سارا قاسمی پنجشنبه ۸ آبان ۱۳۹۳ - ۰۹:۳۰

چرا خانواده‌ی دختر مهریه‌ها را بالا در نظر می‌گیرند و با این کار می‌خواهند به چه چیزی برسند؟
در مورد مهریه‌های بالا توضیحاتی بفرمایید.


پاسخ: در پیامک‌ها گفته‌اند که مهریه بالا به خاطر حفظ ارزش دختر، ضامن استحکام زندگی، پشتیبان زن بعد از طلاق است زیرا خانم‌ها بنیه‌ی قوی اقتصادی ندارند. با مهریه بالا می‌توان از حرف مردم فرار کرد. بعضی می‌گویند که عامل چشم‌وهم‌چشمی علت بالا رفتن مهریه است.

بیشترین دلایلی که در پیامک‌ها برای مهریه بالا آمده است پشتیبان زن بعد از طلاق است. چرا خانواده‌ها در همان اول ازدواج، فال بد می‌زنند و به فکر طلاق هستند؟ این نوع نگرش به ازدواج آرامش روانی و امنیت ذهنی دخترخانم را از بین می‌برد یعنی طوری برنامه‌ریزی می‌کند که این زندگی می‌خواهد به طلاق منجر بشود. بعضی می‌گویند که این کار دوراندیشی است. مهریه دستور شرعی است ولی در هیچ روایتی دیده نشده است که بگوید: مهریه پشتوانه‌ی اقتصادی زن بعد از طلاق است. ما در این زمینه یک آیه و روایت نداریم. خدا در قرآن مهریه‌ی زن را به‌عنوان هدیه و پیشکش معرفی کرده است و به قول استاد مطهری دادن مهریه، نشان‌دهنده صداقتی است که مرد به زن دارد و از نگاه فرهنگ دینی ما مهریه در همان ابتدا پرداخت می‌شده است یعنی مهریه یک اهرمی نبوده است که بعد از ازدواج از آن استفاده کنند. ما می‌خواهیم مشکل اقتصادی خانم‌ها را با این ابزار (مهریه) حل کنیم ولی خداوند این‌طور نمی‌خواسته است.

چرا ما در ابتدای ازدواج در معیارهایمان دقت نمی‌کنیم که در ابتدا به فکر طلاق نباشیم؟ درست است که امروزه رشد آمار طلاق بالاست ولی بیشتر طلاق‌ها ریشه در دو علت دارد: انتخاب نادرست و زندگی نادرست. ما خیلی زود یعنی در عرض یک نصف روز عاشق می‌شویم؛ یعنی انتخاب شُل نتیجه‌اش یک زندگی شُل و متزلزل است. ما باید در معیارهای ازدواج و زندگی سخت‌گیری کنیم. منظور ما از ازدواج آسان مسیر ازدواج است؛ یعنی مهریه را سخت نگیریم، مراسم عروسی و جهیزیه را سخت نگیرید. در معیارهای مهم مثل همتایی در اخلاق، اعتقادات و روحیات سخت بگیرید، تحقیق و مشاوره کنید. اگر ما معیار درست داشته باشیم بیشتر استحکام زندگی را به دست آورده‌ایم. ما باید در فرهنگ اجتماعی خودمان به این باور برسیم که انتخاب همسر و زندگی خوب کردن نیاز به مهارت دارد و باید این مهارت‌ها را آموخت و به کلاس رفت. ما برای رانندگی به کلاس می‌رویم. زندگی از ماشین مهم‌تر است. ما باید طرز برخورد با زن و شوهر را یاد بگیریم. اگر شما در طلاق‌ها تحقیق کنید می‌بینید که بیشتر طلاق‌ها به خاطر معیارهای اشتباه و گذشت نکردن در زندگی است. پس راه‌کار زندگی بهتر مهریه نیست. طبق روایات مهریه زیاد، کینه ایجاد می‌کند یعنی خودش یک عامل طلاق می‌شود.

چند درصد توانسته‌اند مهریه‌های بالای خودشان را از همسرشان بگیرند. واقعیت این است که قالب این مهریه‌ها به دست نمی‌آید. مهریه‌های پایین را می‌توان داد ولی دادن مهریه‌های بالا خیلی سخت است ومعمولا از دادن آن صرف‌نظر می‌کنند. البته این کار اشتباه است. حالا خانمی که از همسرش جداشده و مهریه بالا هم نداشته است، چکار باید بکند؟ عقلا و قانون‌گذاران باید راه‌کارهایی را در نظر بگیرند که خانم‌ها احساس امنیت اقتصادی را داشته باشد البته به‌گونه‌ای که مشوق طلاق هم نباشد. ما باید راهی را پیدا بکنیم تا این دغدغه از بین برود که مهریه پشتوانه‌ی اقتصادی است.

بعضی می‌گویند که مهریه کم، ارزش دختر را پایین می‌آورد. بعضی گزاره‌ها عکسشان را نتیجه می‌دهند. یکی از این گزاره‌ها همین است که مهریه نشان ارزش دختر است. در جلسات مهربرون به شخصیت زن اهانت می‌شود زیرا وقتی پدر می‌گوید: دو هزار سکه یعنی دختر دو هزار سکه می‌ارزد. ارزش زن خیلی بالاتر از این‌هاست و ارزش زن بهشت است. بالاترین شخصیت زن د ر عالم متعلق به حضرت زهراست. اگر مهریه باعث ارزش زن می‌شود، مهریه حضرت زهرا باید چه می‌بود؟ سعی کنید که این دلیل که ارزش زن به مهریه است را نگویید، این دلیل اشتباه است.

 

بعضی می‌گویند که مهریه‌ی کم باعث می‌شود که مرد هر وقت بخواهد همسرش را طلاق بدهد و دنبال خانم دیگری برود. مادر من با وجود چهار فرزند چون مهریه‌اش خیلی کم است پدرم او را تهدید به طلاق می‌کند. من کسانی را می‌شناسم که به خاطر مهریه‌ی زیاد، همسرش جرئت پیش کشیدن حرف طلاق را ندارد، راهنمایی بفرمایید.

پاسخ: این تفکر می‌گوید که ما مهریه را بالا می‌گیریم تا وقتی داماد وارد زندگی شد از ترس مهریه به زندگی بچسبد. این افراد مهریه را به یک غول ترسناک تبدیل کرده‌اند. اگر آقاپسر کوچک‌ترین کاری بکند، خانم مهرش را به اجرا می‌گذارد. آیا مهریه عامل ترس و ابزار ترساندن پسر است؟ آیا خداوند مهریه را قرار داد تا آقا از ترس آن به زندگی بچسبد؟ مطمئناً این‌طور نیست. حضرت علی (ع) می‌فرماید که در مهریه‌ها زیاده‌روی نکنید که موجب دشمنی می‌شود. شما مهریه را زیاد می‌گیرید که داماد پایبند زندگی بشود ولی این باعث اختلاف و دشمنی می‌شود؛ یعنی وقتی ما چیزی که برای پایبند کردن زندگی نیامده است را برای این کار استفاده می‌کنیم نتیجه عکس می‌دهد. آیا زندگی مثل یک ساختمان است که با گذاشتن آجر و ملات محکم می‌شود؟ اگر کسی همسر وزندگی‌اش را دوست نداشته باشد و تعلق‌خاطر نداشته باشد و بخواهد با زور مهریه زندگی کند، آیا می‌تواند طعم شیرین زندگی مشترک و آرامش را به همسرش عطا کند؟ آیا می‌شود این زندگی را تحمل کرد؟

در بسیاری از موارد که مهریه‌ها بالا بوده است و شوهر به هر دلیلی نخواسته زندگی کند، آن‌قدر همسرش را تحت‌فشار قرار داده است که زن گفته: مهرم حلال جانم آزاد. اگر مردی نخواهد با همسرش زندگی کند، آیا زن می‌تواند با فشار مهریه، او را پایبند زندگی کند؟ گاهی افراد زندگی نمی‌کنند بلکه زنده هستند. زن و مرد می‌خواهند مایه آرامش همدیگر باشند و همدیگر را دوست داشته باشند و از زندگی لذت ببرند.

