی یک کشور.

اگر هم کسی به این رسانه ها دسترسی نداشت باید جای پر رفت و آمدی پیدا می کرد و چارپایه ای می گذاشت تا بالای آن برود و حرف بزند. اکنون اینترنت و وب همان چارپایه را برای کاربر فراهم کرده است تا بالای آن بایستد و با زدن چند ضربه روی صفحه کلید برای میلیاردها نفر حرف بزند. همه می توانند وقت بگذارند و دست کم روی هزاران نفر تاثیر بگذارند. در چنین اوضاعی تعجبی ندارد که هر روز با انواع کارشناسان ریز و درشت مواجه شویم.

 

ظهور کارشناسان تقلبی

میلیاردها نفر روزی چند ساعت را در اینترنت می گذرانند. وب بهترین جانشین دورهمی های سنتی و از خود گفتن است. بسیاری هم خودشان را کارشناس و خبره جلوه می دهند. کار چندان سختی نیست. معمولا با درست کردن وبلاگ آغاز می شود که رایگان است. بعد هم مطالب را از نقاط مختلف وب برمی دارند، دستی به سر و روی آن می کشند و به عنوان تراوش های ذهنی خودشان قالب می کنند یا خیلی که انصاف داشته باشند این مطالب را در تایید دیدگاه های خودشان عرضه می کنند.

کافی است تا شخص دیگری چنین مطالبی را از طریق شبکه های اجتماعی مانند توییتر، فیس بوک یا یوتیوب منتشر کند تا جناب کارشناس تقلبی هزاران هوادار هم نصیبش شود؛ یعنی در عرض چند ماه می توان خود را کارشناس جا زد. گاهی در عرض چند هفته یا چند روز چنین افرادی در واقع روی شانه های دیگران می ایستند و به شهرت می رسند.

 

مقایسه تفکیکی سواد علمی عمومی در برخی کشورها (درصد پاسخ های درست)

 

سوال کشور

مرکز زمین خیلی داغ است (درست)

قاره ها میلیون ها سال در حرکت بوده اند و این حرکت ادامه خواهد داشت (درست)

خورشید دور زمین می چرخد یا زمین به دور خورشید (زمین به دور خورشید)

تمام پرتوزایی ها کار انسان است (نادرست)

الکترون از اتم کوچکتر است (درست)

لیزر با متمرکزسازی امواج صوتی کار می کند (نادرست)

جهان با انفجاری بزرگ آغاز شد (درست)

ایالات متحده (2010)

84

80

73

67

51

47

38

کره جنوبی (2004)

87

87

86

48

46

31

67

ژاپن (2001)

77

83

موجود نیست

56

30

28

63

هندوستان (2004)

57

32

70

موجود نیست

30

موجود نیست

34

چین (2007)

49

44

78

40

22

20

22

روسیه (2003)

موجود نیست

40

موجود نیست

35

44

24

35

آلمان (2005)

94

93

69

69

42

46

موجود نیست

فرانسه (2005)

88

93

58

58

49

50

موجود نیست

هلند (2005)

90

94

68

70

43

58

موجود نیست

فنلاند (2005)

89

92

73

78

48

52

موجود نیست

سوئد (2005)

94

94

76

80

49

67

موجود نیست

انگلستان (2005)

88

93

56

67

43

54

موجود نیست

کانادا (2013)

93

91

87

72

58

53

68

 



شارژ سریع موبایل