حتما این جمله ی معروف را شنیده اید که : "خواهی نشوی رسوا هم رنگ جماعت شو." یا نوع جدید آن که می گوید : "خواهی نشوی هم رنگ رسوای جماعت شو"! هر دوی این مفاهیم تفکر برانگیزند ؛ البته نوع سومی هم از قول شهید رجایی وجود دارد که می فرماید : " خواهی نشوی رسوا، هم رنگ حقیقت شو" . به راستی این هم رنگی، هم آهنگی، یا هم نوایی چیست؟
آیا تا به حال در شرایطی قرار گرفته اید که نظر خود را نادیده بگیرید و سعی کنید هم رنگ جماعت شوید؟ برای همه ی ما در مقطعی از زندگی قطعاً چنین شرایطی به وجود آمده است. حال سوال این جاست که آیا دلیل علمی برای این نوع رفتار وجود دارد؟ انسان ها در چه محیط یا تحت چه شرایطی لباس هم رنگی می پوشند؟ آیا این نوع رفتار از درون انسان ریشه می گیرد یا این شرایط محیطی هستند که انسان را تغییر می دهد؟
نامش هر چه باشد نوعی پیروی از گروه محسوب می شود، که به معنی تغییر رفتار ما برای هماهنگ شدن یا تطبیق با اطرافیان است. در بعضی موارد این اثر اجتماعی شامل موافقت یا عمل به نظر یک گروه خاص هم می تواند باشد؛ یا حتی شامل بروز رفتارها به شیوه ای خاص تا گروه ما را به دید نرمال و طبیعی در نظر بگیرد و ما خود را جزئی از گروه بدانیم.
روان شناسان تعاریف بسیاری برای هم نوایی یا پیروی از نظر جمع ارائه می دهند که ابعاد گوناگون آن را مورد تأکید قرارمی دهد و شیوه ی این رخداد روانی را بیان می کند.
آنها معتقدند که به طور خاص انطباق یا هم نوایی بر اثر فشار گروه رخ می دهد. تعریف دیگری در این زمینه، آن را هر نوع تغییر در رفتار می داند که تحت تأثیر رفتار دیگران یا گروه ایجاد می شود؛ باید دقت کرد که این نوع هم نوایی تنها منحصر به رفتار است و شامل تأثیرگذاری سایرین بر عقاید فرد نیست. در هم نوایی رفتار در نتیجه ی حضور در گروه یا احساس تعلق به گروه رخ می دهد و نوع اثرگذاری اهمیتی ندارد. ( برکلر، اولسون و ویگیز، 2006)
هم نوایی در شرایط فشاری که فرد از سوی گروه حس می کند، برای همه ی ما رخ می دهد. برای نمونه، تصور کنید که همراه دوستان تان برای دیدن فیلم تازه اکران شده ای به سینما می روید؛ به نظر شما فیلم چندان جالب و خوبی نیست؛ بر خلاف بقیه ی دوستان تان که معتقدند فیلم فوق العاده بوده است. این شرایطی است که ممکن است شما را به سوی هم نوایی با بقیه ی گروه بکشاند و شما هم فیلم را فوق العاده بدانید و از گفتن نظرتان صرف نظر کنید. شما نمی خواهید تنها بمانید؛ پس نظر خود را مخفی کرده و موافق جمع می شوید.( آیزنک، 2004)
چرا هم نوا می شویم؟ پژوهشگران دریافته اند که افراد به دلایل مختلفی با جمع هم نوا می شوند. در بسیاری از موارد، یافتن شواهدی در این مورد که چگونه باید رفتار کنیم، می تواند مفید باشد. در یک جمع، افرادی ممکن است دانش وسیع تر یا تجربه ی بیشتری نسبت به ما داشته باشند؛ بنابراین پیروی از آنها می تواند برای ما جنبه ی آموزشی داشته باشد و بخواهیم نوعی نگاه و ایده ای را از آنها بیاموزیم. در سایر مواقع، ما مطابق نظر گروه عمل می کنیم تا احمق به نظر نرسیم.
خصوصاً در شرایطی که نمی دانیم یا کاملاً مطمئن نیستیم که چگونه رفتار کنیم یا انتظار رفتاری که از ما دارند به نوعی ما را دچار سردرگمی کرده، این جاست که هم نوایی واقعاً به یاری ما می آید و ما را از سردرگمی رهایی می بخشد و نوعی حس تصمیم قطعی برای ما می سازد. گراد و دویچ دو روان شناس در این زمینه هستند و دو دلیل کلی برای رفتار هم نوایی در انسان مطرح می کنند : نفوذ اطلاعاتی و نفوذ هنجاری.
نفوذ اطلاعاتی زمانی است که ما رفتارمان را با هدف اصلاح رفتار خودمان تغییر می دهیم. در موقعیت هایی که ما از واکنش و یا پاسخ درست مطمئن نیستیم اغلب به این نگاه می کنیم که چه کس یا کسانی درست رفتار می کنند، مطلع ترند یا حتی دانش بیشتری دارند و سپس آنها را الگوی رفتارمان قرار می دهیم. برای نمونه، در یک کلاس درس ممکن است با هم کلاسیمان هم عقیده شویم چون او از ما زرنگ تر است.
نفوذ هنجاری از یک آرزو یا آرمان برای جلوگیری از تنبیه ( مثل رعایت قانون در کلاس با وجودی که با آن مخالفید) و یا دریافت پاداش ( مانند رفتار به شیوه ای که سایرین ما را دوست بدارند ) نشأت می گیرد.