چرا ما باید راهی را که در پیش بگیریم در پیش نمی‌گیریم و جایگزین‌هایی را برای آن انتخاب می‌کنیم که هدف ما را تأمین نمی‌کند. ما باید درست انتخاب بکنیم و درست زندگی کنیم، این کار است که مرد را پایبند زندگی می‌کند. مردانی که قصد ندارند مهریه زنانشان را بدهند از نظر دین اسلام دزد هستند. دزدی فقط دست کردن در جیب دیگران نیست. ممکن است که آقا دویست سکه زنش را بدزد و آن‌قدر او را اذیت کند که مهریه‌اش را حلال کند. این دزدی باکلاس است. خانم‌ها باید طوری زندگی کنند که شوهرانشان فکر زندگی با کس دیگری را نکنند، این راه پایبند کردن مرد به زندگی است؛ یعنی خانم آن‌قدر خوش‌اخلاق باشد که مرد را به زندگی پایبند کند. پس مهریه‌ی بالا، مرد را به زندگی پایبند نمی‌کند. آیا مهریه بالا می‌تواند مهر و محبت ایجاد کند؟ چند درصد کسانی که مهریه بالا داشته‌اند وقتی کارشان به طلاق رسیده است توانسته‌اند مهریه را بگیرند؟ پس ما باید آن‌قدر در زندگی خوب رفتار کنیم که دل‌هایمان بند به زندگی بشود که نیاز به مهریه به‌عنوان پایبند زندگی نداشته باشیم.

بعضی گفته‌اند که مهریه‌های بالا به خاطر چشم‌وهم‌چشمی است و برای مردم باعث کلاس و افتخار شده است که این موجب گرفتاری در زندگی‌شان شده است.

چشم‌وهم‌چشمی و رقابت خوب است ولی در کارهای خوب. چرا ما در کارهای خوب کمتر رقابت می‌کنیم؟ مثلاً پدری ببیند که فلانی چقدر با فرزندانش مهربان است پس او هم با فرزندانش مهربانی کند. قرآن می‌فرماید: در کارهای خیر از هم سبقت بگیرید. چرا ما در مهریه چشم‌وهم‌چشمی می‌کنیم؟ این کار چه سودی به حال فرزندان ما دارد؟ وقتی جوان می‌بیند که دوستش با مهریه بالا ازدواج‌کرده است و الآن در زندان است، از ازدواج کردن منصرف می‌شود؛ و سن دختران ازدواج نکرده بالا می‌رود.

وقتی شما مهریه بالا می‌گیرید تا چند سال همه یادشان است و بعد آن را فراموش می‌کنند. در چشم‌وهم‌چشمی‌ها عقل تعطیل می‌شود. در جایی دیدم که مهریه خانم ده تا آهوی وحشی است. یا مهریه پنج هزار مرجان دریایی است. این مهریه‌ها غیرعقلانی است. چشم‌وهم‌چشمی حدومرزی ندارد. کسی که در وادی چشم‌وهم‌چشمی وارد می‌شود مثل مزایده می‌ماند.

در سی سال پیش مهریه‌ها بیشتر از صدتا سکه نبود ولی الآن براثر هم‌چشمی، مهریه‌ها به تعداد سال تولد رسیده است و الآن عادی شده است.
در سال 90، روزی شش نفر آقا بابت مهریه به زندان می‌رفتند یعنی چندین خانواده و آبرو ریخته می‌شود و خانواده‌ها از نظر روانی به هم می‌ریزند. راه اصلی عمل کردن به آن چیزی است که خدا در مسیر زندگی قرار داده است یعنی درست انتخاب کردن و درست زندگی کردن. اگر چشم‌وهم‌چشمی ادامه پیدا کند، معلوم نیست که در سال‌های آینده کار مهریه به کجا خواهد کشید؟ آقایی که مهریه را قبول می‌کند باید به چشم پرداخت به آن نگاه کند نه به چشم اینکه چه کسی گرفته و چه کسی داده است.

 

خانمی‌گفته‌اند: یکی دیگر از دلایل مهریه‌ی بالا حرف مردم است. دوستم مهریه‌اش چهارده سکه بود. نامزدش می‌گفت که تو چه عیبی داری که مهریه کم خواستی زیرا اگر دخترعیبی نداشته باشد مهریه بالا می‌خواهند تا داماد نتواند راحت او را طلاق بدهد، راهنمایی بفرمایید.

بعضی‌ها می‌گویند برای اینکه ما جلوی دهان مردم را ببندیم مهریه‌ی بالا می‌گذاریم. اگر مهریه را پایین بگیریم، می‌گویند که حتماً دختر عیبی داشته و می‌خواستند که او را زودتر رد کنند تا نماند. روایت داریم که نمی‌توان دهان مردم را بست. اگر بخواهد زندگی ما بر اساس حرف مردم باشد زندگی آشفته‌ای خواهیم داشت زیرا هیچ‌وقت نمی‌توانیم دهان مردم را ببندیم. حتی اگر شما مهریه بالا هم بگیرید ممکن است که شوهر بگوید که تو چه آش دهان‌سوزی بودی که این‌قدر مهریه بالا گرفتی؟ با این استدلال مشکلی حل نمی‌شود. آیا با گرفتن مهریه‌ی بالا دهان مردم بسته می‌شود؟ اگر کسی مهریه‌ی بالا بگیرد، مردم پشت سر او حرف‌های خوب می‌زنند؟ کسی که به سراغ راضی نگه‌داشتن مردم می‌رود به هدفش نمی‌رسد. ما باید خدا را راضی نگه‌داریم. امام کاظم (ع) به هشام فرمود: اگر در دست تو گردو باشد و همه بگویند که در دست تو لؤلؤ است به حال تو فرقی نمی‌کند و اگر در دست تو لؤلؤ باشد و همه بگویند که گردو است، باز ضرری به تو نخواهد رسید. شما می‌دانید که دختر شما ارزشمند است، هر چه مردم بگویند که دختر شما بد است، دختر شما بد نمی‌شود.

حرف مردم حتی در زمان پیامبر هم بود. مگر پیامبر مهریه حضرت زهرا (س) را بالا گرفتند؟ ما وظیفه نداریم که از حرف مردم فرار کنیم و اگر این‌طور بود پیامبر این کار را در مورد مهریه دخترشان می‌کردند. سعدی می‌گوید:
سنگ بر گوهر اگر کاسه‌ی زرین بشکست قیمت سنگ نیفزاید و زَر کم نشود.

 

من28 سال سن دارم و هفت سال است که ازدواج‌کرده‌ام ولی با همسرم تفاهم ندارم و می‌خواهند با قدرت مهریه زندگی را دوست داشته باشم و چون زندگی با زور است من هیچ تلاشی نمی‌کنم. آیا شما با مهریه پایین موافق هستید یا مهریه بالا؟

پاسخ: مهریه ضامن زندگی نیست. مهریه اگر زیاد باشد و بخواهیم به‌زور مهریه زندگی کنیم، این زندگی نمی‌شود.
سعی کنید اعداد مقدس را در کارهای اشتباه وارد نکنید مثلاً 1321 سکه به نیت غیبت امام زمان یا چهارده سکه به نیت چهارده معصوم. بهتر است بگویید: 1320 سکه؛ زیرا این باعث اهانت به مقدسات می‌شود.

