عادل مسعودی شنبه ۱۱ بهمن ۱۳۹۳ - ۱۶:۰۰

اراده‏ ى خداوند سبب پیدایش و آفرینش موجودات است و مى ‏تواند بدون اسباب و وسیله مادّى نیز بیافریند. او سبب‏ ساز و سبب سوز است، گاهى تأثیر چیزى را از آن مى‏گیرد و گاهى به چیزى اثر مى‏بخشد. پیدایش و بقا و آثار همه چیز بسته به اراده و خواست اوست.
 

قَالَتْ رَبِّ أَنَّى یَكُونُ لِی وَلَدٌ وَلَمْ یَمْسَسْنِی بَشَرٌ قَالَ كَذَلِكِ اللّهُ یَخْلُقُ مَا یَشَاء إِذَا قَضَى أَمْرًا فَإِنَّمَا یَقُولُ لَهُ كُن فَیَكُونُ (آل عمران ـ 47)

[مریم‏] گفت: «پروردگارا، چگونه مرا فرزندى خواهد بود با آنكه بشرى به من دست نزده است؟» گفت: «چنین است [كار پروردگار]. خدا هر چه بخواهد مى‏آفریند چون به كارى فرمان دهد، فقط به آن مى‏گوید: «باش» پس مى‏باشد.»

 

چگونه بدون همسر فرزند مى‏آورم؟!

باز در این آیه داستان مریم ادامه مى‏یابد، او هنگامى كه بشارت تولد عیسى علیه السلام را شنید، چنین "گفت: پروردگارا! چگونه فرزندى براى من خواهد بود، در حالى كه هیچ انسانى با من تماس نگرفته" و هرگز همسرى نداشته‏ام (قَالَتْ رَبِّ أَنَّى یَكُونُ لِی وَلَدٌ وَلَمْ یَمْسَسْنِی بَشَرٌ)

مى‏دانیم این جهان، جهان اسباب است و خداوند آفرینش را چنان قرار داده كه هر موجودى به دنبال یك سلسله عوامل و اسباب پا به دائره وجود مى‏گذارد، مثلاً براى تولد یك فرزند، آمیزش جنسى و ازدواج و تركیب "اسپرم" و "اوول" لازم است، بنابراین جاى تعجب نیست كه مریم با شنیدن این بشارت كه به زودى صاحب فرزندى خواهد شد در شگفتى فرو رود.

ولى خداوند به این شگفتى پایان داد و فرمود: "این گونه خدا هر چه را بخواهد مى‏آفریند" (قَالَ كَذَلِكِ اللّهُ یَخْلُقُ مَا یَشَاء).

نظام عالم طبیعت مخلوق خدا است و محكوم فرمان او است و هرگاه بخواهد مى‏تواند این نظام را دگرگون سازد و به وسیله اسباب و عوامل غیر عادى موجوداتى را بیافریند.

سپس براى تكمیل این سخن مى‏فرماید: "هنگامى كه چیزى را مقرر كند (و فرمان وجود آن را صادر نماید) تنها به آن مى‏گوید: موجود باش، آن نیز فوراً موجود مى‏شود" (إِذَا قَضَى أَمْرًا فَإِنَّمَا یَقُولُ لَهُ كُن فَیَكُونُ)

بدیهى است كه تعبیر به "كن" (باش) در حقیقت بیان اراده قطعى خدا است، وگرنه نیازى به سخنى نیست، یعنى به مجرد اینكه اراده او بر چیزى تعلق گرفت و فرمان آفرینش صادر شد، فوراً لباس هستى بر آن پوشانده مى‏شود.

ریشه سوال و تعجّب، اگر انكار و لجاجت نباشد مانعى ندارد. «أَنَّى یَكُونُ لِی وَلَدٌ» اولیاى خدا نیز اراده خداوند در امور جهان را بر پایه‏ى اسباب و علل طبیعى مى‏دانند و لذا اگر بشارت ویژه‏اى بر خلاف آن آمد، چگونگى آن را از خداوند مى‏پرسند

نکات آیه:

1ـ درباره آفرینش عیسى در این آیه جمله "یخلق" (مى‏آفریند) به كار رفته، در حالى كه درباره آفرینش یحیى در چند آیه قبل، تعبیر به "یفعل" (انجام مى‏دهد) شده است، شاید این تفاوت تعبیر، اشاره به تفاوت خلقت این دو پیامبر بوده باشد كه یكى از مجراى عادى و دیگرى از مجراى غیر عادى به وجود آمده‏اند.

البته اعتقاد نویسنده تفسیر نور این است که اینکه خداوند در پاسخ زكریّا فرمود: «یَفْعَلُ ما یَشاءُ» و در جواب مریم فرمود: «یَخْلُقُ ما یَشاءُ» شاید رمزش این باشد كه فرزند براى بانوى بى‏شوهر شگفت آورتر از فرزند براى پیرمرد باشد.

2ـ این نكته قابل توجه است كه در آغاز این سری آیات، مریم با فرشتگان سخن مى‏گوید ولى در اینجا مى‏بینیم او با خداى خود سخن مى‏گوید و از او پاسخ مى‏شنود، گویا چنان مجذوب ذات پاك حق شد كه واسطه‏ها را از میان برداشت و یكپارچه با مبدأ عالم هستى پیوند گرفت و بى هیچ واسطه‏اى آنچه مى‏خواست گفت و آنچه مى‏بایست شنید- البته سخن گفتن غیر پیامبران با خدا هرگاه به صورت وحى نبوت نباشد اشكال ندارد.

