آنچه درباره حضور در شبکههای اجتماعی موجب نگرانی شده، نوعی گذار است؛ نسل جوان ایرانی امروز متمایل به گذر از تعاملات در فضای حقیقی و حرکت به سمت حضور و کنشگری در فضای مجازی است.
از اواسط سال 1990 که پدیده اینترنت در جهان ظهور یافت، نوید سبک زندگی جدیدی داده میشد که با آن فاصله میان جهان صنعتی و کشورهای در حال پیشرفت و کشورهای جهان سوم روز به روز کمتر میشد. این پدیده دنیای کنونی را هر چه بیشتر به سمت یکپارچه شدن پیش میبرد و یکی از عناصر اصلی آنچه که «دهکده جهانی» نامیده میشد، به حساب میآمد.
بسیاری از جامعه شناسان به فردگرایی در دنیای جدید اذعان دارند اما بخش دیگری رای به جمعگرا بودن انسان میدهند و این مسئله را با توجه به سبک زندگی دنیای جدید توجیه میکنند. اگرچه تغییر نحوه زندگی در دنیای جدید از اجتماع به جامعه موجب شده است تا دیدگاه گروه اول پررنگتر به نظر برسد اما آنچه که در واقع شاهد آن هستیم خلاف این ادعا را ثابت میکند. البته در اینجا هنگامی که سخن از فردگرایی به میان میآید منظور منافع مادی فردی نیست؛ به بیان دیگر از بین دوگانه فردیت کمی و فردیت کیفی زیمل، فردیت کیفی مد نظر بوده و در مقابل نیز هنگام ذکر واژه جمعگرایی، مصالح مادی جامعه مد نظر نیست.
فردگرایی و جمع گرایی
ریشههای مفهوم فردگرایی را در قرن 16 میلادی میتوان جستجو کرد؛ اما این مفهوم هنگامی خود را بیشتر نمایان ساخت که جوامع با پدیدهای به نام صنعتی شدن رو به رو شدند و استقلال مالی، بیش از پیش مورد توجه قرار گرفت. البته در این دوران سوسیالیستها بر اساس آموزههای اقتصادی و کاتولیکها با استفاده از تعالیم مذهبی در صدد مبارزه با فردگرایی برآمدند. این فردگرایی که ریشهای مادی داشت به نحوه زندگی تسری پیدا کرد و منجر به تقابل دو شیوه زندگی اجتماعگونه و جامعهگونه یا همان گمنشافت و گزلشافت شد.کشورهای صنعتی به سمت گزلشافت شدن پیش رفتند و زندگی جدایی از زندگی دیگر افراد جامعه و با اهدافی متفاوت برای تک تک افراد یک جامعه به وجود آمد و جوامع نیز با کثرتگرایی فرهنگی مواجه شدند. در مقابل گروهی نیز به دنبال احیای جمعگرایی در دنیای جدید بودند که البته رویکرد مادی، آنان را به این سمت سوق میداد؛ رویکردهای سوسیالیستی و تلاش سوسیالیستها را میتوان نمونهای از این دست تلاشها دانست.
این دو دیدگاه موجب شکلگیری نظریات همسویی چون، دو راهی اجتماعی و انتخاب عقلانی شد که در همه آنها انسان در یک موقعیت انتخابگر قرار میگیرد و مجبور است میان نفع(مادی) و یا هدف(کیفی) خود با مصالح جامعه و یا اهداف جامعه یکی را برگزیند. اما رویکرد سومی نیز در این میان وجود دارد که معتقد است انسان لزوما در موقعیت دوتایی قرار نمیگیرد و میتواند به گونه ای تصمیم بگیرد که هم به منافع فردی نایل آید و هم منافع گروهی و جمعی را در نظر داشته باشد و این مسئله نه با جمعگرایی منافات دارد و نه با فرد گرایی.
انسان امروز؛ فردگرا یا جمعگرا؟
اما سوال اصلی اینجاست که انسان دنیای جدید فردگراست یا جمعگرا؟! برای پاسخگویی به این سوال شاید بهتر باشد که مراجعهای داشته باشیم به علم روانشناسی تا جامعه شناسی. طبق گفته جامعهشناسان، کارکرد جامعهشناسی در برخی از واقعیتهای اجتماعی شناخت «آنچه که هست» است و شاید همین تعریف موجب شود جامعهشناس نخواهد از سطح پوسته جامعه و آنچه که میبیند فراتر رود، لذا اگر بخواهیم با دیدگاهی جامعهشناسانه وارد عمل شویم، باید به فردگرا بودن افراد جامعه امروز رای بدهیم.
در روانشناسی هنگامی که طبقهبندی نیازهای آبراهام مازلو را مورد مطالعه قرار میدهیم، میبینیم که او در دستهبندی نیازهای خود پس از آنکه در سطوح اولیه به نیازهای زیستی همچون خوراک و پوشاک و مسکن اشاره میکند، در سطوح بالاتر به نیازهای روانی فرد میرسد که در آن نیاز به عزت نفس، نیاز به روابط محبت آمیز با دیگران، نیاز به تایید دیگران، کسب اعتماد و در نهایت نیاز به خودشکوفایی قرار دارد.