ما مهریه‌ی ایدئال، قابل‌قبول و غیرمعقول داریم. مهریه‌ایدئال همان است که اهل‌بیت مشخص کرده‌اند. مهریه قابل‌قبول مهریه‌ای است که در حد توانایی پرداخت مرد است یعنی مرد قابلیت پرداخت مهریه تعیین‌شده را دارد؛ مثلاً یک کارگر 1321 سکه را نمی‌تواند قبول کند. اگر مهریه عندالمطالبه است باید توانایی پرداخت همان زمان را در نظر گرفت زیرا ممکن است که خانم همان فردای عقد مهریه را بخواهد ولی اگر مهریه عندالاستطاعه باشد قابلیت های خودش را دارد یعنی مرد هر وقت توانایی اش اقتضا کرد، مهریه را بپردازد. مهریه غیرمعقول مهریه‌ای است که به اندازه ی کوه دماوند سکه قرار می‌دهند. الآن فرهنگ مهریه بالا دارد رشد می‌کند و کسانی که مهریه پایین را انتخاب می‌کنند کم هستند. ممکن است زمانی برسد که مهریه پایین عجیب بنظر برسد.

پس ما با پنج سکه یا چهارده سکه که مهریه پایین محسوب می‌شود مخالفتی نداریم.

 

بنظر می رسد بحث های شما ایراد اساسی دارد که شما نمی خواهید عوض شدن زمانه را بپذیرید و بپذیرید که دیگر نمی‌توان به مهریه‌های چندین سال پیش بسنده کرد، راهنمایی بفرمایید.

پاسخ: ما مسلمان هستیم و باید نگاه واقع‌بینانه به دین خودمان داشته باشیم. مسئله ی مهریه و مهریه‌های زیاد مسئله ی روز نیست و از زمان پیامبر بوده است. در زمان پیامبر هم مهریه‌های عجیب بوده است مثلاً هراز شتر سرخ موی. رقابت در مهریه هم مسئله ی جدیدی نیست. دین ما وضعیت مهریه را مشخص کرده است. پیامبر و تمام ائمه برای دختران مهریه السُنه را تعیین می‌کردند.

مهریه السُنه پانصد سکه نقره و هر درهم سه گرم نقره ی خالص بوده است یعنی 1500 گرم نقره خالص. تمام اهل بیت روی این مهریه حساس بوده اند و آن را برای دختران شان تعیین می‌کردند. فقط یکی از همسران پیامبر از این مهریه پیروی نکرد زیرا نجاشی از طرف پیامبر وکیل شده بود و مهریه بالا را گرفته بود و پیامبر روی حرف نجاشی حرفی نزدند. در روایات تاکید کرده‌اند که مهریه را کم بگیرید زیرا مهریه بالا کینه ایجاد می‌کند. آیا ما نمی‌خواهیم به دستورات آنها عمل کنیم؟ در زیارت جامعه کبیره از معرفت و ولایت صحبت شده است، معرفت یعنی شناختن و ولایت یعنی اطلاعت. پس امام را بشناسیم و از او اطاعت کنیم. در این زیارت داریم: با ولایت شماست که آن چیزی که از دنیای ما تباه شد، خداوند آن را اصلاح کرد. خدا دنیای خراب شده ی ما را با ولایت شما آباد می‌کند نام هر شهر و هر آبادی هر چه می‌خواهد باشد باشد اما هر آبادی اگر آباد است نامش ولایت آباد است. ولایت یعنی اینکه ما از امام اطاعت کنیم. امام فرمود که مهریه ضامن زندگی نیست و ما باید آن را قبول کنیم. اگر ما سنگ حضرت علی (ع) را به سینه می زنیم، باید به دستورات امام هم عمل کنیم. ما باید به حرف مخزن علم یعنی امام گوش بدهیم.

امام صادق (ع) می‌فرماید: در شرق و غرب عالم علمی پیدا نمی‌کنید مگر علمی که پیش ما اهل بیت باشد. ما باید مسلمانی و ایمان مان را به نمایش بگذاریم. مسلمانی فقط قرآن به سر گرفتن در شب قدر نیست. هیچ ازدواجی عظیم تر و زیباتر از ازدواج حضرت زهرا (س) و حضرت علی (ع) نبوده است. حضرت علی (ع) زره اش را فروخت و آن را به‌عنوان مهریه داد که با آن هم عروسی گرفتند و جهیزیه هم (جهیزیه خیلی مختصر) خریدند. ما باید اهل بیت را خط کش قرار بدهیم. ما باید راه کج زمانه را درست کنیم نه اینکه با راه کج زمانه پیش برویم.

یا مهریه بر اساس مقتضیات زمان بوده است و متعلق به دوره ی خاصی نبوده است؟

از زمان پیامبر تا دوره ی امام زمان (عج) سه قرن گذشته است و وقتی به امام صادق (ع) اعتراض می‌کنند که چرا شما خوش تیپ می گردید ولی پیامبر این‌طور نبوده، امام فرمود: در آن زمان عموم مردم جامعه فقیر بودند ولی الآن وضعیت فرق کرده است و اکثر مردم در رفاه هستند. پس دوره ی پیامبر و امام صادق (ع) از نظر اقتصادی با هم فرق داشته است ولی مهریه تغییر نکرده است. پس این نشان می‌دهد که زمانه روی مهریه اثر نمی‌گذارد.
آقایی گفته که من وکیل دادگستری بم هستم و چندین پرونده طلاق را در دست دارم و به خاطر مهریه‌های سنگین صدها جوان پشت میله‌های زندان رفته‌اند چرا باید تن به کارهایی بدهیم که در توان ما نیست؟ دراکثر پرونده ها مهریه‌های سنگین نتوانسته مانع طلاق و ضامن تداوم زندگی بشود. گاهی مهریه‌ی زیاد یا اهرم فشار باعث انحلال زود هنگام زندگی مشترک شده است. به فرض ما در سنت مان تاکیدی روی مهریه کم نداریم، آیا نمی‌توانیم از این تجربیات استفاده کنیم؟

مقصود از عوض شدن زمانه چیست؟ شما که نمی‌توانید مهریه را بگیرید و جهیزیه تهیه کنید، پس اقتضادات شما برطرف نمی‌شود. در واقع ما عوض شده‌ایم نه زمانه.

فردی نوشته است که خانمی مهریه‌اش یک سکه بود و همسرش براحتی او را طلاق داد. اگر خانمی متوجه بشود که چون شوهرش نمی‌تواند مهریه‌اش را بدهد در کنار او زندگی می‌کند و زندگی را تحمل می‌کند، آیا می‌تواند به این زندگی دل بدهد؟ آیا این زندگی خوبی است؟ آیا مهریه بالا باعث مهر و محبت می‌شود؟ پس نه مهریه بالا و نه مهریه کم، ضامن زندگی نیست زیرا مهریه ضمانت نیست. انتخاب درست و زندگی درست ضامن زندگی است. اگر ما خدایی زندگی کنیم و هر چه خدا می‌گوید گوش کنیم، زندگی خوبی خواهیم داشت؛ و اگر در جایی کم داشته باشیم خداوند خودش جبران می‌کند.
امیدوارم کسی زندگی اش به جدایی نکشیده شده باشد. ممکن است که در اطرافیان شما کسانی باشند که از همسرشان جداشده اند و مهریه شان را هم گرفته اند، چند درصد آنها بدون دردسر و بدون دعوا مهریه‌های شان را گرفته اند؟ چقدر اعصاب آنها خرده شده است؟ گاهی به خاطر گرفتن مهریه، طلاق سه سال به عقب می افتد و دعواهای زیادی به راه می افتد بطوری که وقتی مهریه به دست شان می آید می بینند که جوانی شان را باخته اند. کسانی که می‌خواهند با دعوا مهریه بگیرند به قیمتی هم که می‌خواهند بپردازند توجه کنند.

کسانی که جواب محبت را با بدی می‌دهند، از دایره‌ی انسانیت خارج هستند. این افراد فرهنگ های خوب را عواملی برای پشیمانی مردم قرار می‌دهند؛ و فرهنگ های اشتباه تولید می‌کنند. تمام کسانی که مهریه پایین دارند و باعث شده که همسر براحتی آنها را طلاق بدهد، اگر مهریه‌های شان بالا هم بود، اتفاقی دیگری نمی افتاد.

