ترس صفتی است که شاید در وهله اول چندان مورد پسند نباشد، بله در مواجهه دشمن و آنچه زندگی انسان را به خطر می اندازد ترس امری شایسته نیست اما در مورد خداوند قضیه چیز دیگری است و آن این است که باید از خدا ترسید همان گونه که حضرت علی علیه السلام در وصف پرهیزگاری یکی از اوصاف پرهیزکاران را ترس از خدا می دانند.
از چه رو باید از خدا ترسید
گاهی علت خوف و ترس در انسان امری است که ضرر و زیان جانی و مالی برای انسان به همراه داشته و آسایش و آرامش زندگی آدمی را به مخاطره می اندازد اما ترس در مورد خداوند را می بایست از این مقوله خارج کرد چرا که مهربان تر از مادر برای انسان خدای اوست و چگونه می توان از این خدای رئوف و مهربان ترسید؟ اما با وجود رأفت و مهربانی خالق یکتا باید خوف او را در دل داشت، اما چگونه؟
خوف و اقسام آن
خوف عبارت است از: دل سوختن و متألّم بودن به سبب تشویش رسیدن به ناخوشى كه تحقق آن محتمل باشد. و تألّم از تشویش امرى كه یقین باشد حصولش یا مظنون باشد. اگر چه آن را خوف نگویند و لیكن چون آن نیز از ضعف نفس و موجب هلاكت است در ضمن خوف مذكور مىشود. و فرق بین خوف و جبن آن است كه در جبن، الم و دل سوختن ضرورى نیست.
پس كسى كه شب در خانه تنها نمىخوابد جبن دارد و خوف ندارد، زیرا كه تا در آنجا نخوابیده المى ندارد. و بدان كه: خوف بر دو قسم است:
یكى: خوف ممدوح و مستحسن، و آن خوف از خداى و عظمت او از گناه خود است كه ضد امن از مكر خداست، و در بیان صفت دوم مذكور خواهد شد.
دوم: خوف مذموم، و این قسم است كه از جمله مهلكات است. و مراد در این موضع، این قسم است و این قسم از خوف، نتیجه صفت جبن است.
در باب خوف از خدا باید گفت، معنای خوف از خدا در نظر گرفتن این نکته است که جهان دارای خداوند با عظمت و عادلی است که ناظر بر اعمال ما و کاملا خبیر است حالا اگر در محدوده ملک خداوند کسی بخواهد ستمی کند چرا نباید مجازات شود با اینکه دیدگاه ما این است که:
همانا پروردگار تو در کمین ظالمان است (فجر 14) به راستی که ما از مجرمان انتقام می کشیم. (سجده 22)
حضرت امیر المۆمنین(علیه السّلام) به یكى از اولاد خود فرمودند كه: «اى فرزند چنان از خدا بترس كه همچنین دانى كه اگر طاعات همه اهل زمین را كرده باشى از تو قبول نخواهد كرد. و چنان به خدا امیدوار باش كه چنان دانى كه اگر گناهان همه اهل زمین را كرده باشى تو را خواهد آمرزید»
این معنی خوف از خداست که در حقیقت بر می گردد به خوف از حق و عدالت و مجازات با مقررات الهی، و نتیجه اعمال ناشایست در دنیا و آخرت است. از این روست که علی علیه السلام می فرمایند: هیچ یک از شما ترس نداشته باشد مگر از گناه خویش.»(نهج البلاغه، کلمه قصار 82)
کیفیت ترس از خدا
حال که معنا و مفهوم درست خوف از خدا را دانستیم می بایست به کیفیت و چگونگی این ترس نیز توجه داشته باشیم حضرت علی علیه السلام در این باره می فرمایند:
از خدا چون خردمندان بترسید كه دل را به تفكّر مشغول داشته، و ترس از خدا بدنش را فرا گرفته، و شب زنده دارى خواب از چشم او ربوده، و به امید ثواب، گرمى روز را با تشنگى گذارنده، با پارسایى شهوات را كشته، و نام خدا زبانش را همواره به حركت در آورده. ترس از خدا را براى ایمن ماندن در قیامت پیش فرستاده، از تمام راه هاى جز راه حق چشم پوشیده، و بهترین راهى كه انسان را به حق مى رساند مى پیماید.