این جنبه روانشناختی انسان نشاندهنده این است که انسان امروز شاید در سطوح اولیه نیازی به دیگران نداشته باشد اما در سطوح بالاتر از نیازهای خود، بین حضورش در جمع و ارضای نیازش یک رابطه مستقیم شکل میگیرد، لذا میتوان این نتیجه را گرفت که انسان در دنیای جدید از نگاه مادی و مالی می تواند فردگرا باشد اما در بعد روانی و کیفی نیاز مبرمی به جمع دارد.
شهید مطهری نیز بر این نکته تاکید دارد که انسان مدنی بالطبع بوده و معتقد است استعدادها و ظرفیتهای انسان جز در پرتو اجتماع شکوفا نمیشود. (مجموعه آثار ج 25 ص 247(
شبکه های اجتماعی راهی برای شکوفاسازی خود
عبور دنیای جدید از اجتماع به جامعه باعث نشده است تا نیازهای درونی انسانها تغییر کند، بلکه نحوه مرتفع ساختن نیازها را تغییر داده است. اگر در دنیای قدیم منزلت هر فرد حاصل از جایگاه اجتماعی وی (پادشاه، رعیت، زمیندار، کشاورز و...) بود، در دنیای جدید منزلت از طریق ویژگیهای اکتسابی حاصل میشود. این ویژگیهای اکتسابی در وهله اول نیاز به عرضه و معرفی شدن دارد و در مرحله بعدی باید مورد تایید دیگران قرار بگیرد. با توجه به ساختار جامعه - که پیشتر گفته شد - و محدود بودن ارتباط انسان در دنیای جدید و با توجه به اینکه در جوامع جدید به نوعی شاهد یک «بیاعتنایی مدنی» هستیم، فرد بایستی به دنبال یک جامعه مجازی برای معرفی و تایید ویژگیهای خود باشد. نایل شدن به این هدف با ثبت نام فرد در شبکههای اجتماعی و در مرحله بعد ارتباط با افرادی که بسیاری از آنها برای کاربر، ناشناس هستند صورت میگیرد.
دنیای جدید تعریف سرمایه را تغییر میدهد، به این معنی که اگر پیش از این سرمایه هر فرد مبتنی بر میزان اموال او بود، در دنیای جدید دانش و اطلاعات به عنوان سرمایه دنیای جدید مطرح میشود. این سرمایه جدید مخاطبان خود را در فضای مجازی پیدا میکند و باید در این محیط که پر کننده خلأ زندگی امروز است مصرف شود؛ بخشی از کاربران از این طریق نیاز به شکوفا شدن را برطرف میسازند لذا فضای مجازی یک نوع اطلاعات گسترده ولی کم عمق را به کاربر هدیه میدهد که موجب میشود فرد از دنیای حقیقی اطلاعات دور شود؛ گروهی دیگری هم با انتشار تصاویر مختلف از خود تایید دیگران را کسب میکنند.
شبکههای مجازی؛ راهی میانی، بین فردگرایی و جمعگرایی
جامعه حقیقی را حاصل کنشها میدادند؛ بخشی از این کنش متقابل به صورت نمادین صورت میگیرد که بسته به جایگاه فرد در جامعه متفاوت است و بخش دیگر آن همان کنش متقابل اجتماعی است. اگر بگوییم که دنیای جدید راه سومی است میان فردگرایی و جمعگرایی، شاید چندان بیراه نگفته باشیم. انسان امروز چند ساعت از زندگی خود را صرف به دست آوردن پول کرده تا استقلال مالی خود را حفظ کند(فرد گرایی) و در مقابل، تنهایی روزانه خود را با حضور در فضای مجازی پر میکند(جمع گرایی ) تا بتواند هر چه بیشتر خود را اثبات کند. آنچه که مسلم است استفاده امپراطوریهای رسانهای از مدنی الطبع بودن انسان در راستای منافع فردی خود است. راهی که فضای مجازی و شبکههای اجتماعی در اختیار کاربران خود قرار میدهد، همان بخش سوم است؛ یعنی فرد در عین حال که همان چیزی را میپسندد که خودش دوست دارد، به طور همزمان با افرادی آشنا میشود که سلیقه مشابه با او را دارند، لذا اهداف جمعی نیز پیدا میکنند.
به هر حال در دنیای جدید شبکههای اجتماعی را نمیتوان نادیده گرفت، زیرا توانسته است خلأ زندگی افراد را پر کند. اما آنچه که موجب نگرانی شده، گذار جامعه ایران، به خصوص نسل جوان از تعامل در فضای حقیقی به سمت حضور و کنش در فضای مجازی است. البته شاید بتوان گفت که حضور در فضای مجازی در دنیای حاضر گریزناپذیر است اما در جامعه کنونی ایران، هنوز این ظرفیت وجود دارد که فرد در محیط حقیقی خود را شکوفا کند و برای رسیدن به این هدف، تعویض سبک زندگی مهمترین و موثرترین راهکار است.