شهری ها بسیاری از فرهنگ ها را به خاطر زندگی مدرن زیر پا گذاشته اند ولی ما باید فرهنگ های زیبا را از روستائیان یاد بگیریم.

افرادی که فرهنگ‌های خوب را با رفتار بدشان ضایع می‌کنند، به فرهنگ ظلم می‌کنند. من از مهریه کم دفاع می کنم ولی از آقایان دفاع نمی‌کنم. دفاع از مهریه کم دفاع از دین است نه مردها. من از فرهنگ اصیل دینی دفاع می‌کنم. آقایان بدانند که مهریه را خیلی دست کم گرفته اند و پا گذاشتن روی حق مهریه را هم دست کم گرفته اید. پیامبر می‌فرماید: کسی که در مهریه‌ی زنی به او ظلم کند، نزد خداوند در حکم شخص زناکاز است. در روز قیامت خداوند به او می‌گوید: بنده ی من، کنیز خودم را بر عهد خویش با ازدواج با تو درآوردم ولی تو به عهدم وفا نکردی و به او ظلم نمودی، پس از کارهای نیک این مرد گرفته می‌شود و به آن زن داده می‌شود. وقتی کار نیکی باقی نماند او را به سمت آتش امر می‌کند که چرا عهد خدا را شکستی. شاید شما بتوانید با زور گفتن از زیر دادن مهریه در بروید ولی بدانید که وکیل مدافع زن در مسئله ی مهریه خداست؛ یعنی شما با خدا طرف هستید.

امام صادق (ع) می‌فرماید که دزدها سه دسته هستند: کسانی که زکات نمی‌دهد، کسانی که مهر زنان را حلال می شمارد و کسانی که قرض می‌گیرند و قصد پرداخت آن را ندارند.

امام رضا (ع) به نقل از پیامبر می‌فرماید: یکی از کسانی که خداوند نمی بخشد کسی است که مهریه‌ای را انکار می‌کند. پس ما باید قصد پرداخت را داشته باشیم و باید چیزی را قبول کنیم که بتوانیم آن را بپردازیم. ما نباید بگوییم که چه کسی گرفته و چه کسی داده است.

کسی که مهریه‌اش را به اندازه ی پول حجش یا بالاتر تعیین می‌کند، آن خانم استطاعت حج را پیدا می‌کند (شما می‌توانید از دفتر مرجع تقلید خودتان بپرسید). مرد باید قرض را ادا کند زیرا خانم واجب الحج شده است. اگر آقا بتواند مهریه را بدهد و ندهد، دارد معصیت می‌کند. ما با مهریه تعارف کرده ایم و این اتفاقات غیرمعقول افتاده است. پس مهریه را جدی بگیریم و با آن درست برخورد کنیم. باید به آقایانی که در خواستگاری مهریه بالا را قبول نمی‌کنند و می‌گویند که نمی‌توانند آن را پرداخت کنند، آفرین گفت. ما نباید زندگی مان را با دروغ بنا کنیم. قبول مهریه‌یعنی اینکه ما می دانیم باید بعد ازعقد، مهریه را بدهیم. پس اگر کسی مهریه‌های غیرواقعی را قبول می‌کند و نمی‌خواهد آن را پرداخت کند، دزد و زناکار است.

عده‌ای که مهریه‌های بالا را قبول کرده‌اند با این بحث‌های برنامه دچار دغدغه شده اند، الآن در زندگی مشکل دارند و با کینه‌ی همسرانشان مواجه هستند، راه چاره‌ی آنها چیست؟

پاسخ: وقتی ما صحبت هایی می‌کنیم عده ای فیلم زندگی‌شان را به عقب برمی گردانند و زندگی‌شان را باز خوانی می‌کنند. گاهی اوقات بازخوانی در زندگی فایده دارد زیرا مایه ی عبرت است ولی بعضی مواقع ما برای آه و حسرت، از بازخوانی زندگی مان استفاده می‌کنیم تا از آن بصورت پُتک استفاده کنیم و توی سر اطرافیان بزنیم. به هرحال گذشته ها گذشته است؛ و شما مهریه‌ای تعیین کرده اید و باید آن را بپذیرید. پس آقایان مردانگی به خرج بدهند و روی حرفی که زده اند بایستند. خانم‌هایی که نگران مهریه‌ی بالای خود هستند می‌توانند مهریه شان را ببخشند. طبق روایت از پیامبر بعد از بخشیدن مهریه در زندگی، بین زن و شوهر الفت بوجود می آید. همان طورکه مهریه‌ی زیاد می‌تواند زمینه ی کینه را تولید کند، بخشش مهریه می‌تواند زمینه ی الفت را ایجاد کند. شما می‌توانید با اختیار خودتان بخشی یا تمام مهریه‌ی خودتان را ببخشید. روایت داریم که دسته ای از خانم‌ها که عذاب قبر از آنها برداشته می‌شود و با حضرت زهرا (س) محشور می شوند، کسانی هستند که مهریه شان را می بخشند. راه دیگر تبدیل مهریه است.

در ایام طرح اکرام، آقای دکتر و خانم دکتری تکفل پنج یتیم را بعهده گرفتند. مهریه‌ی خانم دکتر چهارده سکه و تکفل پنج یتیم به مدت چهارده سال بود. شما هم سعی کنید که مهریه تان را نقد کنید. اگر همسر شما توانایی دارد، شما هم می‌توانید مهریه را ببخشید و بجای آن آقا تکلف چند یتیم را بعهده بگیرد. خیلی ها مهریه بالا را ضمانت زندگی می دانند. اگر چند یتیم که سفره ی زندگی‌شان رنگین شده برای شما دعا کنند، آیا شما خوشبخت نخواهید شد؟ آیا با این کا ر ضمانت زندگی شما به دست نمی‌آید؟

 

آیا جهیزیه یک تکلیف شرعی است؟ چرا مردم در مورد جهیزیه سخت‌گیری می‌کنند؟

پاسخ: از نظر شرعی مهریه بر عهده‌ی مرد است که آیات و روایات آن را مشخص کرده‌اند. همچنین کاملا روشن است که جهیزیه برعهده ی زن و خانواده ی زن نیست. شما عالمی را پیدا نمی کنید که بگوید از نظر شرعی واجب است که خانواده ی دختر جهیزیه را برای ابتدای زندگی آماده کند. مهریه حضرت زهرا (س) زره حضرت علی (ع) بود. زره را فروختند و از پول آن زره، مقداری وسایل تهیه کردند. پس پول جهیزیه حضرت از پول مهریه تهیه شد. پس از نظر شرعی جهیزیه بر عهده ی خانواده ی دختر نیست اگر چه الآن رسمی وجود دارد که خانواده ی دختر این کار را انجام می‌دهند. ولی بدانید که خانواده ی دختر در حق پسر لطف می‌کند که جهیزیه می‌دهد. خانواده ی پسر هم باید از خانواده ی دختر تشکر کنند که وسایل اولیه زندگی را برای دختر و دامادشان تهیه می‌کند.

حالا نمی دانیم که چطور بعضی از خانواده‌های پسر، روی شان می‌شود که به جهیزیه دختر ایراد بگیرند؟ جهیزیه در حکم یک هدیه است و نمی‌توان به آن ایراد گرفت. پس مهریه‌یک لطفی است که از طرف خانواده ی دختر به پسر می‌کنند. اصل این کمک، کمک خوبی است ولی اگر تبدیل به وظیفه ی خانواده ی دختر و باعث ایرادگیری خانواده ی پسر شد، این اشتباه است.

