گله و شکایت از خدا
در شرایط سخت و بغرنج، وقتی دست آدم به جایی نمی رسد بهترین و آسان ترین و دلچسب ترین راه برای گله و شکایت، شکایت از خدا به خود اوست. چرا امتحان قبول نشدم؟ خدایا تقصیر توست اگر کمی به من هوش و حافظه می دادی اینطور نمی شد. چرا دزدی کردم؟ خدایا اگر کار خوب قسمتم می کردی منم دزد نمیشدم. چرا گناه کردم؟ خداوندا اگر شرایط گناه برایم ایجاد نمی کردی من نیز گناه نمی کردم. پس مقصر این همه اشتباه کسی نیست جز خدا.
ما خوبیم و خیرخواه خود، اما او ...
چه کسی بیشتر از خدا خیر انسان را می خواهد؟ تا به حال به این موضوع فکر کرده اید؟ آن کسی که خیر مطلق است به راستی که جز خیر و خوبی برای بنده اش نمی خواهد و این حقیقتی است که باید بدان رسید و آن را درک کرد. خداى سبحان می فرماید: تردیدى براى من نیست مانند تردیدى كه در گرفتن روح بنده مومنم دارم كه او مرگ را ناخوش می دارد و من خوش ندارم بدى او را. (إرشاد القلوب/ ترجمه رضایى/ ج1 342)
پس اگر ما در عقایدمان خدا را خوب و پاک و مبرا از هر گونه خطا و اشتباه بدانیم دیگر زدن چنین تهمت هایی را نیز به خدا روا ندانسته و به دنبال علل دیگری می گردیم. چنان که خداوند در قرآن کریم فرمود: «مَّا أَصَابَكَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللَّهِ وَ مَا أَصَابَكَ مِن سَیِّئَةٍ فَمِن نَّفْسِكَ وَ أَرْسَلْنَاكَ لِلنَّاسِ رَسُولًا وَ كَفَى بِاللَّهِ شهَیدًا» (79/نساء) پس حسنات كه عبارت شد از امورى كه انسان به حسب طبع خود آن را حسن و محبوب مىداند، از قبیل: عافیت و نعمت و امنیت و آسایش همه از ناحیه خداى سبحان است، و سیئات كه عبارت شد از امورى كه انسان از آن تنفر دارد از قبیل: مرض و ذلت و فقر و مسكنت و فتنه و ناامنى، همه و همه منشاش خود انسانها هستند نه خداى سبحان.
از ماست که بر ماست
در آیات قرآنی بارها به این مهم توجه داده شده كه انسان، بدی و شر را خود می سازد و افزایش می دهد و خداوند جز خیر نمی آفریند و نمی خواهد. به هر حال، خیر و خوبی و نیكی همه از خداوند است و خداوند هر چه آفریده است، دارای خیری است. هم چنین هر اتفاق و رخدادی در هستی به سبب آنكه در چارچوب عدالت و حكمت الهی تحقق می یابد و خداوند به عنوان رب العالمین در حال پروردگاری و ربوبیت جهانیان است، «وَ مَا أَصَبَكُم مِّن مُّصِیبَةٍ فَبِمَا كَسَبَتْ أَیْدِیكمُْ وَ یَعْفُواْ عَن كَثِیرٍ»(30/ شوری): مصائب و ناملایماتى كه متوجه جامعه شما مىشود، همه به خاطر گناهانى است كه مرتكب مىشوید، و خدا از بسیارى از آن گناهان درمىگذرد و شما را به جرم آن نمىگیرد.
پس آیه شریفه در معناى این آیات است: "ظَهَرَ الْفَسادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما كَسَبَتْ أَیْدِی النَّاسِ لِیُذِیقَهُمْ بَعْضَ الَّذِی عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ" «1»."وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ وَ لكِنْ كَذَّبُوا" «2»." إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ" «3» و آیات دیگرى كه همه دلالت دارد بر اینكه بین اعمال آدمى و نظام عالم ارتباطى خاص برقرار است. به طورى كه اگر جوامع بشرى عقائد و اعمال خود را بر طبق آنچه كه فطرت اقتضاء دارد وفق دهند، خیرات به سویشان سرازیر و درهاى بركات به رویشان باز مىشود، و اگر در این دو مرحله به فساد بگرایند، زمین و آسمان هم تباه مىشود، و زندگیشان را تباه مىكند.
خداوند مثال می زند
آسوده ترین راه برای تبرئه کردن خود، انداختن گناه به گردن دیگری (حتی خود خداست) هر چند با منطق و عقل، این چاره نتیجه بخش نیست با این وجود برای خود راهکاری است شاید نتیجه داد؟ در قیامت هنگام بررسی اعمال، یکی از ریسمان هایی که گناهکاران برای رهایی خود بدان چنگ می زنند، مقصر جلوه دادن خود خدا و یا بی گناه جلوه دادن خود و انداختن تقصیر به عوامل دیگر است. عبد الاعلى وابسته آل سام مىگوید: از امام صادق علیه السّلام شنیدم كه مىفرمود: در روز رستاخیز زنى را كه به سبب زیباییش به گناه افتاده بیاورند.
آن زن مىگوید: خدایا! تو مرا زیبا آفریدى و به همین سبب به من آن رسید كه رسید. پس مریم علیهاالسّلام را در برابرش حاضر كنند و بدو گویند: آیا تو زیباترى یا او؟ ما او را زیبا آفریدیم اما او به فتنه گرفتار نیامد. نیز مرد زیبایى را كه به سبب زیباییش به گناه افتاده بیاورند و او گوید: بار خدایا! تو مرا زیبا آفریدى و از این رو گرفتار زنان گشتم و از زنان به من آن رسید كه رسید. پس یوسف را نزدش حاضر كنند و بگویند: آیا تو زیباترى یا او؟ ما او را زیبا آفریدیم ولى با این حال به گناه دامن نیالود. نیز مرد بلا دیدهاى را بیاورند كه به سبب ابتلایش به گناه افتاده. آن شخص مىگوید: بار خدایا! بلا را بر من سخت گرداندى تا جایى كه به گناه افتادم. پس ایوب را بیاورند و بدان شخص گویند: آیا بلاى تو سختتر بود یا بلاى او؟ او هم گرفتار بلا شد ولى به گناه دامن نیالود. (بهشت كافى/ ترجمه روضه كافى/ 271)