3ـ إِذَا قَضَى أَمْرًا فَإِنَّمَا یَقُولُ لَهُ كُن فَیَكُونُ. این جمله یك قاعده كلّى است، ولادت عیسى از مصادیق آن مى‏باشد، به مضمون این جمله: همه چیز در برابر مشیت خدا خاضع است، خدا چون كارى را اراده فرماید انجام پذیرد خواه مطابق جریان طبیعى باشد یا نه؟ بشر از نظام طبیعت نمى‏تواند خارج باشد ولى خالق طبیعت مى‏تواند آن را عوض كند.

 

تشابه آیات:

تطبیق این آیه با آیه سوره مریم كه مى‏فرماید: "قَالَ كَذَلِكِ قَالَ رَبُّكِ هُوَ عَلَیَّ هَیِّنٌ وَلِنَجْعَلَهُ آیَةً لِلنَّاسِ وَرَحْمَةً مِّنَّا وَكَانَ أَمْرًا مَّقْضِیًّا" (گفت: «[فرمان‏] چنین است، پروردگار تو گفته كه آن بر من آسان است، و تا او را نشانه‏اى براى مردم و رحمتى از جانب خویش قرار دهیم، و [این‏] دستورى قطعى بود.» (سوره مریم، آیه 21")

چنین بدست مى‏آید كه كلمه "كذلك" در مورد بحث خودش به تنهایى كلامى است تام و تقدیرش "الامر كذلك" است، یعنى بله مطلب این چنین است، و بشارتى كه هم اكنون به تو دادم امرى است مقضى و قضایى است كه رد و بدل نمى‏شود.

 

بحث لغوی:

همان طور كه در تفسیر آیه 40 همین سوره كه حضرت زكریا گفت: (أَنَّى یَكُونُ لِی غُلامٌ) تذکر دادیم كلمه (أَنّى) به معناى (كَیفَ) می باشد، شاید در اینجا هم بتوان همان معنا را در نظر گرفت. یعنى چون حضرت مریم سابقه این موضوع را نداشت كه بانویى به این كیفیت باردار شود، لذا از چگونگى این امر بى‏سابقه جویا شده است.

این معنا از جمله (وَ لَمْ یَمْسَسْنِی بَشَرٌ) نیز استفاده می شود: زیرا مفهوم آن این است كه تولید مثل بدون تماس زن و شوهر چگونه انجام می گیرد؟ معناى جمله: (كَذلِكِ اللَّهُ یَخْلُقُ ما یَشاءُ) الى آخره این می باشد:

با اینكه بشرى با تو تماس نگرفته است اما خداى توانا هرچه را كه بخواهد مى‏آفریند چنان كه حضرت آدم و حواء را با اینكه مادر هم نداشتند، به دست قدرت خود آفرید.

اینکه خداوند در پاسخ زكریّا فرمود: «یَفْعَلُ ما یَشاءُ» و در جواب مریم فرمود: «یَخْلُقُ ما یَشاءُ» شاید رمزش این باشد كه فرزند براى بانوى بى‏شوهر شگفت آورتر از فرزند براى پیرمرد باشد

كلمه قضاء در قرآن مجید براى معانى متعددى استعمال شده است. آن معنائى كه در اینجا تناسب بیشترى دارد این است كه شاید بتوان گفت: معناى كلمه (إِذا قَضى‏) یعنى هرگاه اراده كند.

آیه 81 سوره یس كه می فرماید:

إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَیْئًا أَنْ یَقُولَ لَهُ كُنْ فَیَكُونُ نیز این معنا را تأیید می كند. یعنى امر خدا جز این نیست كه هرگاه چیزى را اراده نماید به آن می گوید: موجود شو! پس موجود می شود. (تفسیر آسان، ج 2، ص 286)

صاحب تفسیر احسن الحدیث هم اعتقاد دارد که قضاء در اصل به معنى فیصله دادن است و در آیه به معنى اراده است.

 

پیام‏های آیه:

1ـ ریشه سوال و تعجّب، اگر انكار و لجاجت نباشد مانعى ندارد. «أَنَّى یَكُونُ لِی وَلَدٌ» اولیاى خدا نیز اراده خداوند در امور جهان را بر پایه‏ى اسباب و علل طبیعى مى‏دانند و لذا اگر بشارت ویژه‏اى بر خلاف آن آمد، چگونگى آن را از خداوند مى‏پرسند.

2ـ آفرینش خداوند از راه غیر معمول، كار تازه‏اى نیست و عوامل طبیعى نیز منحصر در امور شناخته شده نیستند. «كَذلِكِ».

3ـ دست خداوند براى آفرینش باز است. آفریدن از راه اسباب طبیعى و غیر طبیعى براى خداوند یكسان است. «یَخْلُقُ ما یَشاءُ»

4ـ شرط آفرینش، اراده‏ى حتمى الهى است. «قَضى‏ أَمْراً»، «كُنْ فَیَكُونُ»



شارژ سریع موبایل