بعضی می پرسند که چرا دختر موظف است که جهیزیه ی خوب به خانه ی پسر ببرد. حتی بعضی پدر و مادرها به خاطر نداشتن مهریه از ازدواج دخترشان صرف‌نظر می‌کنند که این کار خیلی اشتباه است. بعضی از پدر و مادرها فکر می‌کنند که جهیزیه عزت دختر است؛ یعنی اگر جهیزیه کامل و لوکس باشد، دختر را با عزت به خانواده ی شوهر می فرستند. چرا ما در مورد واژه های کلیدی زندگی مان این‌قدر ساده فکر می‌کنیم؟ آیا واقعا عزت دختر به این است که وسایلش لوکس باشد؟ یعنی شخصیت ما باید اینقدر بی ثبات و کوچک باشد که با یخچال لوکس، بزرگتر بشود؟ آیا عزت به وسایل است؟ آیا در فرهنگ دینی ما به ما این‌طور یاد داده‌اند؟

در دعای جوشن کبیر داریم: ای کسی که هر کس را که بخواهی عزیز می‌کنی یعنی عزت دست خداست پس عزت، دست فرش و مبلمان نیست. در قرآن داریم: تمام عزت برای خداست. هیچ کسی از غیر از خدا عزت ندارد که به شما بدهد. پس عزت را نزد مردم ندانید.

بیایید تصمیم بگیریم که بزرگ بشویم. ما باید مشخص بکنیم که مردم چه بگویند نه اینکه مردم مشخص بکنند که ما چه بگوییم. درهمه جُربُزه‌ی تعیین تکلیف برای دیگران وجود دارد. چرا ما باید اینقدر کوچک بشویم که دیگران برای ما تعیین تکلیف بکنند؟ چقدر پدر و مادرها هستند که به خاطر سنگین بودن جهیزیه، از خواستگاران دخترشان صرف‌نظر می‌کنند. ما در مورد تاخیر ازدواج و سخت شدن آن صحبت می‌کنیم ولی حاضر نیستیم که مسائل این چنینی را از سر راه برداریم. من ناراحت هستم از کسانی که مسائل فرهنگی را به هم می‌زنند. ما رژیم شاه را نابود کردیم و هشت سال با دنیا جنگیدیم ولی ما از عهده ی فرهنگ های اشتباه خودمان بر نمی آییم. واقعا ما از پس جهاد اصغر برآمدیم ولی از پس جهاد اکبر بر نمی آییم. ما می بینیم که سن ازدواج بالا رفته است ولی از پس خودمان برنمی آییم. بالاخره باید از جایی شروع کرد. شما حرف مردم و رسوم اشتباه را کنار بگذارید به خاطر اینکه جوان تان به گناه نیفتد. گاهی ما جهیزیه را به نمایش می گذاریم، منظور از این کار (رسم و سنت) چیست؟ ما عرف جهیزیه دادن را رد نمی‌کنیم ولی منظور از دادن جهیزیه این است که زندگی مشترک راحت تر شروع بشود و زوجین راحت تر زندگی کنند. ولی الآن جهیزیه باعث شده است که جوانان به سمت ازدواج نروند؛ یعنی آنچه که باید باعث می شد زندگی راحت تر باشد، ما طوری با آن برخورد کردیم که جلوی ازدواج را بسته است.

البته اگر جهیزیه نشان دادن، اصل فلسفه ی ازدواج را به هم نزد، بر اساس چشم‌وهم‌چشمی نباشد و یک نوع شادی باشد اشکالی ندارد.
ما با همه مبارزه کردیم و پیروز شدیم. پس بیاییم با فرهنگ های اشتباه هم مبارزه کنیم تا بتوانیم از عهده ی خودمان بربیاییم، آنگاه می‌توانیم جشن بگیریم.

یکی از علت های سخت‌گیری در جهیزیه چشم‌وهم‌چشمی است البته دختران هم نقش مهمی دارند. گاهی مادر وسایلی از قبل تهیه کرده است و دختر می‌گوید که این وسایل قدیمی است. پس دختران هم در جهیزیه نقش دارند. ما خانواده‌هایی را سراغ داریم که منزل مسکونی خودشان را فروخته اند تا بتوانند جهیزیه آماده کنند. آقایی بود که خودش را بازخرید کرد تا بتواند جهیزیه تهیه کنند و بعضی ها پول ربایی می‌گیرند تا جهیزیه ی کاملی بگیرند. اینها به خاطر چشم‌وهم‌چشمی است. گاهی پدر تا چندین سال بعد قسط جهیزیه دختر را می‌دهد. پدر و مادر در فشار قرار می‌گیرند و اگر دختر بعدی بخواهد ازدواج کند پدر نمی‌تواند جهیزیه ی او را بدهد. بعد از جهیزیه نوبت به سیسمونی می رسد که الآن خیلی روی مُد است. پس ما عروسی ها را به هفت عزا تبدیل کرده ایم.

اکر کسی دل برای فرهنگ جامعه اش بسوزاند باید از خودخواهی هایش بگذرد. ممکن است که خانواده ای متمول باشد و بتواند جهیزه ی سنگینی بدهد ولی آیا آنها فکر کرده‌اند که با این کار سطح توقع دیگران را بالا می برند؟ آیا فکر کرده‌اند که جهیزیه ی سنگین فرهنگ ازدواج را دچار مشکل می‌کند؟ آیا شایسته است که چون شما پول دارید و هر طوری که دوست دارید آن را خرج کنید به جوانان جامعه جفا بشود؟ گاهی شما توان اقتصادی دارید ولی خواهر یا برادر یا همسایه ی شما این توان را ندارد و این سطح توقع آنها را بالا می‌برد. در قدیم مردم با وسایل خیلی کم زندگی را شروع می‌کردند و بعد خودشان زندگی را می ساختند.

پدر و مادر ها بدانند که با خرید جهیزیه ی سنگین کمکی به فرزندان شان نمی‌کنند.

آیا مردم در مورد صحبت‌هایی که شما در مورد جهیزیه و سنت‌های غلط می کنید گوش می‌دهند؟

پاسخ: پیامک‌هایی که به دست ما می رسد نشان می‌دهد که مردم به حرف‌های ما در مورد جهیزیه گوش می‌دهند و برنامه ما روی مردم اثر دارد. از طرفی ما این صحبت ها را می‌کنیم که گوش شنوا پیدا بشود. ما در مورد رسم های اشتباه که باعث توقعاتی شده صحبت می‌کنیم تا گوش ها بشنوند. افرادی که روی حرف‌های ما فکر می‌کنند و به نتیجه می رسند که عمل کردن به آن می‌تواند زندگی را شیرین کند، هم دلگرمی برای ماست؛ و هم دلگرمی برای کسانی است که می‌خواهند با این رسم و رسومات بجنگند.

بعضی می‌گویند که شما از خانواده دختر حمایت می کنید در حالیکه مخارج عروسی و تبعات آن خیلی بیشتر از جهیزیه است. ما در مورد همه ی موارد ازدواج صحبت کرده ایم و خواهیم کرد. در بحث مهریه و نداشتن شغل ثابت ما از آقاپسرها یا در واقع از حق دفاع کرده ایم. بناست که در خانواده آرامش تجربه بشود و ما از خانواده دفاع می‌کنیم. اگر ما به خانواده ی پسرها می گوییم در مورد جهیزیه فشار نیاورید، به خانم‌ها هم خواهیم گفت که در مراسم عروسی توقعات تان را پایین بیاورید. ما خودمان مسائل مان را سخت کرده ایم. ما می گوییم توقع در مورد جهیزیه را کم کنید، چه جهیزیه را دختر بدهد چه پسر.