چیزى او را مغرور نساخته، و مشكلات و شبهات او را نابینا نمى سازد، مژده بهشت، و زندگى كردن در آسایش و نعمت سراى جاویدان و ایمنترین روزها، او را خشنود ساخته است. با بهترین روش از گذرگاه دنیا عبور كرده، توشه آخرت را پیش فرستاده، و از ترس قیامت در انجام اعمال صالح پیش قدم شده است، ایام زندگى را با شتاب در اطاعت پروردگار گذرانده، و در فراهم آوردن خشنودى خدا با رغبت تلاش كرده، از زشتى ها فرار كرده، امروز رعایت زندگى فردا كرده، و هم اكنون آینده خود را دیده است. پس بهشت براى پاداش نیكوكاران سزاوار و جهنّم براى كیفر بدكاران مناسب است، و خدا براى انتقام گرفتن از ستمگران كفایت مى كند، و قرآن براى حجّت آوردن و دشمنى كردن، كافى است.(نهج البلاغه، ترجمه دشتی خطبه 83)
ترس مبنای عمل است
همان گونه که حضرت امیر علیه السلام در خطبه 83 فرمودند آنچه از ترس برای آدمی حائز اهمیت می باشد این است که او را به سوی سعادت رهنمون کند یعنی ترسیدن او منجر به انزوا و گوشه نشینی و بیکار نشستن وی نگردد بلکه او را در تحصیل رضایت الهی به کار و تلاش وا دارد. از همین روست که ملا احمد نراقی در کتاب معراج السعادة می فرمایند:
خوف و رجا دو صفتاند از صفات محموده و اخلاق فاضله. و فضیلت آنها به اعتبار آن است كه: آدمى را بر طاعت و عبادت وا مىدارند، و باعث مداواى دل رنجور مىگردند. و این در اشخاص مختلف مىشود:
این معنی خوف از خداست که در حقیقت بر می گردد به خوف از حق و عدالت و مجازات با مقررات الهی، و نتیجه اعمال ناشایست در دنیا و آخرت است. از این روست که علی علیه السلام می فرمایند: هیچ یک از شما ترس نداشته باشد مگر از گناه خویش»
گاهی شخصى است كه ترس و خوف، او را از طمع و امید بیشتر به كار وا مىدارد، و چنین شخصى صفت خوف از براى او اصلح است از رجاء. و گاه است شخص دیگر بر عكس است، و حكم آن نیز بر عكس است. و كسى كه بر او صفت امن از عذاب خدا غالب باشد، و ایمن از مكر اللّه بوده باشد صلاح او تحصیل صفت خوف است. و كسى كه یأس از رحمت خدا بر او غلبه داشته باشد اصلح از براى او تحصیل صفت رجا است. و شخصى كه غریق بحر معاصى و گرفتار دام شهوات دنیویّه بوده باشد باید در صدد تحصیل خوف برآید. و كسى كه معاصى ظاهریّه و باطنیّه را ترك كرده باشد اصلح از براى او این است كه: ترس و امید او مساوى باشند.
و خلاصه اینكه: هر كدام كه آدمى را بیشتر بر تحصیل مقصود وا مىدارد، تحصیل آن اهمّ است. و اگر در این خصوص مساوى باشند اصلح، اعتدال این دو صفت و تساوى آنها است.
همچنان كه خداى تعالى در وصف جماعتى مىفرماید: «یَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفا وَ طَمَعا» یعنى: «پروردگار خود را مىخوانند با ترس و امید». و حضرت امیر المۆمنین(علیه السّلام) به یكى از اولاد خود فرمودند كه: «اى فرزند چنان از خدا بترس كه همچنین دانى كه اگر طاعات همه اهل زمین را كرده باشى از تو قبول نخواهد كرد. و چنان به خدا امیدوار باش كه چنان دانى كه اگر گناهان همه اهل زمین را كرده باشى تو را خواهد آمرزید».
و سخن آخر آنکه، هیچ کس روز قیامت در امان نیست، مگر آن که در دنیا خدا ترس باشد. (بحار الانوار، ج 44، ص 192)