انسان عقل دارد و قلب. با عقل میشناسد و با قلب عاشق یا متنفر میگردد.
هر چند قبل از «شناخت = معرفت»، نه عشقی حاصل میگردد و نه تنفری، اما پس از شناختِ (کم یا زیاد هر چیزی)، انسان نسبت به آن یا جاذبه پیدا میکند و یا دافعه. یا خوشش میآید و یا بدش میآید، یا محبت پیدا میکند و یا تنفر. در نتیجه یا به سوی آن حرکت میکند یا سعی میکند از آن دور شود.
* پس، نکتهی بسیار حایز اهمیت و قابل تأمل و توجه این است که انسان همیشه به دنبال محبوب و معشوق خودش میرود و نه به دنبال معروف و شناخته شدهی خودش.
خیلیها، بسیاری از چیزهایی که خوب یا بد تلقی میشوند را میشناسند، اما این شناخت دلیل نمیشود که حتماً به سمت آنها روند. به عنوان یک مثال بسیار ساده: همه استادیوم آزادی در تهران را میشناسند، اما این دلیل نمیشود که همه به آن استادیوم بروند، بلکه فقط کسانی که دوست دارند میروند و چقدر هم برایشان مهم است.
* منشأ و جهت حرکت حیوانات، «شهوت و غضب» است که در غریزهی حیوانی آنها نهادینه شده است و منشأ حرکت انسان «حبّ و بُغض» است، که در روح، جان و قلب آنها نهادینه شده است.
از این رو، هدف و بالتبع جهت حرکت انسان، همیشه به سوی محبوب است، خواه محبوب او حق باشد یا باطل. چنان چه پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله، علت و منشأ تمامی گناهان را نیز همین محبت برشمردند، منتهی محبت دنیا؛ و فرمودند: «حُبُّ الدُّنْیا رَاْسُ کُلِّ خَطیئَة = محبت دنیا رأس همه گناهان است».
* با توجه به آیات قرآن کریم در خصوص محبت، یک نکتهی ظریف و قابل توجه مکشوف و معلوم میگردد و آن این که: در قرآن آیات زیادی مبتنی بر استدلال وجود دارد. دلایل فراوانی برای حصول شناخت عقلی نسبت به توحید، معاد، نبوت و ... بیان شده است، اما آنجا که میخواهد دعوت به حرکت کند، نمیفرماید: «حالا که شناختید، بیایید»، بلکه میفرماید: بگو هر کس خدا را دوست دارد ... بیاید؛ و جالب آن که نمیفرماید نتیجهی آن نیز بهشت و حور و قصر خواهد بود، بلکه میفرماید، نتیجهاش محبت متقابل است. و البته محب و محبوب به لقا میرسند:
«قُلْ إِن كُنتُمْ تُحِبُّونَ اللّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْكُمُ اللّهُ وَیَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَاللّهُ غَفُورٌ رَّحِیمٌ» (آلعمران، 31)
ترجمه: بگو: اگر خدا را دوست مىدارید، پس پیروى از من كنید؛ تا خدا نیز شما را دوست بدارد و گناهانتان را ببخشاید، و خدا بسیار آمرزنده و مهربان است.
امام علی علیه السلام فرمود: «من احبنا کان معنا یوم القیامة و لو ان رجلا احب حجرا لحشره الله معه؛ هر که ما را دوست بدارد، در روز قیامت با ما خواهد بود و اگر کسی سنگی را دوست داشته باشد، خداوند او را با آن محشور خواهد کرد.
* و همین طور در خصوص کفرِ کفار، نمیفرماید علتش این است که خدا را نشناختهاند، بلکه میفرماید علتش این است که صنمهایی را جای خدا گذاشتهاند، برای خودشان محبوبهای بدلی و جعلی، که منطبق با خواست نفسشان باشد درست کردهاند و آن محبتی که در قلب و فطرتشان برای خدا نهادینه شده است را به آن بتان اختصاص دادهاند، اما مۆمنین اوج عشق و محبتشان الله است و مابقی را در راستای او دوست دارند:
«وَمِنَ النَّاسِ مَن یَتَّخِذُ مِن دُونِ اللّهِ أَندَاداً یُحِبُّونَهُمْ كَحُبِّ اللّهِ وَالَّذِینَ آمَنُواْ أَشَدُّ حُبًّا لِّلّهِ وَلَوْ یَرَى الَّذِینَ ظَلَمُواْ إِذْ یَرَوْنَ الْعَذَابَ أَنَّ الْقُوَّةَ لِلّهِ جَمِیعاً وَأَنَّ اللّهَ شَدِیدُ الْعَذَابِ» (البقره، 165)
ترجمه: و برخى از مردم، در برابر خدا، همانندهایى [براى او] برمىگزینند، و آنها را چون دوستى خدا، دوست مىدارند ولى كسانى كه ایمان آوردهاند، به خدا محبت بیشترى دارند. كسانى كه [با برگزیدن بتها، به خود] ستم نمودهاند اگر مىدانستند هنگامى كه عذاب را مشاهده كنند تمام نیرو [ها] از آنِ خداست، و خدا سختكیفر است.