بعضی گفته‌اند که شما می خواهید زندگی ها را به عقب برگردانید؛ و ما مثل شصت سال قبل زندگی کنیم. ملزومات زندگی امروز با ملزومات زندگی دیروز فرق می‌کند. زمانه موجودی است که همه چیز سر آن خراب می‌شود. ما وقتی می‌خواهیم کاری را انجام بدهیم با اینکه می دانیم اشتباه است آن را گردن زمانه می اندازیم و می گوییم: زمانه عوض شده است. وقتی اتفاق بدی می افتد می گوییم: ای داد از این زمانه که اینقدر نامرادی می‌کند. اگر زمانه زبان داشت چطور از خودش دفاع می کرد؟

ما باید با اقتضائات زمان کنار بیاییم. فلسفه ی جهیزیه این بوده است که خانواده عروس و داماد وسایلی تهیه کنند که برای ابتدای ازدواج، زندگی راحت تر باشد؛ اما الآن چه اتفاقی افتاده است؟ آیا به روز بودن زندگی ازدواج را سخت کرده یا آسان؟ خیلی ها می‌گویند که ازدواج ما به خاطر جهیزیه به تاخیر افتاده است. حتی کسانی که می‌خواهند به روز باشند هم این مشکلات را دارند یا فرزندان به پدر و مادر فشار می آورند. نباید با هر چیزی که اقتضاء روز است یا انحراف زمانه است، کنار آمد. آلودگی هوا اقتضای زمانه است. چرا با آن مبارزه می‌کنیم؟ می‌توانیم با آن کنار بیاییم و کم کم جان بدهیم. الآن فضای ازدواج آلوده شده است. این اقتضائات به اسم اقتضائات زمانه دارد در زندگی ها رواج پیدا می‌کند. همه می نالند ولی همه منتظر دیگری هستند که با این رسم اشتباه مبارزه کند.

فرهنگ ما در ازدواج دچار خودآزاری شده است یعنی بیمار شده است. ما داریم اذیت می‌شویم. بعضی می‌گویند که قسط جهیزیه دختر اولم تمام نشده است و وقت ازدواج دختر دوم رسیده است و نمی دانم چکار کنم. یا اینکه دختر در عقد است و چند سال گذشته است ولی هنوز جهیزیه آماده نشده است. این چه اقتضای زمانه ای است؟ زمانه با زبان حالش حرف می زند و شاهد آن پیامک‌هایی است که به ما می رسد. این اقتضائات چقدر زندگی ها را به عقب انداخته و سخت کرده است. این بروز بودن به نفع ما نیست بلکه به ضرر ماست.

طبقه ی مرفه و پولدار جامعه باید به این فرهنگ برسند که همیشه لذت در خرج کردن نیست و بعضی مواقع لذت در تغییر خرج کردن هاست. البته بعضی مواقع خرج نکردن بخل است. اگر کسی مقداری از جهیزیه ی دخترش را کمتر بگیرد و با این کم گرفتن حواسش به برادرش باشد که به اندازه ی او پول ندارد، با این کمتر کردن بطور طبیعی سطح توقع آنها هم پایین می آید. چه لذتبخش است هدیه کردن آرامش به دیگران. وقتی ما جهیزیه را بالا می‌گیریم برادر یا همسایه ی من نگران می‌شود و فکرهای آنچنانی می‌کند ولی اگر ما این کار را نکنیم، آرامش را به آنها هدیه می دهیم. در ضمن وقتی ما جهیزیه ی دخترمان را کمتر بگیریم می‌توانیم مقداری هم به جهیزیه ی دیگران کمک کنیم.

اگر افراد پولدار یک دهم از جهیزیه ی دخترشان را کم بکنند می‌توانند یک جهیزیه برای دختر یتیمی تهیه کنند. وقتی یک دختر را آبرومندانه به خانه ی بخت می فرستیم لذت می بریم.

دخترانی که پدرشان وضع مالی چندان خوبی ندارند باید به این اندازه ای از فرهنگ برسند که شخصیت خودشان را به یخچال و وسایل آنچنانی بند نکنند؛ و فکر نکنند که اگر بخواهند سرفراز باشند باید ارتفاع جهیزیه را بالا ببرند تا ارتفاع شخصیت تان بالا برود. بیایید اقتدار و شخصیت خودتان را به دیانت و اخلاق تان ثابت کنید تا دیگران هم متوجه بشوند که می‌شود با جهیزیه ی کم شخصیت داشت.

شخصیت انسان ها به جایگاه شان در نزد مردم نیست بلکه شخصیت انسان ها به جایگاه شان در نزد خداست. هر چقدر شخصیت شما در نزد خدا بیشتر باشد قابل احترام تر هستید و کسی که در نزد خدا جایگاه دارد، هیچ کس نمی‌تواند شخصیت او را خرد کند.

در پیامکی نوشته‌اند: در شهرستانی که ما زندگی می‌کنیم برای جهیزیه‌ی هزینه‌ی بالایی می‌شود و نصف ظرف هایی که در جهیزیه می‌دهند اصلا استفاده نمی‌شود و به خاطر همین دختر و پسر چهار یا پنج سال عقد کرده می مانند و پدر دختر باید تا چند سال قسط جهیزیه را بدهد و دخترها تا مدتها بچه دار نمی شوند تا خانواده بتواند سیسمونی آبرومند جور کند.

خانمی نوشته اند که پدر من با هزار قرض و چک خرج مراسم عقد و جهیزیه ی مرا داد ولی این کار نه تنها باعث عزت من نشد بلکه به خاطر برگشت خوردن چک ها باعث آبروریزی جلوی شوهرم و خانواده اش شد. وقتی موقع سیسمونی دادن شد من گفتم که ما رسم نداریم و جان خودم را راحت کردم. شوهر وسایل مختصری را برای بچه تهیه کرد در صورتی که اگر پدرم می خواست آن را تهیه کند باید فلان مارک و فلان جور بود. الآن پشیمان هستم که چرا برای جهیزیه چنین کاری را نکردم.

حتی الآن در شهرهای کوچک و روستا هم جهیزیه دادن آنچنانی رسم شده است. فرهنگ ساده ی روستایی به جایی می رساند که گاو خودش را می فروشد که جهیزیه دخترش را بدهد. همه منتظر هستیم که در بحث جهیزیه اتفاقی بیفتد؛ زیرا همه مبتلای به آن هستیم.

 

چرا می خواهید بگویید که همه چیز گل و بلبل است و فقط مردم هستند که با زیادخواهی‌های شان ازدواج را سخت می‌کنند. آیا دولت و گرانی‌ها هیچ نقشی ندارند؟

پاسخ: الآن زمان شکل‌گیری دولت جدید است. مسئولین بدانند که انتقادهای زیادی به آنها می‌شود. وظیفه‌ی ما این است که به مردم بگوییم: دست از رسم و رسوم اشتباه بردارند و از تجملات و تشریفات دست بکشند. ولی من می‌دانم بعضی از خانواده‌های ما برای گرفتن چیزهای حداقلی یک زندگی، دچار مشکل هستند. بعضی‌ها می‌گویند که ما جهیزیه نمی‌گیریم ولی آیا می‌توانیم در چادر زندگی کنیم؟ آیا ما نیاز به اجاره خانه داریم یا خیر؟ مسئولین باید اینها را جواب بدهند.

بعد از گرفتن رای اعتماد، وزراء عهد ببندند که دست از مسائل بیخود بردارند و به داد جوانان جامعه و اخلاق جامعه برسند. کسانی که مسئولیت را قبول می‌کنند خیلی شجاع هستند ولی اگر کسی مسئولیت را بیخودی قبول کند دین ندارد. گاهی دنیای انسان ها، آخرت آنها را به باد می‌دهد. ما تلاش می‌کنیم که مردم دست از رسومات اشتباه بردارند و شما هم تلاش کنید که مشکلات را از سر راه مردم بردارید.

بعضی ها گفته‌اند که ما زندگی مان حتی بدون یخچال شروع کردیم ولی الآن وضع مالی خوبی داریم و جهیزیه ی دخترم را هم ساده داده‌ایم تا در فامیل جهیزیه‌ی ساده جابیفتد.

 

در مورد نقش رسانه در بالا بردن سطح توقعات مردم و مهریه‌های تجملاتی توضیحاتی بفرمایید.

