هر فردی نهایتا به بلوغ جسمی، اجتماعی و روانی میرسد و هر چقدر هم که از نظر محبت در کانون خانواده کمبودی نداشته باشد، باز هم یک کشش روانی او را به سمت جنس مخالف میکشاند.
یکی از نکاتی که معمولا ذهن خیلی از زوجهای جوان را مشغول میکند و گاهی بحثبرانگیز میشود، رابطه با والدین همسران است؛ یعنی رابطه عروس و مادرشوهر و حتی داماد و مادرزن.
مردهای امروزی بیشتر از قدیمیها همسرشان را درک میکنند یا لااقل ادعا میکنند نسبت به مردان دیروز با شریک زندگیشان صمیمیترند. اما همین آقایان نیمه روشنفکر وقتی با انبوهی از ظرفهای نشسته و خانه پر گرد و خاک روبهرو میشوند، خود را کنار میکشند و همسرشان را به عنوان تنها مسئول انجام کارهای خانه معرفی میکنند.
رئیس سازمان بهزیستی کشور 10عامل اصلی طلاق را در ایران این طور عنوان کرد: عدم مسئولیتپذیری، طلاق عاطفی، اعتیاد، دخالت اطرافیان، کمبود مهارتهای زندگی، بیکاری، عدم تسلط به مهارتهای حل مساله، عدم حمایتهای روانی و عاطفی، پایین بودن آستانه تحمل و همچنین عدم بلوغ فکری.
بعد از ازدواج تا كجا دستتان برای تغییر كردن و تغییر دادن شریك زندگیتان باز است یا اینكه از لحظه خشك شدن امضایتان در سند ازدواج، موظف به ایجاد چه تغییرهایی در رفتار و سبك زندگیتان هستید؟
یکی از مهارتهای مهم در زندگی همه ما توانایی آشتی کردن بعد از هر دعوا و اختلاف است. به عبارت دیگر اگر نتوانیم رابطهای که در حال خراب شدن است را نجات دهیم، در زندگی فردی، خانوادگی و اجتماعیمان محکوم به از دست دادن بسیاری از افرادی هستیم که دوستشان داریم، اما اختلافی بینمان رخ داده و کار به جاهای باریکی مثل قهر کردن کشیده است.
نهتنها یك جمله بلكه یك كلمه هم برای ویران كردن یك رابطه كافی است. مهم نیست كه چند سال از عمر آن رابطه گذشته و مهم نیست كه چقدر عمق دارد، گاهی كلمات میتوانند آنقدر ویرانگر باشند كه همه پلهای پشت سر شما را خراب كنند و فرصت ترمیم كردن آن رابطه با جملات جادویی دیگر را هم از شما بگیرند اما نگران نباشید!