محبت اهل بیت علیهم السلام
در خصوص اهل بیت علیهمالسلام نیز اکتفا نکرد که آنان را بشناسید، چرا که او خود حقانیت و عظمت آنان را شناساند، چنان چه رسول و وحی را شناساند؛ و هر کس بخواهد، به حد توان خود میشناسد، اما این شناخت دلیل نمیشود که آنها را امام، جلودار، الگو و صاحب ولایت خود قرار داده و به سوی آنان بشتابند - و سعادت مرهون پیروی، اطاعت، تبعیت از آنان است - بلکه تنها سبب تبعیت، همان محبت است. لذا «مودت» که شاید همان آغاز یا کف محبت میباشد را اجر (نتیجه پذیرش) رسالت خواند و تأکید نمود آن بشارت الهی (به هدایت، کمال، سعادت، فلاح، قرب و ...» که به بندگان خاص داده شده، همین است. فرمود:
«ذَلِكَ الَّذِی یُبَشِّرُ اللَّهُ عِبَادَهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ قُل لَّا أَسْأَلُكُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَى وَمَن یَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَّزِدْ لَهُ فِیهَا حُسْنًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَكُورٌ» (الشّوری، 23)
ترجمه: این همان چیزى است كه خداوند، آن بندگان خود را كه ایمان آورده و عملهاى شایسته كردهاند بدان بشارت مىدهد. بگو: از شما در مقابل این (ابلاغ رسالت خود) جز محبت (قلبى و عملى) درباره خویشاوندانم مزدى نمىطلبم، و هر كس كار نیكى انجام دهد (بر این محبت بیفزاید) ما برایش در آن، نیكى مىافزاییم، حقّا كه خداوند آمرزنده و شكرگزار است.
عاشق شو، ار نه روزی، کار جهان سرآید ناخوانده نقش مقصود، از کارگاه هستی (حافظ)
برکات
بگو هر کس خدا را دوست دارد ... بیاید؛ و جالب آن که نمیفرماید نتیجهی آن نیز بهشت و حور و قصر خواهد بود، بلکه میفرماید، نتیجهاش محبت متقابل است.
محبت به اهل بیت علیهم السلام
1- حشر با اهل بیت علیهم السلام در روز قیامت
امام علی علیه السلام فرمود: «من احبنا کان معنا یوم القیامة و لو ان رجلا احب حجرا لحشره الله معه؛ هر که ما را دوست بدارد، در روز قیامت با ما خواهد بود و اگر کسی سنگی را دوست داشته باشد ، خداوند او را با آن محشور خواهد کرد.»(امالی صدوق، ص 209، مجلس 37 )
2 - بالاترین درجات بهشت
آن بزرگوار فرمود: «ان اهل الجنة ینظرون الی منازل شیعتنا کما ینظر الانسان الی الکواکب؛ اهل بهشت به منازل شیعیان ما (در بالاترین درجات آن) نگاه می کنند همانطوری که انسان به ستارگان می نگرد.»(بحارالانوار، ج 8، ص 148 )
3 - دادرسی در سخت ترین لحظات
امام علی علیه السلام در حدیثی به حارث فرمود: «لینفعک حبنا عند ثلاث: عند نزول ملک الموت و عند مسالتک فی قبرک و عند موقفک بین یدی الله؛ دوستی و محبت ما اهل بیت در سه جای مهم و سرنوشت ساز برای تو سود خواهد داد:
هنگام نازل شدن فرشته مرگ و موقعی که در قبر مورد سۆال و بازخواست قرار می گیری و زمانی که در روز قیامت در مقابل پروردگار ایستاده باشی .»(همان ، ص 461 )
4 - قبولی کارهای نیک
امیرمۆمنان علیه السلام فرمود: «هر کس ما اهل بیت را دوست داشته باشد، ایمان او مفید بوده و اعمالش مورد پذیرش قرار خواهد گرفت، اما اگر کسی محبت ما اهل بیت را در دل نداشته باشد از ایمان خویش بی بهره بوده و کارهای نیک و اعمال دینی او مقبول نخواهد بود، گرچه روزها روزه گرفته و شب ها به عبادت بپردازد . »(بصائر الدرجات ، ص 364)