پاسخ: بعضی‌ها می‌گویند: شما در مورد مهریه‌های آنچنانی حرف می زنید که در شهر ما نیست. من می گویم که فرهنگ شما خیلی بالاست که اصل ازدواج را فراموش نکرده‌اید و جهیزیه مانع ازدواج‌های شما نشده است. ما از بدی های جهیزیه های تشریفاتی که مانع ازدواج است صحبت می‌کنیم.
بعضی ها می‌گویند که تبلیغات وسایل گران قیمت در تلویزیون و یا گرفتن فیلم از خانه های مجلل و تبلیغ آنها، سطح توقعات مردم را بالا برده اند. افراد رسانه ای باید به این واقعیات توجه کنند:

مردم ما قبل از اینکه اهل مطالعه باشند اهل دیدن برنامه های تلویزیونی هستند. این واقعیت خوبی نیست. متوسط مطالعه در جامعه ی ما پایین است. دیگر اینکه رسانه های تصویری از تاثیرگزارترین رسانه ها در سبک زندگی و فرهنگ مردم هستند. دیگر اینکه بیشتر فیلم ها و سریال هایی که در تلویزیون و سینما پخش می‌شود نمایانگر زندگی های خوب به بالا هستند. قشر قابل توجهی از مردم ما زندگی متوسط رو به پایین و ضعیف دارند. دیگر اینکه توان اقتصادی مردم اجازه نمی‌دهد که آنها در سطح فیلم هایی که نمایش داده می‌شود زندگی کنند. دیگر اینکه اگر یک فیلم در مسیر رشد و تعالی جامعه قدم برندارد و فقط باعث سرگرمی مردم بشود، نه فقط به فرهنگ خدمت نکرده است شاید بتوان گفت که به فرهنگ جامعه جفا کرده است. دیگر اینکه بیشتر سریال ها حتی سریال هایی که شخصیت اصلی فیلم کارمند هستند، نوع زندگی‌شان نشان می‌دهد که از طبقه ی خوب به بالا هستند؛ یعنی نوع زندگی یک کارمند از نوع خوب است و مردم فکر می‌کنند که زندگی متوسط یعنی همین زندگی که در فیلم نشان داده شده است؛ یعنی سطح حداقل توقع مردم بالا می آید. دیگراینکه وقتی مردم فیلم ها و سریال هایی را می بینند که حقیقت زندگی آنها را نشان می‌دهد با شخصیت های آن ارتباط ویژه ای پیدا می‌کنند. بعضی فیلم ها آرزوها را تقویت می‌کنند ولی بعضی از سریال های خوب واقعیت ها را تبلیغ می‌کنند.

ما باید مراقب باشیم که سبک زندگی مان از سبک ملی مذهبی خودمان فاصله نگیرد. پس اگر به فیلم ها وسریال ها توجه بشود و نوع زندگی هایی که در فیلم ها به نمایش در می آید به واقعیت ها نزدیک بشود، آسیب‌های فرهنگی کمتری به جامعه وارد می‌شود.

البته در رسانه بنا نیست که تجمل گرایی و تشریفات نمایش داده شود. مهم نیست که در فیلم ها آخر داستان چه اتفاقی می افتد، فیلم نامه نویس ها و کارگردان ها می دانند که وقتی تصویر در تلویزیون نشان داده می‌شود، گاهی اوقات بجای اینکه محور داستان روی مخاطب اثر بگذارد حواشی داستان روی مخاطب اثر می‌گذارد و ذائقه ی مخاطب را عوض می‌کند؛ مثلاً وقتی مخاطب صد تا فیلم می‌بیند که در نود و نه تای فیلم ها مبلمان وجود دارد، با اینکه مبلمان جزو فیلم نیست، ولی مخاطب آرام آرام به این باور می رسد که بدون مبلمان نمی‌شود زندگی کرد. یا در فیلم یخچال های آنچنانی دیده می‌شود بطور ناخودآگاه به مخاطب این احساس دست می‌دهد که زندگی باید با این یخچال ها باشد. تبلیغاتی که در تلویزیون انجام می‌شود که افراد شاد در کنار این وسایل گرانقیمت هستند، این تداعی را بوجود می‌آورد که اگر در جهیزیه ی دختری این وسایل نباشد، دختر احساس بدبختی خواهد کرد.
باید به خانواده‌ها گفت که رسانه هر چه می‌خواهد نشان بدهد شما باید به جیب خودتان نگاه کنید. اگر ما نتوانیم این وسایل را تهیه کنیم، نباید ناراحت باشیم زیرا این وسایل باید مایه ی آرامش ما را فراهم کند ولی وقتی بخواهیم این وسایل را مثلاً بصورت قسطی تهیه کنیم، سنباده ی ذهن ما می‌شود. در ضمن این وسایل و تنوع آنها تمام نمی‌شود.

پس منطقی و عاقلانه فکر کنیم و بر اساس توانایی های مان خرید خانه را انجام بدهیم تا خیلی از مشکلات براحتی حل شود.



جهیزیه‌ی من کولر، آبگرمکن و ماکروفر کم داشت. سه سال دعوا داشتیم. خواهر شوهرم همیشه جهیزیه‌ی دیگران را به رخ من می‌کشید با این حال بچه‌دار شدم، آنها هنوز هم می‌گویند ولی من کوتاه آمده‌ام. آبرویم را در محله بردند. خواهرم به خاطر جهیزیه هنوز ازدواج نکرده است. من در سیسمونی سنگ تمام گذاشتم. فامیل‌های ما همه پولدار بودند و جهیزیه‌ی دخترهایشان را عالی گرفتند ولی پدرم نتوانست این کار را بکند و ضررش را هم من کردم، راهنمایی بفرمایید.

پاسخ: ما همیشه از دیگران توقع داریم که به شخصیت ما احترام بگذارند غافل از اینکه اصلی‌ترین فردی که باید به ما احترام بگذارد خود ما هستیم. بعضی از کارهایی که ما انجام می‌دهیم توهین به شخصیت خود ماست. وقتی زن برادر شما جهیزیه آورده است (خانواده‌اش به زحمت آنها را فراهم کرده است) و شما شروع می‌کنید به ایراد گرفتن و مقایسه کردن با جهیزیه‌ی دیگران، در واقع شما شخصیت خودتان را پایین آورده‌‌اید که به خودتان بقبولانید که این حرف‌ها را بزنید. کمی از خودتان جدا بشوید و خانم یا آقایی را ببیند که به عروس شان این حرف ها را می‌زنند. شما چه حسی نسبت به آن فرد دارید؟ اینها توهین به شخصیت است. سعی کنیم خودمان را بیشتر از این حرف ها دوست داشته باشیم؛ و بیشتر به خودمان احترام بگذاریم. شخصیت انسانی با اخلاق های خوب متعالی می‌شود و به بالا می‌رود ولی من با اخلاق بد، این شخصیت انسانی را در زمین گرفتار کرده ایم. این اخلاق زشتی است، تصمیم بگیریم که اخلاق مان را بزرگ بکنیم.

اگر شما به فکر خودتان نیستید به فکر دیگران باشید. سخت‌گیری در جهیزیه ای عده ای را وادار کرده که ازدواج نکنند؛ و خیلی از پدر و مادرها را وادار کرده است که خواستگار به خانه راه ندهند. مانع شدن در سر راه ازدواج یک جوان گناه بزرگی است. این نوع فرهنگ ها و دامن زدن به این فرهنگ ها باعث می‌شود که جوانان نتوانند ازدواج کنند. ببینید که چه غوغایی بپا می‌شود. در مسئله ی ازدواج همکار شیطان نشوید و دل شیطان را خنک نکنید. وقتی جوانی ازدوج می‌کند ناله ی شیطان بلند می‌شود؛ زیرا وقتی فردی ازدواج می‌کند نیمی از دینش را ادا می‌کند. مردم ایرانی احساساتی هستند و اگر جایی زلزله یا سیل بیاید همه کمک می‌کنند و دل شان برای آنها می سوزد. باید دل سوزی های مان را جهت بدهیم. خوب است برای درد و دل کسانی که ازدواج می‌کنند، دل بسوزانیم.

بعضی اوقات ما دل مان به حال پرنده های جفتی که در قفس به تنها نگه داری می شوند تا آواز بخوانند می سوزد. الآن در خانواده‌های ما پسرها و دخترها دارند می خوانند و خواندن شان هم دردناک است و رویشان هم نمی‌شود که به پدر و مادرشان بگویند. خوب است دل مان به حال آنها بسوزد. گاهی ما یادمان می‌رود که ازدواج به خاطر آرامش است. کسانی که به خاطر جهیزیه زخم زبان می‌زنند بدانند که اگر دختر و پسری به خاطر زخم زبان آنها ازدواج نکنند و به گناه بیفتند آنها مقصر هستند و این گناه دامن همه ی ما را می گیرد.

ما داریم کسانی که جهیزیه کامل هم برده اند ولی باز زخم زبان شنیده اند. کسانی که جهیزیه سنگین می برند فکر نکنند که دیگر زخم زبان و سرکوفت نمی شوند. کسی که بخواهد سرزنش کند اگر شما جهیزیه ی کامل هم بگیرید باز این کار را می‌کند. کسی که جهیزیه ی ساده گرفته است خیالش راحت تر است. ما باید کاری که درست تر است انجام بدهیم.

خدایا کاری بکن که من از درونم احساس بی نیازی بکنم و این احساس را از دیگران نخواهم. خانمی نوشته اند که در جهیزیه ی من همه چیز بود و من تک دختر بودم. پدر و مادر من خیلی زحمت کشیدند ولی من عزتی پیش خانواده ی شوهرم ندارم. وقتی صحبت از جهیزیه می‌شود می‌گویند که تو چیزی نیاوردی و همه را پسر ما خریده است. ای کاش جهیزیه ی کم برده بودم که دلم نمی سوخت که زحمات پدر و مادرم را به هدر بدهم. مردم روی بهترین جهیزیه هم عیب می گذارند مهم نیست که مردم بگویند جهیزیه خوب بوده یا بد بوده است.

جهیزیه خودش یک مانع است. وقتی ما جهیزیه ی سنگین را ملاک قرار بدهیم در خیلی از خانواده‌ها طول می کشد تا آنها این وسایل را تأمین کنند. جهیزیه دنباله هایی دارد. وقتی ما ازدواج می‌کنیم می‌توانیم در یک خانه ی خیلی کوچک زندگی کنیم؛ اما وقتی جهیزیه ی سنگین گرفتیم در خانه کوچک جا نمی‌شود، پس دنباله ی جهیزیه می‌شود خانه ی بزرگتر. بعد میهمانی های آنچنانی در این لوازم و خانه و ... وقتی کسی در یک خانه ی ساده میهمانی می گیرد هیچ اتفاقی نمی افتد ولی وقتی در یک خانه مجلل می‌خواهد میهمانی بگیرد باید سفره ی آنچنانی بگیرد. وقتی درخانه ی بالای شهر خانه بگیرند باید ماشین آنچنانی هم داشته باشند. اصل استفاده از دنیا برای رسیدن به خدا بد نیست. یک مسلمان باید پولدار باشد و از پولش برای رسیدن به هدف آفرینش استفاده کند و در پول متوقف نشود.

فردی به امام صادق (ع) گفت که من در دنیا به دنبال پول هستم و مبتلا به دنیا شده ام. امام فرمود که این پول ها را برای چه می خواهی؟ او گفت: می خواهم با آن ازدواج کنم و به برادران دینی کمک کنم و میهمانی بدهم. امام فرمود: این عین آخرت است. گاهی ما زیادی خواه هستیم یعنی می‌خواهیم در اول زندگی همه چیز داشته باشیم آن هم از پول دیگران.

خوب است که ما خودمان باشیم یعنی زندگی را ساده شروع کنیم و کم کم آن را ارتقاء بدهیم. دیگران هم از این زندگی خوششان می آید؛ زیرا می بینند که آنها با زحمت این کار را کرده‌اند. سعی کنیم با فرهنگ سازی های اشتباه مسیر ازدواج را سخت نکنیم. کسانی که پولدار هستند هم جهیزیه ساده بدهند تا دیگران هم از آنها یاد بگیرند و جهیزیه ی ساده بدهند.

 

آیا کارشناس شما حاضر است که دخترخانمش را با جهیزیه‌ی ساده و مهریه پایین به ازدواج آقاپسری در بیاورید؟

پاسخ: یکی از عیب‌های رسانه این است که بینندگان عبوری زیاد دارد یعنی بعضی از حرف‌های برنامه‌ای ما را می بینند و بعضی‌ها را نمی بینند. ما دوست نداریم حرفی را که می‌زنیم عمل نکنیم. خانمی‌ گفته بودند که اگر خواهر شوهر یا مادرشوهر حرفی به عروس می‌زنند حتماً چیزی دیده‌اند زیرا عروس سالن و خرید آنچنانی می‌خواهد، پس ما هم جهیزیه ی آنچنانی می‌خواهیم. بنا نیست که ما صحنه‌ی ازدواج را به صحنه‌ی رقابت تبدیل کنیم. موانع ازدواج به خانواده پسر یا دختر یا هر دو برمی گردد.

همه باید باور کنیم که بالا رفتن سن ازدواج به مصلحت کسی نیست زیرا زمینه ی فساد در جامعه بیشتر می‌شود و این می‌تواند حتی دامن فرد متاهلی که سال ها ازدواج‌کرده، بگیرد. وقتی زمینه ی فساد در جامعه زیاد بشود، تر و خشک باهم می‌سوزند. در مورد شغل پسرها گفتیم که گیر ندهید که حتماً باید شغل ثابت یا استخدامی باشد، در مورد مهریه به خانواده دختر تذکر دادیم. ما به همه تذکر می دهیم و می‌خواهیم که دل مان به حال خودمان بسوزد. نگذارید که ازدواج ها این‌قدر سخت بشود. درخیلی از کشورهای پیشرفته، ازدواج را مثل ما سخت نمی‌گیرند و آن را امر ساده‌ای می‌گیرند. اگر قرار است که چون عروس به سالن گیر داده، داماد هم به جهیریه گیر بدهد، این می‌شود میدان جنگ.


اشتراک در بالاترین اشتراک در فیسبوک اشتراک در توییتر اشتراک در کلوب اشتراک در دنباله اشتراک در فیسنما اشتراک در گوگل پلاس

منبع : وب سوار
برچسب ها : موانع ازدواج, مشکلات اقتصادی ازدواج, مشاوره ازدواج, دهنوی, گلبرگ, برنامه گلبرگ شبکه سه, ظاهر در ازدواج, قیافه دختر, قیافه در ازدواج, انتظارات بی جا, افزایش سن ازدواج, گشایش روزی, ازدواج آسان, ازدواج راحت, جهیزیه سنگین, مهریه سنگین, برنامه گلبرگ, ازدواج, دلایل بدحجابی, علت های بدحجابی, نقش قیافه در ازدواج, ملاک های غیرمنطقی ازدواج, خانم چادری, گناه بدحجابی, شغل و ازدواج, سن ازدواج, آسان شدن ازدواج, موانع ازدواج موفق, مشکل سربازی برای ازدواج, مهریه های سنگین, فقر مالی, سطح مالی خانواده و ازدواج, شغل ثابت, مشکلات ازدواج, مسائل ازدواج, جهیزیه, مهربرون, مهریه منطقی, مهریه قابل قبول, مهریه عندالاستطاعه, مهریه کم, کفویت در ازدواج, هم کفر بودن, واسطه در ازدواج, واسطه گری ازدواج, خواستگاری دختر از پسر, خواستگاری, فرهنگ ازدواج, barriers to marriage, economic problems of marriage, marriage counseling, appearing in marriage, looking girl, looking for marriage, unwarranted expectations, marriage age, the opening day, marriage of convenience, convenient marriage, heavy dowry, marriage, disguise role in marriage, marriage irrational criteria, jobs and marriage, the age of marriage, getting married is easy, barriers to successful marriage, military problem for marriage, poverty, economic level of the family and marriage, permanent job, marriage problems, dowry, reasonable dowry, acceptable dowry, through in marriage, marriage mediation, woo the girl of boy, matchmaking, marriage culture


شارژ سریع موبایل